ارتباط عقل و وحی در فلسفه و عرفان اسلامی
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
تعقل بیشتر به معنای تفکر، مشاهده، شهود حقیقت و معرفت و ذات اشیاء است و امر الاهی دارای یک معنای وجودی ایجاد میشود و نقش عقل را ایفا میکند. از نظر دکارت، معیار فهم و مبدأ اعلای وجود عقل کلی، الاهی نیست، بلکه عقل جزئی است. ولی حکما و عرفای الاهی امثال غزالی، سهروردی، جلال الدین رومی، فخر رازی، ابن عربی، ملاصدرا و دیگران به تمایز عقل کلی و عقل جزئی واقف بودند و بر این امر تأکید ورزیدهاند که، عقل جزئی بدون استمداد از عقل کلی، به جهت تعیین و تقید ذاتی آن قادر به فهم اسرار وجود از یک سو و اسرار وحی از سوی دیگر نیست. فهم اسرار و تعمق در معنا و حقیقت وحی از ممیزات عقل کلی است. در احادیث شیعه از عقل معاش و عقل معاد، عقل دنیا و آخرت، عقلی که با آن خداوند عبادت شده و رضای الاهی بدست میآید و عقلی که دنیا با آن کسب میشود، سخن به میان آمده است. حضرت علی(ع) بر اهمیت عقل، هم در جنبه معرفتی و هم در جنبه وجودی آن تأکید کرده است. عقل در نزد فلاسفهای مانند غزالی همان روح در تعبیر اهل ادیان است و وی با عقل جزئی که مورد تأکید مشائیان اسلام بوده، به مخالفت برخاسته و بر عقل کلی و ذوقی و شهودی اهمیت بسیاری قائل شده است. سهروردی نیز به تبع غزالی، عقل و بنابراین فلسفه را به فلسفه ذوقی کشفی و فلسفه استدلالی بحثی تقسیم میکند و این تقسیم با دو مرتبه عقل ارتباط دارد. بدیهی است که از نظر سهروردی حکمت ذوقی کشفی به مراتب برتر از حکمت بحثی است. ابن عربی با وجود قبول تقسیم دوگانه عقل، به عقل کلی و عقل جزئی، با توجه به اشتقاق کلمه عقل در زبان عربی که با عقال به معنای بند و قید هم ریشه است، عقل نشانه تقیید است و از ادراک حقیقت حق عاجز است. در عین حال ابن عربی بر این امر تأکید میکند که، قلب بهتر از عقل میتواند تجلیات نامتناهی حق را ادراک کند. مولانا جلال الدین رومی بر وجه امتیاز میان عقل کلی و عقل جزئی تأکید میکند و این دو مرتبه عقل، در نظر مولانا همان است که ابنعربی از آن به عقل وهبی و عقل کسبی تعبیر کرده است. پس همه حکما و عرفای اسلام و یونان بروجه امتیاز میان عقل کلی و عقل جزئی واقعیت وجودی عقل در تکوین عامل تأکید کردهاند و حمله آنان بر علیه عقل فقط متوجه عقل جزئی و استدلالی بوده است، نه عقل ذوقی و کشفی. همیشه نفی و انکار حجیت عقل، در نزد بعضی از ارباب ملل و نحل، به معنای نفی مطلق عقل نیست؛ بلکه مراد و مقصود تأکید بر محدودیت عقل جزئی و استدلالی در انسان است.