پیامبر رحمت از نگاه مستشرقان
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
نویسنده مقاله ابتدا به ترسیم سیمای زیبای پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم از نگاه دانشمندان غربی پرداخته و کلمات برخی از دانشمندان غربی در تجلیل از مقام پیامبر اسلام را بازگو نموده است و در بخش دیگر نویسنده به نقد سخنان و دیدگاه چهارنفر از مستشرقان و اسلامشناسان غربی نسبت به نبوت پیامبر اسلام با عنوانهای 1) وحیانی بودن قرآن؛ 2) الاهی بودن غیروحیانی؛ 3) نظریه نبوغ؛ 4) نظریه اقتباس معارف قرآن از فرهنگ و عقاید جزیرة العرب اشاره کردهاند.
در بخش نخست نویسنده کلماتی از اسلام شناسان و دانشمندان غربی در تجلیل از پیامبر نقل کرده است که فرازهایی از کلمات این دانشمندان را ذکر میکنیم.
1. جان دیون پورت، اسلام شناس انگلیسی در قرن 19 مینویسد: شخصیت محمد به عنوان یک مصلح دینی و قانونگذاری که در قرن هفتم مسیحی در آسیا قیام کرده است باید مطالعه شود. در این صورت بدون شک اگر او را یکی از نوادر جهان و منزهترین نابغهای که گیتی تاکنون توانسته است پرورش دهد به شمار آوریم، همانا باید او را بزرگترین و یگانه شخصیتی بدانیم که قاره آسیا میتواند به وجود چنین فرزندی برخود ببالد.
2. گیورگیو اسلام شناس رومانیایی در کتاب محمد پیامبری که از نو باید شناخت با اینکه پیامبر اسلام امّی بوده در اولین آیاتی که بر وی نازل شده، صحبت از قلم و علم یعنی نوشتن و نویساندن و فراگرفتن و تعلیم دادن است، در هیچ یک از ادیان بزرگ این اندازه برای معرفت اهمیت قایل نشدهاند و هیچ دینی را نمیتوان یافت که در مبدأ آن علم و معرفت اینقدر ارزش و اهمیت داشته باشد.
3. توماس کارلایل فیلسوف بزرگ اسکاتلندی در مورد پیامبر اسلام مینویسد: «... او رسولی است که از جانب ابدیت ناشناخته به پیامبری به سوی ما مبعوث شده است... سخن او از انسان دیگری اقتباس نشده، بلکه از هسته مرکزی حقایق عالم برگرفته است؛ او باطن همه چیز را میبیند و حجب ظلمانی دنیای فریبنده، مانع حقیتبینی او نیست... .
4. مایکل هارت «دانشمند آمریکایی، کتابی تحت عنوان 100 منتشر کرده و به معرفی صد شخصیت برجسته تاریخ بشریت پرداخته و با اینکه خود مسیحی است حضرت عیسی را در ردیف سوم قرار داده و حضرت محمد را در رتبه اول و در مقدمه مینویسد: .... به نظر من تنها شخصیتی که هم در شئون دینی و هم شئون دنیایی بالاترین موفقیت و پیروزی را در تاریخ کسب کرده است، حضرت محمد است.
در بخش بعدی مقاله، نویسنده به بیان پنج دیدگاه در مورد نبوت حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم و منبع و منشأ آموزههای آن حضرت و قرآن کریم که از سوی برخی مستشرقان و دانشمندان غربی مطرح شده است و برخی موارد روشنفکران مسلمان نیز تحت تأثیر آنان قرار گرفتهاند، اشاره داشتهاند که عبارتند از: 1. نظریه وحیانی بودن قرآن؛ 2. نظریه الاهی بودن غیروحیانی؛ 3. نظریه بلوغ؛ 4. نظریه اقتباس؛ 5 . نظریه دنیاطلبی.
نظریه نبوغ
از آنجا که برخی از مستشرقان غربی وحیانی بودن دانش حضرت محمد و الاهی بودن منشأ و مصدر آنرا درک نکردهاند، در مواجه با انبوه معارف اسلام که در تمام ابعاد فلسفی و اخلاقی و عرفانی و اعتقادی... به ناچار نظریه نبوغ را برگزیده و حضرت محمد را بزرگترین نابغه تاریخ معرفی کردهاند و معارف اسلام را نشأتگرفته از نبوغ قلمداد کردهاند.
نویسنده پس از طرح این نظریه به نقل آن پرداخته است.
نظریه بعدی نظریه اقتباس معارف قرآن از دیگر فرهنگها و عقاید جزیرة العرب میباشد که نویسنده پس از طرح و تبیین این نظریه به نقد آن پرداخته است.
