آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

در این نوشتار که در سه قسمت تدوین شده، نویسنده سعى دارد تا ضمن بررسى دیدگاه‏هاى دین اسلام درباره حقوق انسان‏ها، به مشخصه‏هاى اصلى حقوق بشر در اسلام اشاره و
مقایسه‏اى بین نظام حقوقى اسلام و حقوق بشر کنونى حاکم بر جهان به عمل آید. در قسمت اول این مقاله، نگارنده ابتدا به نفى دیدگاه‏هایى مى‏پردازد که پنداشته، دین اسلام نقض کننده حقوق بشر است. سپس به سوء استفاده‏هایى که جهان غرب از مقوله حقوق بشر نموده اشاره مى‏کند. وى معتقد است که، از بارزترین چهره‏هاى اسلام، منادى بودن آن در زمینه حقوق بشر است و دین اسلام فراتر از اعلامیه‏هاى حقوق بشر، میثاق‏ها و اسناد بین‏المللى درباره حقوق بشر مى‏اندیشد و براى آن طرح و برنامه جامعى دارد. از منظر نویسنده حقوق معنوى در دیدگاه‏هاى حقوق بشرِ دنیاى امروز، مسکوت گذاشته شده و این درست همان چیزى است که در دین اسلام بسیار به آن اهمیت داده شده و خیلى مهم‏تر از حقوق مادى روى آن پافشارى گردیده است.
پس از بیان مناسبات بین دین اسلام و حقوق بشر که در بخش اول آمده در بخش دوم این نوشتار، به بررسى چالش‏هاى جدى در امر حقوق بشر در جهان کنونى ارائه و راه‏کارهایى براى اصلاح وضع موجود یادآور شده است.
نگارنده ضمن بیان لزوم تجدید نظر در اصول و قوانین مندرج در اعلامیه حقوق بشر معتقد است که، حقوق بشر براى خود تفسیرى دارد و هیچ کس نمى‏تواند قوانین مندرج در آن‏را، طورى تفسیر نماید که، در همه حالت‏ها و شرایط بگوید حق همین است و جز این نیست! هر کشورى مى‏تواند اصولى از قوانین حقوق بشر را بپذیرد و در تفسیر آن، فرهنگ، مردم و آئین مملکت خویش را، با آن منطبق سازد. به عنوان مثال در قوانین جمهورى اسلامى ایران هر اصل و قاعده‏اى که مخالف صریح شرع اسلام باشد از حیث اعتبار ساقط است، اگر چه در اصول بین المللى نیز پذیرفته شده باشد.
در بخش سوم و پایانى این نوشتار، به مقوله آزادى به ویژه آزادى اندیشه و عقیده در منشور حقوقى اسلام و بین‏الملل نکاتى آمده است. نگارنده با توجه به فطرى بودن گرایش انسان‏ها به مقوله دین، به تفاسیر غلط در باب آزادى عقیده از منظر غرب اشاره نموده و مبانى بحث ارتداد و رابطه آن با آزادى عقیده را بیان مى‏نماید. وى معتقد است که، یکى از انتقادهایى که بر اعلامیه حقوق بشر وارد است، این که بخشى از مسائل حقوق بشر که در اعلامیه جهانى نیز آمده، اصلاً حق نیست بلکه از امور تکوینى و فطرى است و مسئله آزادى عقیده از این قبیل مى‏باشد، زیرا آزادى عقیده به معناى نفى جبر و اثبات اختیار براى انسان‏ها است و این همان چیزى است که دین اسلام و آزاداندیشى آن‏را قبول دارد.
نگارنده ضمن نقد اصول انسان‏شناسى غرب، معتقد است که، جهان غرب بر اساس تفکر اومانیستى و لیبرالیستى، در مورد حریم حقوقى خصوصى خیلى گسترده فکر مى‏کند. درحالى‏که بسیارى از این مسائل، وقتى از وجود انسان بیرون آمد و در جامعه اثرگذاشت،
دیگر امر خصوصى محسوب نمى‏شود. وى با دفاع از مواضع دین اسلام درباره جهان معتقد است که، مبناى دین اسلام در این‏باره تهاجمى نیست بلکه دفاعى است و تمامى آیات قرآنى درباره لزوم مقابله با کفار همان جهاد دفاعى است و جنبه جلوگیرى از تهاجم نظامى و فرهنگى آنان است.

تبلیغات