گمشده ای به نام عدالت
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
اعتماد ملى، ش 3، 3/11/84
ایشان در این بحث، واژه لیبرالیسم را چالش مهم در امر برقرارى عدالت مطرح کرده و موضوع را از دیدگاههاى مختلف مکتبى و اشخاصى را که در این رابطه اظهارنظر کردهاند از جمله «السدر مکین تایر» پولاینى، جان لاک، کانت و...» اشارهاى مىکند. وى در این بحثها، تئورى بحث عدالت را، محور رابطهاى انسان و استقلال و دولت و آزادى در برقرارى یک حکومت عادلانه از دیدگاه شخصیتهایى که در این مقاله آورده شده و بحث کرده فرض مىداند و با این پیشفرض، وى چند ویژگى را براى لیبرتارینهاى ایرانى در رابطه با عدالت در نظر گرفته است:
1. کاملاً جریان سیاسى هستند، یعنى در اختیار یک جناح قدرت هستند.
2. این افراد شعار عقلانیت و به تعبیرى شعار کانتى مىدهند (کانت مفهوم استقلال را به عنوان رهایى انسان از جبرها بیان مىکند) و به هر کس که جز آنها سخن گفته و بیندیشد غیرعقلانى اطلاق مىکنند و با ظرافت عقل را به مصادره انحصارى خود درآوردهاند که به تعبیرى مىتوان گفت نوعى دوگماتیسم نقابدار است.
3. نسبت به تحولات نظرى و عملى بسیار ناآگاهند.
4. نکته دیگرى که در مورد نئولیبرالها وجود دارد این است که، کاملاً در روششناسى سیاسى هستند. روششناختى باید در یک بستر سیاسى، اقتصادى و فرهنگى پدید آید، ولى در اینجا کاملاً در بستر سیاسى مىروید.
5 . نکته دیگر این است که در ایران، لیبرالها از بستر جهانىشدن به پدیدهها نگاه مىکنند و از گفتمانهاى مختلف یک پدیده واحد را تفاسیر مختلف مىکنند. به همین دلیل در لیبرتارینهاى ایران، مقوله عدالت اصلاً جایى ندارد و نهایتا همان عدالت جنسى مطرح مىشود و از عدالت توزیع بحثى به میان نمىآید.
شبیهسازى در آیین کاتولیک
سیدحسن اسلامى
فصلنامه هفت آسمان، ش 27، پاییز 84
این مقاله که با هدف بررسى دلایل مخالفت مذهب کاتولیک با شبیهسازى تنظیم شده است. کار خود را با تذکر چهار نکته آغاز مىکند. که اولى به منابع مد نظر مقاله و دومى و سومى به فعالیتهاى فرهنگى و بینالمللى کلیسا در این زمینه نظر دارند و نکته چهارم هم بر این مطلب تصریح مىکند که، موضع آیین کاتولیک در قبال شبیهسازى انسانى، بخشى از موضع این آیین در قبال مسائل زیستى مثل، سقط جنین، اتانازى، بارورىهاى مصنوعى و مانند آن است. نویسنده ابتدا، انواع شبیهسازى را معرفى مىکند و با نقل نظریاتى به این نتیجه مىرسد که، کلیسا با شبیهسازى حیوانى و گیاهى مخالفتى ندارد. ولى بحث اصلى درباره شبیهسازى انسانى است، که خود بر دو گونه است. شبیهسازى درمانى یا غیرمولّد و شبیهسازى انسانى یا مولّد. تفاوت این دو گونه فقط در هدف آنهاست نه در تکنیک بهکار رفته در این دو روش. نویسنده تقسیمبندى دیگرى را نیز در این زمینه مورد اشاره قرار مىدهد ولى آنرا قابل اهمیت نمىداند.
به گزارش این مقاله، آیین کاتولیک با هر دو نوع شبیهسازى مخالف است و عنوان درمانى را فریبى بیش نمىداند چگونگى این مخالفت را نویسنده ضمن توضیح فرآیند شبیهسازى درمانى تبیین مىکند. نکته مهم در این مخالفت آن است که، دانشمندان پس از گرفتن سلول مورد نظر از رویان یا جنین شبیهسازى شده آنرا از بین مىبرند.