دنیاطلبی
جمعی از مستشرقان نظریه ساختگی بودن آیات قرآن و غیروحیانی بودن آنرا مطرح کردهاند که نظریهای ناجوانمردانه است که از سوی برخی از معاندین غربی مطرح شده است که نویسنده در ادامه به ریشههای این نظریه پرداخته و با خامه شیوای خود به نقد این نظریه پرداخته است.
در بخش نخست نویسنده کلماتی از اسلام شناسان و دانشمندان غربی در تجلیل از پیامبر نقل کرده است که فرازهایی از کلمات این دانشمندان را ذکر میکنیم.
1. جان دیون پورت، اسلام شناس انگلیسی در قرن 19 مینویسد: شخصیت محمد به عنوان یک مصلح دینی و قانونگذاری که در قرن هفتم مسیحی در آسیا قیام کرده است باید مطالعه شود. در این صورت بدون شک اگر او را یکی از نوادر جهان و منزهترین نابغهای که گیتی تاکنون توانسته است پرورش دهد به شمار آوریم، همانا باید او را بزرگترین و یگانه شخصیتی بدانیم که قاره آسیا میتواند به وجود چنین فرزندی برخود ببالد.
2. گیورگیو اسلام شناس رومانیایی در کتاب محمد پیامبری که از نو باید شناخت با اینکه پیامبر اسلام امّی بوده در اولین آیاتی که بر وی نازل شده، صحبت از قلم و علم یعنی نوشتن و نویساندن و فراگرفتن و تعلیم دادن است، در هیچ یک از ادیان بزرگ این اندازه برای معرفت اهمیت قایل نشدهاند و هیچ دینی را نمیتوان یافت که در مبدأ آن علم و معرفت اینقدر ارزش و اهمیت داشته باشد.
3. توماس کارلایل فیلسوف بزرگ اسکاتلندی در مورد پیامبر اسلام مینویسد: «... او رسولی است که از جانب ابدیت ناشناخته به پیامبری به سوی ما مبعوث شده است... سخن او از انسان دیگری اقتباس نشده، بلکه از هسته مرکزی حقایق عالم برگرفته است؛ او باطن همه چیز را میبیند و حجب ظلمانی دنیای فریبنده، مانع حقیتبینی او نیست... .
4. مایکل هارت «دانشمند آمریکایی، کتابی تحت عنوان 100 منتشر کرده و به معرفی صد شخصیت برجسته تاریخ بشریت پرداخته و با اینکه خود مسیحی است حضرت عیسی را در ردیف سوم قرار داده و حضرت محمد را در رتبه اول و در مقدمه مینویسد: .... به نظر من تنها شخصیتی که هم در شئون دینی و هم شئون دنیایی بالاترین موفقیت و پیروزی را در تاریخ کسب کرده است، حضرت محمد است.
در بخش بعدی مقاله، نویسنده به بیان پنج دیدگاه در مورد نبوت حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم و منبع و منشأ آموزههای آن حضرت و قرآن کریم که از سوی برخی مستشرقان و دانشمندان غربی مطرح شده است و برخی موارد روشنفکران مسلمان نیز تحت تأثیر آنان قرار گرفتهاند، اشاره داشتهاند که عبارتند از: 1. نظریه وحیانی بودن قرآن؛ 2. نظریه الاهی بودن غیروحیانی؛ 3. نظریه بلوغ؛ 4. نظریه اقتباس؛ 5 . نظریه دنیاطلبی.
نظریه نبوغ
از آنجا که برخی از مستشرقان غربی وحیانی بودن دانش حضرت محمد و الاهی بودن منشأ و مصدر آنرا درک نکردهاند، در مواجه با انبوه معارف اسلام که در تمام ابعاد فلسفی و اخلاقی و عرفانی و اعتقادی... به ناچار نظریه نبوغ را برگزیده و حضرت محمد را بزرگترین نابغه تاریخ معرفی کردهاند و معارف اسلام را نشأتگرفته از نبوغ قلمداد کردهاند.
نویسنده پس از طرح این نظریه به نقل آن پرداخته است.
نظریه بعدی نظریه اقتباس معارف قرآن از دیگر فرهنگها و عقاید جزیرة العرب میباشد که نویسنده پس از طرح و تبیین این نظریه به نقد آن پرداخته است.
دنیاطلبی
جمعی از مستشرقان نظریه ساختگی بودن آیات قرآن و غیروحیانی بودن آنرا مطرح کردهاند که نظریهای ناجوانمردانه است که از سوی برخی از معاندین غربی مطرح شده است که نویسنده در ادامه به ریشههای این نظریه پرداخته و با خامه شیوای خود به نقد این نظریه پرداخته است.