ماهیت، جریان ها و شخصیت های انقلاب اسلامی
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
معرفت، ش 98، بهمن 84
خانم محجوب در شماره 11 مجله معرفت، طى مقالهاى به نقد و بررسى نظرات پرفسور آر.کدى استاد دانشگاه کالیفرنیا در مورد انقلاب اسلامى اشاره کرده است. او بعد از معرفى خانم کدى به بیان دیدگاههاى او در مورد این پرسش که «آیا جنبش سال 1357 ایران، یک انقلاب بودیا جنبش؟» مىپردازد و ابتدا تعریف خانم کدى را از انقلاب آورده و مىگوید؛ به نظر خانم کدى «انقلاب یک حرکت جمعى است که ساخت حکومتى را کنار زده، قدرت حاکم را محدود و یک تغییر کامل در ساختار حکومت پدید مىآورد». نویسنده بعد از تحلیل تعریف کدى، مىگوید: او سعى دارد انقلاب اسلامى را یک شورش و قیام جلوه دهد. ولى واقعیات موجود در انقلاب اسلامى ایران او را وادار مىکند که به صراحت بگوید: «بدون تردید جنبش ایران از نظر سیاسى و ایدئولوژیک و اینکه توده کثیرى از مردم در آن مشارکت داشتند یک انقلاب محسوب مىشود». نویسنده بعد از بررسى تفاوتهاى بین انقلاب و جنبش به توجیه کدى براى سرپوش گذاشتن به این واقعیت اشاره کرده و مىگوید کدى معتقد است که، ایران یک کشور انقلابخیز است و براى این ادعاى خود دلائلى هم آورده و عوامل آنرا در دو محور عوامل منحصر به فرد و غیرمنحصر به فرد بررسى مىکند. نویسنده بعد از اشاره به عقاید و نظرات خانم کدى در مورد تعریف انقلاب و علل انقلابخیز بودن ایران، به نظرات او در مورد ماهیت و ریشههاى انقلاب پرداخته و مىگوید؛ او در جاى جاى نوشتههاى خود سعى در کمرنگ کردن ماهیت مذهبى و دینى این انقلاب دارد، اما واقعیتهاى موجود انقلاب، او را به سمتى سوق مىدهد که در کنار ماهیت سیاسى و اقتصادى به ماهیت دینى و مذهبى هم ولو به صورت گزینشى بپردازد. او جایگاه تشیع و باورهاى دینى و مذهبى مخصوصا اصل امامت، مهدویت، شهادت، حجاب و... را به عنوان اصول بنیادین تشیع و تأثیر آنها بر انقلاب اسلامى مورد بررسى قرار داده و مىکوشد با جعلى جلوه دادن این اصول، اصلىترین ریشههاى انقلاب را، در امور اقتصادى و سیاسى بررسى بکند.
اقتصاد باز و سوسیال دموکراسى
گفتوگو با: موسى غنىنژاد و محمود نکوروح
اعتماد ملى، ش 23، 30/11/84
آقاى غنىنژاد معتقد است، اصطلاح سوسیال دموکراسى، زمانى به حزب کارل مارکس اطلاق مىشده و بعد از اتفاقات حاصله در روسیه، معانى مختلفى پیدا کرده است. آنچه که امروز مراد از آن است، همان چیزى است که زمانى به نام فابیانها معروف بوده. لیبرالیسم در قاره اروپا و آمریکا هر کدام یک معنى دارد، در آنگلوساکسونها لیبرال را به گرایش چپ و رادیکال مىگویند کسانى که به اقتصاد آزاد معتقد هستند و این گرایش در کل اروپا، تسرى یافته است. ولى من طرفدار مکتب لیبرالیسم ـ کلاسیک هستم که از ویژگىهاى لیبرال اقتصاد آزاد و حکومت قانون است.
خانم محجوب در شماره 11 مجله معرفت، طى مقالهاى به نقد و بررسى نظرات پرفسور آر.کدى استاد دانشگاه کالیفرنیا در مورد انقلاب اسلامى اشاره کرده است. او بعد از معرفى خانم کدى به بیان دیدگاههاى او در مورد این پرسش که «آیا جنبش سال 1357 ایران، یک انقلاب بودیا جنبش؟» مىپردازد و ابتدا تعریف خانم کدى را از انقلاب آورده و مىگوید؛ به نظر خانم کدى «انقلاب یک حرکت جمعى است که ساخت حکومتى را کنار زده، قدرت حاکم را محدود و یک تغییر کامل در ساختار حکومت پدید مىآورد». نویسنده بعد از تحلیل تعریف کدى، مىگوید: او سعى دارد انقلاب اسلامى را یک شورش و قیام جلوه دهد. ولى واقعیات موجود در انقلاب اسلامى ایران او را وادار مىکند که به صراحت بگوید: «بدون تردید جنبش ایران از نظر سیاسى و ایدئولوژیک و اینکه توده کثیرى از مردم در آن مشارکت داشتند یک انقلاب محسوب مىشود». نویسنده بعد از بررسى تفاوتهاى بین انقلاب و جنبش به توجیه کدى براى سرپوش گذاشتن به این واقعیت اشاره کرده و مىگوید کدى معتقد است که، ایران یک کشور انقلابخیز است و براى این ادعاى خود دلائلى هم آورده و عوامل آنرا در دو محور عوامل منحصر به فرد و غیرمنحصر به فرد بررسى مىکند. نویسنده بعد از اشاره به عقاید و نظرات خانم کدى در مورد تعریف انقلاب و علل انقلابخیز بودن ایران، به نظرات او در مورد ماهیت و ریشههاى انقلاب پرداخته و مىگوید؛ او در جاى جاى نوشتههاى خود سعى در کمرنگ کردن ماهیت مذهبى و دینى این انقلاب دارد، اما واقعیتهاى موجود انقلاب، او را به سمتى سوق مىدهد که در کنار ماهیت سیاسى و اقتصادى به ماهیت دینى و مذهبى هم ولو به صورت گزینشى بپردازد. او جایگاه تشیع و باورهاى دینى و مذهبى مخصوصا اصل امامت، مهدویت، شهادت، حجاب و... را به عنوان اصول بنیادین تشیع و تأثیر آنها بر انقلاب اسلامى مورد بررسى قرار داده و مىکوشد با جعلى جلوه دادن این اصول، اصلىترین ریشههاى انقلاب را، در امور اقتصادى و سیاسى بررسى بکند.
اقتصاد باز و سوسیال دموکراسى
گفتوگو با: موسى غنىنژاد و محمود نکوروح
اعتماد ملى، ش 23، 30/11/84
آقاى غنىنژاد معتقد است، اصطلاح سوسیال دموکراسى، زمانى به حزب کارل مارکس اطلاق مىشده و بعد از اتفاقات حاصله در روسیه، معانى مختلفى پیدا کرده است. آنچه که امروز مراد از آن است، همان چیزى است که زمانى به نام فابیانها معروف بوده. لیبرالیسم در قاره اروپا و آمریکا هر کدام یک معنى دارد، در آنگلوساکسونها لیبرال را به گرایش چپ و رادیکال مىگویند کسانى که به اقتصاد آزاد معتقد هستند و این گرایش در کل اروپا، تسرى یافته است. ولى من طرفدار مکتب لیبرالیسم ـ کلاسیک هستم که از ویژگىهاى لیبرال اقتصاد آزاد و حکومت قانون است.