آزادی تعقل، هدیه اسلام به انسان ها
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
این گفتوگو در رابطه با اسلام هراسی، کاریکاتورهای توهینآمیز به ساحت پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم و آزادی اندیشه در اسلام است.
آقای نصر در رابطه با اصطلاح اسلام هراسی میگوید: اولاً این واژه (اسلام هراسی Islamophobia) چه از نظر مفهوم و یا چه از نظر واقعیت بیرونیاش چیز جدیدی نیست؛ ولی تازگیها بیشتر بهکار میرود. کاربرد جدید آن به اعمال برخی از نحلههای دینی تندرو برمیگردد که اسلام را ایدئولوژیک کرده و از آن برای دشمنی و ستیز با غرب بهره میگیرند. اسلام هراسی واژهای است که از واژه عربی «اسلام» و واژه لاتین «Phobia» (به معنی ترس و هراس) مشق شده که در این صورت معنای جدیدش «هراس از اسلام» میشود. بنابراین واژه اسلام هراسی ساخته این گروهها بوده و الان هم بسیاری از نیروهای غربی برای رسیدن به مقاصد و اغراض سیاسی ـ اقتصادی خود در صدد نابودی این صورت اسلام هراسی هستند. لذا اندیشهای که اسلام را خطر غرب میداند هیچ اندیشهای جز مقاصد سیاسی در ورای آن نیست.
ایشان در مورد انتشار کاریکاتورهای موهن دانمارکی میگوید: این مسأله دو جنبه دارد؛ جنبه اول به خود چهره پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم برمیگردد که این کار به خودی خود آن چنان تحریک کننده نیست تا موجب عکسالعملهای خشن و عصبی از نوع آنچه تا به حال دیدهایم بشود. جنبه دوم بعد از به تصویر کشیدن آن بود که چهره پیامبر در شکل کاریکاتوری و ارتباط ایشان با وحشت افکنی و ارعاب، که این مورد اخیر غم و درد عمیقی در دل و جان مسلمانان اقصی نقاط دنیا پدید آورد.
وی در رابطه با جنگ تمدنها، این که آیا مسأله کاریکاتورهای موهن با این موضوع تعبیر میشوند یا نه، پاسخ میدهند که نه، ارتباطی ندارند؛ اختراع اصطلاح جنگ تمدنها امر کاملاً ناموفقی بوده است. در واقع آنچه که از آن به جنگ تمدنها نام میبرند چیزی جز گفتههای ساموئل هانتینگتون نیست؛ که ایشان هر اتفاقی در جهان رخ میدهد به جنگ تمدنها تعبیر میکنند. ولی به نظر من شواهد بسیاری وجود دارد که نشان میدهد آنچه رخ میدهد نه بر آمده از جنگ تمدنها بلکه برخاسته از جنگ دین و غیردین است.
دکتر نصر در مورد این که آیا اسلام آزادی اعتقاد و اندیشه و نظر را برای افراد محدود کرده یا نه میگوید: در ادیان، چه اسلام یا مسیحیت یا یهودیت یا هر دین دیگر، آزادی فردی به کسی اعطا نمیشود؛ بلکه روح و جان ما از درون، ذاتا آزادند. اما در کنار آن تمام ادیان از جمله اسلام، قیودی برای آزادی وضع کردهاند. اسلام در فرصتهای مختلف، به شیوههای کاملاً عملی، میزان بسیار گستردهای از آزادی را به عقل انسان برای بحث و تفکر اعطا کرده، به ویژه در دوران طلایی اسلام، ولی نباید فراموش کرد که این آزادی مطلق و بیقید و بند نیست.
ایشان در رابطه با این موضوع که آیا لازم میدانید قوانین بینالمللی خاصی برای ممنوعیت بیاحترامی به ادیان و انبیاء صادر شود میگوید: اصلاً آنچه که به اسلام مربوط میشود، شدیدا از شیوههای کهنه و تاریخ مصرف گذشته دوری کرد. ثانیا در گفتوگوهای اندیشهای و دینی جامعه غربی که موجب توانمندیشان میشود شرکت کنیم. ثالثا به نظرم نیازمند به قوانین بینالمللی هستیم که ضامن تحقق یافتن احترام متقابل به ادیان، انبیاء، ائمه و راهبران دینی گروهها و جوامع مختلف باشد. و لکن ابرقدرتان، قوانین بینالمللی را به عمد زیرپا میگذارند؛ چرا که بنا به اعتقاد آنها ما در دنیایی زندگی میکنیم که خودمان در آن، برخودمان میخندیم.
