مشکلات جهان اسلام و درمان آن در پرتو جهانی سازی
آرشیو
چکیده
متن
جهانی سازی جنبش فراگیر است که همگان دیر یا زود با آن روبرو و وادار میشوند که در مواضع خود تجدید نظر کنند، جهان اسلام نیز به عنوان بخش عظیمی از این جهان در معرض زیان این پدیده ساختگی دست آمریکاست.
نگارنده در این نوشتار، به تعریف اجمالی از جهانی سازی خصوصا تعریفی که غربیها و بالاخص آمریکا مبنی بر نفی هر تمدن غیرغربی و تلاش برای تحمیل مدل آمریکایی بر سایر تمدنها و زیرسلطه درآوردن جهان به دست داده و اینطور بیان میکنند: تعریف جهانی سازی یک تعریف مبهم و پیچیده است و تعریفهای ارایه شده برای آن، متناقض و متنوع و گوناگون است و در واقع انسان با شناخت نوع تفسیرها و تعریفهای ارایه شده برای جهانیسازی، پی میبرد که جهانی سازی یک تلاش برای نفی تمدنهای غیرغربی است.
ایشان سه مورد از تلاش غربیان برای جهانی سازی یادآور میشوند؛ الف) تعریف جهانی سازی ارایه شده از سوی کمیته بینالمللی در سال 1958، آن را دخالت در امور اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و رفتار سایر جوامع جهانی از طریق الغای مرزها و تابعیت ملی و اقدامات دولتی دیگر کشورها داشته است. ب) برخی از تعریفهای غربی برای جهانی سازی آن را تحول سرمایهداری در سایه سلطه کشورهای مرکزی و حاکمیت یک سیستم جهانی نابرابر دانستهاند. تعریف روزنا و آمریکایی که، آیا جهانی سازی ناشی از تجانس و همانندی یا تعمیق تفاوتها است؟ آیا جهانی سازی منابع واحد دارد یا گوناگون و آیا جهانی سازی فرهنگ واحد دارد یا متعدد؟
و به دنبال تعریف این بحث پیامدهای منفی چنین جهانی سازی را برمیشمارد: الف) تسلط و سیطره قدرتهای بزرگ بر جریان اقتصادی جهانی و منابع تولیدی و مبادلات مالی و تجارت بینالمللی؛ ب) تسلط آمریکا بر رسانههای علمی؛ ج) شکستن هیبت، اعتبار و توان توسعه کشورهای کوچک؛ د) دخالت در قانونگذاریهای داخلی ملتهای جهان؛ ه) تهاجم فرهنگی به همه بخشهای جهان و تلاش برای ریشهکنی دیگر فرهنگهای موجود در این بخشها.
ایشان پس از نام بردن پیامدهای منفی، موانع جدی که آمریکا در تحقق اهداف یک جانبهگرانه خود با آن روبرو است؛ از جمله جهان اسلام که مدعی جهان مداری اسلامی است، اشاره میکند.
وی در پایان مقاله، به موضع امت اسلامی و گامهای عملی که باید در برابر جهانی سازی برداشت کرد اشاره میکند و چند گام هم را یادآور میشود: 1. در سطح جهانی؛ 2. در سطح کشورهای اسلامی. در بعد سطح جهانی چند نکته را بازگو میکنند: الف) باید جنبههای ایدئولوژی سلطه آمریکا و هدف اصلی از مقولههای این بخش را هم چون دهکده کوچک جهانی روشن و رسوا نماییم؛ ب) باید برای جلوگیری از تسلط بازار بر جنبه سیاسی در کلیه مظاهر آن و حذف آن برنامهریزی جدی نماییم؛ ج) لزوم بالا بردن توان علمی و توسعهای ملتها؛ د) لزوم تلاش برای اعطای آزادیها و حقوق اصلی ملتها؛ ه) لزوم تعمیق منابع فرهنگی متنوع؛ ی) لزوم تقویت نهادهای بینالمللی و تعمیق استقلال عمل آنها.
در سطح کشورهای اسلامی نیز الف) تعمیق تلاش در جهت تقویت نهادهای جهانشمولی اسلامی و فعال نمودن آن در بخشهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی؛ ب) لزوم ایجاد تحول در مطالعات منطقهای و جهانی و توجه به تاریخ؛ ج) لزوم باز گرداندن حالت طبیعی رهبری اسلامی؛ د) لزوم گسترش روحیه مشورت در همه معانی آن در جامعه؛ ه) لزوم اجرای دقیق مواد اعلامیه حقوق بشر اسلامی. ازاینرو مشکلات جهانی اسلام در رویارویی با این پدیده و درمان آن دغدغه اصلی این مقاله است.
