آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

انقلاب اسلامى ایران که در یک سرزمین با قدمت فراوان فرهنگى، تاریخى، سبب ایجاد تحولاتى در منطقه و جهان شد که این امر سبب آن گشته که نظریه پردازان بزرگى همچون میشل فوکو را به خود مشغول کند و در این‏باره ابراز نظر کنند. وى متأثر از اندیشه‏هاى هایدگر، مارکس، نیچه و فروید است که در اندیشه خود دو مرحله [دیرینه‏شناسى ـ تبارشناسى] را تعقیب مى‏کند. در مرحله اول قائل به این است هر اندیشه یک دوره خاصى دارد، که در آن دوران با کنار زدن دیگر رقباى خود بر سکوى برترى مى‏نشیند و همین فضا در شکل‏گیرى آن مؤثر است. در مرحله دوم به رابطه دانش و قدرت مى‏پردازد و مى‏نویسد این قدرت است که اندیشه و دانش مورد نیاز خود را تولید مى‏کند. در مورد قدرت تأکید بر جنبه نرم‏افزارى آن دارد و آن‏را منحصر در یک گروه نمى‏داند بلکه همچون رگ‏هاى بدن، آن‏را در سراسر جامعه پخش شده مى‏داند.
وى در سال 57 دو سفر به ایران و مصاحبه‏هایى با مردم داشته است و نظریات وى در مورد ایران متأثر از اندیشه فلسفى ایشان مى‏باشد و از این حیث به نکاتى در پنج محور اشاره مى‏کنند:
1. رویکرد فرهنگى به انقلاب ایران: وى در مقاله‏اى به نام (دین بر شاه) به نقش دین اسلام و مکتب تشیع در انقلاب ایران تأکید دارد و هویت ایرانیان را در آن مى‏بیند. ایشان قائل است نگرش ایرانیان به دین در انقلاب از حیث بازگشت به دوران قبل نیست، بلکه ایرانیان حیات و هستى خود را در آن مى‏جویند.
2. مفهوم قدرت در انقلاب ایران: وى در مقاله‏اى به نام (شورش با دست خالى) با این ویژگى براى انقلاب ایران اشاره مى‏کند که، در جریان حرکت دو جنبه کاملاً مجزا قدرت از حیث سخت‏افزارى که در دست شاه و ارتش بوده و جنبه نرم‏افزارى که انقلابیون از آن برخوردار بوده‏اند، قابل مشاهده است و به نظر ایشان انقلاب ایران تبلور و ظهور قدرت نرم‏افزارى بطور پراکنده در دست همه است.
3. ظهور اراده عمومى در انقلاب: اراده عمومى که مى‏توان آن‏را با هماهنگى نسبت داده، در جهان سیاست جایگاه خاصى دارد و این‏گونه نیست که به صرف رأى‏گیرى و اتحاد نظر براى یک جامعه شکل بگیرد؛ چنان‏که روسو مى‏گوید نمى‏توان آن‏را با قانون به یک جامعه داد که فوکو در مقاله خود به تحقق این امر براى ایرانیان بعد از شکل‏گیرى حالت دو قطبى در جامعه (شاه ـ انقلابیون)، اشاره مى‏کند و آن‏را در اراده همه جامعه براى برکنارى شاه مى‏داند.
4. نقش رهبرى در انقلاب ایران: تفاوت ایشان با دیگر اندیشمندان غربى در مسأله تأکید بر رهبرى عملى انقلاب است، که در کنار دیگر عوامل به رهبرى امام خمینى قدس‏سره اشاره مى‏کند. وى این را در مقاله خود به نام (رهبر اسطوره‏اى شورش ایران) بیان مى‏کند و او را یک قدیس که تمام اقشار جامعه به او عشق مى‏ورزند یاد مى‏کند. ایشان دلیل این همدلى بین مردم و امام را در (تبعید بودن ایشان، نه گفتن به رژیم و وابستگى سیاسى نبودن ایشان) مى‏داند.
5 . انقلاب ایران و معنویت در سیاست: از آنجایى که فوکو در میان اندیشمندان پست مدرن جاى دارد و تأکید بر عقل و اراده و خرد دارند، از این حیث وى به دین به عنوان یک نگاه (نوستالژیک) مى‏نگرد و آن‏را حلقه گم شده در سیاست مى‏داند، که ایرانیان در انقلاب خودخواهان باز گرداندن معنویت و دین به عرصه سیاست هستند. مراد از حکومت اسلامى حکومت مذهبیون نیست، بلکه مراد آرمانى است که همه طیف‏ها را جمع کند. لذا انقلاب ایران در اندیشه ایشان، مفاهیمى بنیادین و جهانى مطرح مى‏کند.

تبلیغات