اسلام دین عقلانیت و حکمت
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
در این مقاله نویسنده به بخشهایی از سخنرانی پاپ بندیکت شانزدهم در دانشگاه گینبورگ آلمان تحت عنوان «ایمان و عقل و خاطرات دانشگاهی و برخی تأملات» پرداخته و در مورد هر بخش به کوتاهی اظهار نظر نموده است. نویسنده در مقاله خویش بیان میدارد واژه لوگوس یک واژه یونانی است که چند معنای لغوی برای آن ذکر شده است. هیچ گاه دیده نشده که متفکری «لوگوس» را «خود خدا» بداند. بلکه همواره او را «فعل خدا» و خداوند را آفریننده او دانسته است. ولی در این سخنرانی جناب پاپ صریحا میگویند «لوگوس همان خداوند است». نویسنده بیان میکند که مسیحیت با عقل مشکل دارد و در طول الاهیات مسیحی، تلاشهای زیادی برای ارائه راه حل «تعارض عقل و ایمان» انجام گرفته است. یکی از راه حلها همین تفکیک میان عقل و ایمان است که در زمان فریدریش شلایر ماخر مطرح شد. وی در ادامه مقاله بیان میکند که پاپ معتقد است که تنها معرفت قابل اطمینان و یقینی همان «معرفت دینی» است که زاییده ایمان است.
اما «معرفت علمی» که زاییده عقل خطاپذیر بشری است، همواره در معرض شک و رد قرار دارد. او سپس اشاره میکند عقل عینیتگرا، مشاهدهگرا و بر معیار پوزیتیویستی و تحققگرایانه است. پاپ وجود خدا را مربوط به قلمرو ایمان میداند و به درستی میگوید که، این تلقی موجب شخصی شدن دین میشود و دین را مطلقا امری کاملاً «شخصی» میسازد و این وضع را بسیار خطرناک میخواند. پاپ در بخش نتیجهگیری چنین بیان میکند؛ ما باید به همراهی عقل و ایمان به شیوهای جدید دست یابیم. وی الاهیات را «تحقیق مستمر در باب عقلانیت ایمان» معرفی میکند. و معتقد است که الاهیات امروز باید شجاعت ورود به بحثهای چالشخیز امروز را داشته باشد و بتواند در سرتاسر جبهههای گشوده توسط «عقل مدرن» به چالش آن برود و نباید از انکارهای «عقل علمی مدرن» بهراسد.
نویسنده معتقد است سخن پاپ به نقل از امپراتور مانوئل دوم درباره اسلام بسیار ناپخته، دور از واقعیت، نامنصفانه و ناشیانه است. کافی بود ایشان برای نمونه آثار ویلفرد کنتول اسمیت اسلام شناس فقید معاصر را مطالعه مینمودند. این تهمت همیشه بر اسلام وارد شده که دینی بسیار عقلانی است و تنها بر عقل تکیه میکند.
اسلام هم عرفان دارد و هم یک دین فردگرا، معقول و معرفتزا است. اسلام با شمشیر پیش رفت ولی نه شمشیر آهنی و سنگی، بلکه با شمشیر خردورزی و استدلال! نباید اعمال ضد اسلامی چند گروهک تروریست و خطاکار را به حساب آموزشهای دین اسلام گذاشت و با استناد به عملیات تروریستی بعضی سازمانهایی که اساس و «قاعده» اسلامی ندارند و «طالبان» خونریزی و خشونت هستند؛ نمیتوان درباره روح آموزشهای اسلامی قضاوت نمود.
وی در پایان بیان میدارد امید است پاپ معظم با در نظر گرفتن مصالح بزرگتر جهان بشری و مسیحیت و اهمیت روابط تفاهمآمیز مسیحیان و مسلمانان در این مقطع حساس تاریخی، با این ابتکار عمل نشان دهد که شایستگی جانشینی «پتروس» و «حواری مسیح بودن» و شاگردی او را دارد و به حق بر آن جایگاه تکیه زده و بر آن مسند نشسته است.
اما «معرفت علمی» که زاییده عقل خطاپذیر بشری است، همواره در معرض شک و رد قرار دارد. او سپس اشاره میکند عقل عینیتگرا، مشاهدهگرا و بر معیار پوزیتیویستی و تحققگرایانه است. پاپ وجود خدا را مربوط به قلمرو ایمان میداند و به درستی میگوید که، این تلقی موجب شخصی شدن دین میشود و دین را مطلقا امری کاملاً «شخصی» میسازد و این وضع را بسیار خطرناک میخواند. پاپ در بخش نتیجهگیری چنین بیان میکند؛ ما باید به همراهی عقل و ایمان به شیوهای جدید دست یابیم. وی الاهیات را «تحقیق مستمر در باب عقلانیت ایمان» معرفی میکند. و معتقد است که الاهیات امروز باید شجاعت ورود به بحثهای چالشخیز امروز را داشته باشد و بتواند در سرتاسر جبهههای گشوده توسط «عقل مدرن» به چالش آن برود و نباید از انکارهای «عقل علمی مدرن» بهراسد.
نویسنده معتقد است سخن پاپ به نقل از امپراتور مانوئل دوم درباره اسلام بسیار ناپخته، دور از واقعیت، نامنصفانه و ناشیانه است. کافی بود ایشان برای نمونه آثار ویلفرد کنتول اسمیت اسلام شناس فقید معاصر را مطالعه مینمودند. این تهمت همیشه بر اسلام وارد شده که دینی بسیار عقلانی است و تنها بر عقل تکیه میکند.
اسلام هم عرفان دارد و هم یک دین فردگرا، معقول و معرفتزا است. اسلام با شمشیر پیش رفت ولی نه شمشیر آهنی و سنگی، بلکه با شمشیر خردورزی و استدلال! نباید اعمال ضد اسلامی چند گروهک تروریست و خطاکار را به حساب آموزشهای دین اسلام گذاشت و با استناد به عملیات تروریستی بعضی سازمانهایی که اساس و «قاعده» اسلامی ندارند و «طالبان» خونریزی و خشونت هستند؛ نمیتوان درباره روح آموزشهای اسلامی قضاوت نمود.
وی در پایان بیان میدارد امید است پاپ معظم با در نظر گرفتن مصالح بزرگتر جهان بشری و مسیحیت و اهمیت روابط تفاهمآمیز مسیحیان و مسلمانان در این مقطع حساس تاریخی، با این ابتکار عمل نشان دهد که شایستگی جانشینی «پتروس» و «حواری مسیح بودن» و شاگردی او را دارد و به حق بر آن جایگاه تکیه زده و بر آن مسند نشسته است.