آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

نوشته حاضر بررسی کننده تناقضات ظاهری بین آیات قرآن و عصمت پیامبر است که بعضا دست‏آویز طاعنان برای خدشه وارد کردن به آن آفتاب تابان می‏باشند.
1. نساء 105 ـ 106: در این آیات که راجع به داستان طمعه بن ابیرق است، به پیامبر گفته می‏شود که از درگاه خداوند آمرزش بخواه. حال سؤال این است که استغفار چگونه با عصمت سازگار است؟ شیخ طوسی و ابوالفتح رازی گفته‏اند که مراد از گناهان پیامبر، گناهان امت پیامبر است. فخر رازی هم آن‏را به توبه از ترک اولی و افضل یا آنچه از ایشان پیش از نبوت سرزده است تعبیر کرده. اما علامه طباطبایی هم می‏فرمایند: مراد از استغفار در اینجا این است که، پیغمبر از خدا بخواهد امکان پایمال کردن حقوق دیگران و میل به هوای نفس را که در طبع آدمی نهفته است از بین ببرد و بیامرزد نه استغفار از گناهی که پیامبر انجام داده. دلیل این معنی ذیل آیات آمده است که فرموده نمی‏توانند به تو زیانی برسانند (نساء/113).
2. مائده 49: در این آیه به پیامبر وحی می‏شود که از هوی و هوس پیروی نکند و مبادا غفلت کند. باید بدانیم که قوه عصمت سلب اختیار نمی‏کند و وظایف شرعی را هم که مبتنی بر اختیار است از بین می‏برد. عصمت از قبیل ملکات علمی روح بوده و روشن است که علوم و ادراک‏ها، نیروهای محرک و فعال در اعضا و اعضا حامل آن نیروها را از حد اختیار میان فعل و ترک بودن بیرون نمی‏برد.
3. توبه 43: مضمون آیه، عتاب پیامبر است. امام رضا علیه‏السلام در این‏باره در جواب مأمون فرمودند: این آیه مانند مَثَل به تو می‏گویم که دیوار بشنود است پس خطاب آیه به پیامبر اکرم بوده ولی مقصود آن است که امت بشنوند. قرآن در زمان آوردن تعبیر عبد در مورد انبیاء دیگر نام آنها را نیز می‏آورد؛ اما پیامبر اعظم را تنها با عبد صرف یاد می‏کند و این عبد مطلق، یعنی عبد کامل که به وحدت و کمال دلالت دارد. و به این خاطر تنها از او به اول المسلمین یاد کرده که وی اول صادر یا اول ظاهر است و این اولیت ذاتی است نه زمانی و تاریخی وگرنه هر پیامبری برای قومش اول المسلمین بوده است.

تبلیغات