آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

نویسنده در ابتدای مقاله، اجازه تنبیه بدنی را از فروع «حق سرپرستی» خانواده وابسته که به استناد آیه قرآن، در حقوق اسلام و فتاوای فقهی به مردان اختصاصی داده شده است. وی بیان می‏کند که آیه نشوز می‏فرماید: «زنانی که می‏ترسید نشوز و سرپیچی ورزند، ... پس اگر از شما اطاعت کردند؛ دنبال یافتن راهی برای آزار آنان نباشید... «نشوز» نقطه مقابل «اطاعت» است و اطاعت در آیه مطلق و لازمه اطلاق است. اطاعت زن از همه دستورهای مرد می‏باشد، اما به قراین فراوان می‏د انیم که مطلق اطاعت زن از مرد، مراد آیه نیست، بلکه آیه ناظر به عمل زناشویی و اطاعت مناسب این مقام منظور است. نویسنده تمکین را عملی واجب یک سویه و مطلق یا دو سویه بیان می‏کند و رعایت روحیات زن را هم در آن لحاظ می‏کند و هم زن باید با تمکین و تسلیم خود در برابر خواسته شوهر نیاز او را برآورده ساخته و مانع فسق و فجور وی گردد و هم شوهر باید با برآوردن تقاضای جنسی همسر، او را در پیمودن راه عفت و پاکدامنی یاری دهد. نویسنده حق تنبیه بدنی همسر را با دیدن نشانه‏های نشوز، با توجه به آیات قرآن چنین بیان می‏کند که، با ترس از نشوز و پیش از تعیین بر ناشزه شدن، فقط مرد حق انذار و نصیحت دارد؛ اما با معلوم شدن نشوز، حق قهر کردن و با اصرار بر نشوز، حق تنبیه نمودن را دارد. وی واجب یا جایز بودن تنبیه بدنی زنان را چنین بیان می‏کند، قریب به اتفاق علمای اسلام این حکم را جایز دانسته‏اند، نه واجب؛ یعنی قرآن در صدد راه درمان نشان دادن است و می‏خواهد به مرد و مدیر خانواده راه رویاوریی با نشوز و سرکشی همسر را یاد دهد، اما یک حکم وجوبی نیست؛ بلکه امر بیانگر جواز و رخصت است، حتی بعضی از علما و فقها گر چه جواز را پذیرفته، ولی آن‏را مکروه شمرده‏اند. و از نظر شهید مطهری رحمه‏الله زدن به نحو ملایم و ضرب با مسواک به راستی نوعی اعلان تنفر و مخالفت اخلاقی است، نه تنبیه بدنی.
نویسنده معتقد است، اگر «تنبیه بدنی» در گذشته راهی برای رسیدن به اصلاح بوده، ولی با گذشت زمان نتیجه بخشی خود را از دست می‏داده و به بی‏نتیجه بودن یا نتیجه عکس دادن می‏رسیده، هیچ گاه خداوندِ عالم به غیب و آینده، آن‏را به صورت مطلق به عنوان راه علاج معرفی نمی‏کرد. همین که در آیه فوق به صورت مطلق به عنوان راه علاج معرفی شده؛ دلالت دارد که باید اثر مثبت همیشگی داشته باشد. در ادامه نویسنده به روایاتی در باب زمان زنان که در مجامع حدیثی شیعه و سنی دیده می‏شود اشاره کرده و به توجیه تک تک آنها پرداخته، از جمله رسول خدا فرمود: «زنان را برای آموزش کارهای خوب کتک بزنید».
این روایت از باب مبالغه در آموزش نیکی است، مشابه روایتی از امام صادق علیه‏السلام که می‏فرماید: «دوست دارم با شلاق به یارانم زده شود تا آنان فقه بیاموزند.» چنین روایاتی اصلاً در مقام تجویز زدن نیست، بلکه فقط تأکید بر اهمیت مساله علم آموزی و تعلیم خیر است.
در پایان نویسنده هدف زناشویی را، انس و الفت و رابطه دو سویه‏ای بیان می‏کند که، چنین رابطه‏ای با تنبیه بدنی و زدن حاصل نمی‏شود. وی ادامه می‏دهد قرآن در مقام بیان نعمت آفریده شدن جفت و همسر برای افراد انسانی می‏فرماید: «از نشانه‏های خداوند این‏که برای شما از نفس خودتان همسرانی آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و بین شما دوستی و مهربانی نهاد».

تبلیغات