نویسندگان:
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

مساله بحران علوم اجتماعی بدون رجوع به فلسفه این علوم غیرممکن است و در ذیل به نظریات اساتید اشاره می‏شود. اباذری معتقد است که هر محقق باید در چارچوب تحقیقاتی کار کند. وی آشفتگی فکری در حوزه علوم اجتماعی را نتیجه عدم تقید به چارچوب تحقیقاتی مشخص می‏داند. به نظر آزاد، جامعه‏شناسی در ایران به معنایی وارونه استقرار پیدا کرده است و یک جامعه شناس نمی‏تواند درباره تحولات حوزه‏های دین و سیاست و مسائل مربوط به آن بی‏نظر باشد. کچوئیان هم از موضعی دیگر به مساله بحران در علوم اجتماعی می‏پردازد و آن‏را در ارتباط با بحران کلی مدرنیستم پیوند می‏داند.
به نظر اباذری دو مفهوم از بحران را می‏توان درباره علم به‏کار برد: 1) بحران در علم خیلی طبیعی است و فاصله طرح مساله تا پاسخ در علوم، خود موجد نوعی بحران است. 2) بحران در علوم طبیعی نیست و در شرایطی بحرانی، علم دچار رکود می‏شود. ولی به اعتقاد آزاد، بحران در علوم اجتماعی و موضوعیت مطرح کردن این بحث در علوم اجتماعی، بلوغ دانش اجتماعی است. کچوئیان نیز معتقد است که، بحث بحران در علوم اجتماعی به معنای خاصی از نظریه‏پردازی و مشکلات خاص آن است. مفهوم بحران در علم، در تمامی حوزه‏های خود، یک مفهوم نامشخص است. همان طور که اشاره شد، آزاد به مبحث بحران در جامعه‏شناسی و به‏طور کلی علوم اجتماعی که معطوف به مرحله‏ای از بلوغ است که می‏خواهد مرحله دیگری را شروع کند معتقد است و از نظر وی، یک تلازم بنیادین میان روش و معرفت اجتماعی و جهان مدرن وجود دارد و بیشتر بخش اعظم جهان مدرن، دانش اجتماعی است. ایشان دانش اجتماعی را از جایی قبول دارد که دورگیم حرفش را می‏زند. یعنی همه کسانی که به عنوان مؤسسان جامعه‏شناسی شناخته شده‏اند را قبول دارد. به نظر اباذری، بحرانی که در جامعه‏شناسی یا حتی فلسفه وجود دارد معنای عوامل درونی، ناشی از عوامل بیرونی نیز می‏شود و در هر حال جامعه‏شناسی با دنیای بیرون از خود در ارتباط است و اگر قادر به حل مساله و اعمال راهکارهای خود نبوده باشد، بحث بحران در جامعه‏شناسی پیش می‏آید و این‏که از نظر ایشان، بنیان جامعه‏شناسی یک دریای متلاطمی است نه یک نقطه امن و اگر در رابطه بین قدرت و علماء هنجارهای مشترکی وجود نداشته باشد، راه به جایی نخواهند برد.
به اعتقاد کچوئیان، بحران، شرایطی است که امکانات موجود به شما اجازه هیچ حرکتی را نمی‏دهد و علائق بیرون از جامعه‏شناسی، تعیین کننده موضوعات بحث در جامعه‏شناسی است. به نظر وی علوم اجتماعی سال‏های سال در پی دست یافتن به یک معرفت عام و واحد بوده و پذیرش جمع عظیمی از تکثر و تنوع، بدون داشتن ملک واحد امکان‏پذیر نیست.
پس در کل می‏توان گفت که به نظر آزاد، بلوغ علم باعث بحران در علم است، اما در ایران اتفاقا عدم بلوغ اجتماعی احساس ایجاد بحران می‏کند. از دیدگاه اباذری، جدا شدن علم از زندگی روزمره باعث بحران می‏شود به اعتقاد کچوئیان طرح مساله در علم، خصیصه ذاتی علم است و از این منظر نمی‏توان گفت که علم در بحران است و ابهام در چند موضوع باعث ایجاد بحران در علوم اجتماعی می‏شود: 1. مسائل و موضوعات؛ 2. روش علم و معرفت‏شناسی؛ 3. غایات.

تبلیغات