ایشان در این بحث، واژه لیبرالیسم را چالش مهم در امر برقرارى عدالت مطرح کرده و موضوع را از دیدگاههاى مختلف مکتبى و اشخاصى را که در این رابطه اظهارنظر کردهاند از جمله «السدر مکین تایر» پولاینى، جان لاک، کانت و...» اشارهاى مىکند. وى در این بحثها، تئورى بحث عدالت را، محور رابطهاى انسان و استقلال و دولت و آزادى در برقرارى یک حکومت عادلانه از دیدگاه شخصیتهایى که در این مقاله آورده شده و بحث کرده فرض مىداند و با این پیشفرض، وى چند ویژگى را براى لیبرتارینهاى ایرانى در رابطه با عدالت در نظر گرفته است:
1. کاملاً جریان سیاسى هستند، یعنى در اختیار یک جناح قدرت هستند.
2. این افراد شعار عقلانیت و به تعبیرى شعار کانتى مىدهند (کانت مفهوم استقلال را به عنوان رهایى انسان از جبرها بیان مىکند) و به هر کس که جز آنها سخن گفته و بیندیشد غیرعقلانى اطلاق مىکنند و با ظرافت عقل را به مصادره انحصارى خود درآوردهاند که به تعبیرى مىتوان گفت نوعى دوگماتیسم نقابدار است.
3. نسبت به تحولات نظرى و عملى بسیار ناآگاهند.
4. نکته دیگرى که در مورد نئولیبرالها وجود دارد این است که، کاملاً در روششناسى سیاسى هستند. روششناختى باید در یک بستر سیاسى، اقتصادى و فرهنگى پدید آید، ولى در اینجا کاملاً در بستر سیاسى مىروید.
5 . نکته دیگر این است که در ایران، لیبرالها از بستر جهانىشدن به پدیدهها نگاه مىکنند و از گفتمانهاى مختلف یک پدیده واحد را تفاسیر مختلف مىکنند. به همین دلیل در لیبرتارینهاى ایران، مقوله عدالت اصلاً جایى ندارد و نهایتا همان عدالت جنسى مطرح مىشود و از عدالت توزیع بحثى به میان نمىآید.
شبیهسازى در آیین کاتولیک
سیدحسن اسلامى
فصلنامه هفت آسمان، ش 27، پاییز 84
این مقاله که با هدف بررسى دلایل مخالفت مذهب کاتولیک با شبیهسازى تنظیم شده است. کار خود را با تذکر چهار نکته آغاز مىکند. که اولى به منابع مد نظر مقاله و دومى و سومى به فعالیتهاى فرهنگى و بینالمللى کلیسا در این زمینه نظر دارند و نکته چهارم هم بر این مطلب تصریح مىکند که، موضع آیین کاتولیک در قبال شبیهسازى انسانى، بخشى از موضع این آیین در قبال مسائل زیستى مثل، سقط جنین، اتانازى، بارورىهاى مصنوعى و مانند آن است. نویسنده ابتدا، انواع شبیهسازى را معرفى مىکند و با نقل نظریاتى به این نتیجه مىرسد که، کلیسا با شبیهسازى حیوانى و گیاهى مخالفتى ندارد. ولى بحث اصلى درباره شبیهسازى انسانى است، که خود بر دو گونه است. شبیهسازى درمانى یا غیرمولّد و شبیهسازى انسانى یا مولّد. تفاوت این دو گونه فقط در هدف آنهاست نه در تکنیک بهکار رفته در این دو روش. نویسنده تقسیمبندى دیگرى را نیز در این زمینه مورد اشاره قرار مىدهد ولى آنرا قابل اهمیت نمىداند.
به گزارش این مقاله، آیین کاتولیک با هر دو نوع شبیهسازى مخالف است و عنوان درمانى را فریبى بیش نمىداند چگونگى این مخالفت را نویسنده ضمن توضیح فرآیند شبیهسازى درمانى تبیین مىکند. نکته مهم در این مخالفت آن است که، دانشمندان پس از گرفتن سلول مورد نظر از رویان یا جنین شبیهسازى شده آنرا از بین مىبرند.