نگارنده در این نوشتار، به تعریف اجمالی از جهانی سازی خصوصا تعریفی که غربیها و بالاخص آمریکا مبنی بر نفی هر تمدن غیرغربی و تلاش برای تحمیل مدل آمریکایی بر سایر تمدنها و زیرسلطه درآوردن جهان به دست داده و اینطور بیان میکنند: تعریف جهانی سازی یک تعریف مبهم و پیچیده است و تعریفهای ارایه شده برای آن، متناقض و متنوع و گوناگون است و در واقع انسان با شناخت نوع تفسیرها و تعریفهای ارایه شده برای جهانیسازی، پی میبرد که جهانی سازی یک تلاش برای نفی تمدنهای غیرغربی است.
ایشان سه مورد از تلاش غربیان برای جهانی سازی یادآور میشوند؛ الف) تعریف جهانی سازی ارایه شده از سوی کمیته بینالمللی در سال 1958، آن را دخالت در امور اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و رفتار سایر جوامع جهانی از طریق الغای مرزها و تابعیت ملی و اقدامات دولتی دیگر کشورها داشته است. ب) برخی از تعریفهای غربی برای جهانی سازی آن را تحول سرمایهداری در سایه سلطه کشورهای مرکزی و حاکمیت یک سیستم جهانی نابرابر دانستهاند. تعریف روزنا و آمریکایی که، آیا جهانی سازی ناشی از تجانس و همانندی یا تعمیق تفاوتها است؟ آیا جهانی سازی منابع واحد دارد یا گوناگون و آیا جهانی سازی فرهنگ واحد دارد یا متعدد؟
و به دنبال تعریف این بحث پیامدهای منفی چنین جهانی سازی را برمیشمارد: الف) تسلط و سیطره قدرتهای بزرگ بر جریان اقتصادی جهانی و منابع تولیدی و مبادلات مالی و تجارت بینالمللی؛ ب) تسلط آمریکا بر رسانههای علمی؛ ج) شکستن هیبت، اعتبار و توان توسعه کشورهای کوچک؛ د) دخالت در قانونگذاریهای داخلی ملتهای جهان؛ ه) تهاجم فرهنگی به همه بخشهای جهان و تلاش برای ریشهکنی دیگر فرهنگهای موجود در این بخشها.
ایشان پس از نام بردن پیامدهای منفی، موانع جدی که آمریکا در تحقق اهداف یک جانبهگرانه خود با آن روبرو است؛ از جمله جهان اسلام که مدعی جهان مداری اسلامی است، اشاره میکند.
وی در پایان مقاله، به موضع امت اسلامی و گامهای عملی که باید در برابر جهانی سازی برداشت کرد اشاره میکند و چند گام هم را یادآور میشود: 1. در سطح جهانی؛ 2. در سطح کشورهای اسلامی. در بعد سطح جهانی چند نکته را بازگو میکنند: الف) باید جنبههای ایدئولوژی سلطه آمریکا و هدف اصلی از مقولههای این بخش را هم چون دهکده کوچک جهانی روشن و رسوا نماییم؛ ب) باید برای جلوگیری از تسلط بازار بر جنبه سیاسی در کلیه مظاهر آن و حذف آن برنامهریزی جدی نماییم؛ ج) لزوم بالا بردن توان علمی و توسعهای ملتها؛ د) لزوم تلاش برای اعطای آزادیها و حقوق اصلی ملتها؛ ه) لزوم تعمیق منابع فرهنگی متنوع؛ ی) لزوم تقویت نهادهای بینالمللی و تعمیق استقلال عمل آنها.
در سطح کشورهای اسلامی نیز الف) تعمیق تلاش در جهت تقویت نهادهای جهانشمولی اسلامی و فعال نمودن آن در بخشهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی؛ ب) لزوم ایجاد تحول در مطالعات منطقهای و جهانی و توجه به تاریخ؛ ج) لزوم باز گرداندن حالت طبیعی رهبری اسلامی؛ د) لزوم گسترش روحیه مشورت در همه معانی آن در جامعه؛ ه) لزوم اجرای دقیق مواد اعلامیه حقوق بشر اسلامی. ازاینرو مشکلات جهانی اسلام در رویارویی با این پدیده و درمان آن دغدغه اصلی این مقاله است.