آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

در این گفت‏وگو دکتر ساکت با ارائه تصویرى از ایران در زمان ورود اسلام سعى مى‏کند تا مواجهه مسلمانان به دگراندیشان را روشن کند. ادعاى برخى مبنى بر این‏که اسلام با شمشیر وارد ایران شد چقدر سندیت دارد؟
شاید نتوان انکار کرد که، در برخى از برخوردها زور مدخلیت داشت. اما ادعاى مذکور باطل است، چرا که در آن زمان از یک سو، حکومت ساسانى به یک حکومت اشرافى تبدیل شده بود و از سوى دیگر، فشارهاى دینى مغان و موبدان که بر مردم تحمیل مى‏شد زمینه را براى گونه‏اى انقلاب فراهم کرد، این وضع همراه با آمدن اسلام که سادگى و عدالت را نوید مى‏داد بود. البته در برابر اسلام در آن زمان اولاً به خاطر ریشه‏هاى عمیق فکرى موجود و ثانیا این‏که دانشمندان زروانى و مانى و مبلغان زردشتى پایگاه سترگى در جامعه فکرى ایران ایجاد کرده بودند. ورود اسلام به ایران به راحتى سرزمین‏هاى دیگر نبود.
رابطه اسلام را با سیاست چگونه ارزیابى مى‏کنید؟
در این‏که اسلام، دینى سیاست است شک نکنید. در اسلام نمى‏توان اخلاق و دین و سیاست را از هم جدا کرد. دانش، بینش، تفکر سیاسى، مسائل اجتماعى و اخلاق اسلامى در عین حال که، واحدهاى جداگانه‏اى به نظر مى‏رسند، درهم تنیده و یگانه‏اند. پیامبر از همان ابتدا کار دیپلماسى مى‏کند و کسانى را با نامه‏هاى دعوت به دین جدید نزد شاهان مى‏فرستد. در تفکر اسلامى ایده وحدت‏گرایى بیشتر مقبول است یا کثرت‏گرایى؟ یکى از رسالت‏هاى قرآن این بود که، پراکندگى در جامعه پیش از اسلام را پایان داد. خداوند در قرآن به صراحت مى‏گوید که، اگر مى‏خواستیم مى‏توانستیم شما را، از یک امت قرار دهیم ولى این کار را نکردیم. بنابراین اسلام تکثر راپذیراست، اما تا جایى که به رکن اساسى لطمه نخورد.
متفکران اسلامى براى تدوین آراى سیاسى خود، چقدر از سنت غرب و فلسفه یونانى تأثیر پذیرفتند؟
در آن زمان اعراب بسیار متأثر از فرهنگ یونان روم و ایران بودند، البته مهم‏ترین آبشخور بینش‏هاى سیاسى آن روزگار، فرهنگ یونان بود. همچنین ادیان الاهى پیشین تأثیر فرهنگى برجا گذاشته بودند و همه این‏ها تفکر و آراى متفکران اسلامى را تحت الشعاع قرار داده بودند.
نوع برخورد مسلمانان با جریان‏هاى مختلف فکرى چگونه بود؟
در دوره‏هاى مختلف متفاوت بود، مثلاً در عصر امویان، که دوران تعصب نژادى نام گرفت، اغلب با دگراندیشان برخورد فیزیکى مى‏کردند، اما بعد از آن نهضت ترجمه، هواى تازه تفکر یونانى و هندى و ایرانى را به جهان اسلام وازدند و مقاومت فیزیکى در قالب ساختارهاى فرهنگى تجلى پیدا کرد.
طى کدام دوره بیشترین تسامع با دگراندیشان صورت گرفت؟
در زمان خلفا راشدین، به این خاطر که، مى‏کوشیدند همه چیز بر مبناى قرآن باشد و قرآن مى‏گوید «شما به دین خود و من به دین خود» و تازه اول اسلام است و هنوز فرهنگ غیراسلامى با فضاى آن زمان آمیخته نشده همچنین یاران و خاندان پیامبر با حضور در جامعه نمى‏گذاشتند ارکان و اصول اسلام متزلزل شود.
رفتار علماى دینى با دگراندیشان چگونه بود؟
علما دوطیف بودند: دستگاه حکومتى براى مبارزه با دگراندیشان به فتواى علما نیاز داشتند به همین دلیل عده‏اى از آنها را با خود همراه مى‏کردند. دسته دیگر که در خدمت حکومت نبودند خود دو گروه بودند اولى به هر دلیل با حکومت همسو مى‏شد و دیگرى هم با حکومت همسو نبودند که براى مقابله با دگراندیشان از طریق مناظره عمل مى‏کردند که زمان مأمون اوج این مناظرات بود.
جایگاه غزالى را در شکل‏گیرى جریان مقابله با دگراندیشان در کجا مى‏بینید؟
شاخص‏ترین چهره دگراندیشان از میان فلاسفه و عرفا برخاسته بودند. این دانشمند بزرگ توانست جلوى پیشرفت جریان فکرى معتزله را بگیرد، ولى او با برخى همسوگرى‏هایش با دستگاه حکومت، بستر را براى مقابله با اندیشه آزاد فراهم کرد، او را در فرود آوردن چماق تکفیر بر سر دگراندیشان نقش داشت.

تبلیغات