آقای نصر در رابطه با اصطلاح اسلام هراسی میگوید: اولاً این واژه (اسلام هراسی Islamophobia) چه از نظر مفهوم و یا چه از نظر واقعیت بیرونیاش چیز جدیدی نیست؛ ولی تازگیها بیشتر بهکار میرود. کاربرد جدید آن به اعمال برخی از نحلههای دینی تندرو برمیگردد که اسلام را ایدئولوژیک کرده و از آن برای دشمنی و ستیز با غرب بهره میگیرند. اسلام هراسی واژهای است که از واژه عربی «اسلام» و واژه لاتین «Phobia» (به معنی ترس و هراس) مشق شده که در این صورت معنای جدیدش «هراس از اسلام» میشود. بنابراین واژه اسلام هراسی ساخته این گروهها بوده و الان هم بسیاری از نیروهای غربی برای رسیدن به مقاصد و اغراض سیاسی ـ اقتصادی خود در صدد نابودی این صورت اسلام هراسی هستند. لذا اندیشهای که اسلام را خطر غرب میداند هیچ اندیشهای جز مقاصد سیاسی در ورای آن نیست.
ایشان در مورد انتشار کاریکاتورهای موهن دانمارکی میگوید: این مسأله دو جنبه دارد؛ جنبه اول به خود چهره پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم برمیگردد که این کار به خودی خود آن چنان تحریک کننده نیست تا موجب عکسالعملهای خشن و عصبی از نوع آنچه تا به حال دیدهایم بشود. جنبه دوم بعد از به تصویر کشیدن آن بود که چهره پیامبر در شکل کاریکاتوری و ارتباط ایشان با وحشت افکنی و ارعاب، که این مورد اخیر غم و درد عمیقی در دل و جان مسلمانان اقصی نقاط دنیا پدید آورد.
وی در رابطه با جنگ تمدنها، این که آیا مسأله کاریکاتورهای موهن با این موضوع تعبیر میشوند یا نه، پاسخ میدهند که نه، ارتباطی ندارند؛ اختراع اصطلاح جنگ تمدنها امر کاملاً ناموفقی بوده است. در واقع آنچه که از آن به جنگ تمدنها نام میبرند چیزی جز گفتههای ساموئل هانتینگتون نیست؛ که ایشان هر اتفاقی در جهان رخ میدهد به جنگ تمدنها تعبیر میکنند. ولی به نظر من شواهد بسیاری وجود دارد که نشان میدهد آنچه رخ میدهد نه بر آمده از جنگ تمدنها بلکه برخاسته از جنگ دین و غیردین است.
دکتر نصر در مورد این که آیا اسلام آزادی اعتقاد و اندیشه و نظر را برای افراد محدود کرده یا نه میگوید: در ادیان، چه اسلام یا مسیحیت یا یهودیت یا هر دین دیگر، آزادی فردی به کسی اعطا نمیشود؛ بلکه روح و جان ما از درون، ذاتا آزادند. اما در کنار آن تمام ادیان از جمله اسلام، قیودی برای آزادی وضع کردهاند. اسلام در فرصتهای مختلف، به شیوههای کاملاً عملی، میزان بسیار گستردهای از آزادی را به عقل انسان برای بحث و تفکر اعطا کرده، به ویژه در دوران طلایی اسلام، ولی نباید فراموش کرد که این آزادی مطلق و بیقید و بند نیست.
ایشان در رابطه با این موضوع که آیا لازم میدانید قوانین بینالمللی خاصی برای ممنوعیت بیاحترامی به ادیان و انبیاء صادر شود میگوید: اصلاً آنچه که به اسلام مربوط میشود، شدیدا از شیوههای کهنه و تاریخ مصرف گذشته دوری کرد. ثانیا در گفتوگوهای اندیشهای و دینی جامعه غربی که موجب توانمندیشان میشود شرکت کنیم. ثالثا به نظرم نیازمند به قوانین بینالمللی هستیم که ضامن تحقق یافتن احترام متقابل به ادیان، انبیاء، ائمه و راهبران دینی گروهها و جوامع مختلف باشد. و لکن ابرقدرتان، قوانین بینالمللی را به عمد زیرپا میگذارند؛ چرا که بنا به اعتقاد آنها ما در دنیایی زندگی میکنیم که خودمان در آن، برخودمان میخندیم.