آسیب شناسی انقلاب در سایه درک درست عاشورا (1) و (2)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
ایران، ش 3389و3390، 17و18/11/84
موضوع فوق، در گفت و شنودى که با حجتالاسلام والمسلمین صادقى انجام شده مورد بررسى قرار گرفته است. از ایشان پرسیده شد که: آیا امکان روایت عرفانى از نهضت عاشورا مىباشد؟ وى بیان کردند که، ابعاد عرفانى داراى جنبههایى در موضوع عاشورا است و ابعاد آن در شب عاشورا، روز عاشورا و گودال قتلگاه در هنگام پیوستن به لقاءاللّه متجلى است، چرا که زیر پا گذاشتن تعلقات دنیوى و نفس در تمامى عرصههاى عاشورا از امام حسین علیهالسلام و یاران آن نمایان است؛ هر چند نمىتوان قیام امام حسین علیهالسلام را تنها در بعد عرفانى خلاصه کرد؛ بلکه او یک حرکت همهجانبه اجتماعى انجام داده به دلیل آنکه هم تنیدگى ابعاد دین نکتهاى است که نمىتوان آنرا نادیده گرفت.
آقاى صادقى در پاسخ به پرسش هرمنوتیک از تاریخ عاشورا به معناى فراوانى قرائت از قیام امام فرمودند: تفاسیر در چند گروه دستهبندى مىشود، یک گروه روشنفکران غیردینىاند که جنبه تهاجمى به این نهضت دارند و گروه دیگر روشنفکران دینى مىباشند، با این تفاوت که اینها با برجسته کردن بعد شهید و شهادت و جنبه ایدئولوژیک، آنرا مورد توجه قرار داده و او را انقلابى بزرگ جلوه دادند. در همین راستا برخى اندیشمندان همچون محمود حکیمى، او را از جنبه «اندیشه» مطمع نظر قرار داده است. گروه دیگر تحلیل سنتى است که در جریان «شهید آگاه» دید، این جریان بر علم امام بسیار تأکید دارد، که از مجموع اینها جنبه اداى تکلیف امام به دست مىآید. در مقابل «شهید جاوید» است که نظر امام را براى حکومت مىبیند که در تنگناه، عصمت و علم امام را زیر سؤال مىبرد و دچار مشکل مىشود.
وى نظر شهید مطهرى را در خصوص قیام امام، از بعد برجسته «امر به معروف و نهى از منکر»، که جامع نظرات روشنفکران و جریانات سنتى این قیام را بررسى و مطرح مىکند. ایشان در ادامه مىافزاید: قرائت دیگر، قرائت حضرت امام خمینى قدسسره است، که قیام عاشورا را، قیام براى «خدا و قیام براى احیاى اسلام» مىداند. آقاى صادقى در تبیین موضوع قیام امام حسین علیهالسلام ، که اداى ولایت تاریخى است، به شرح و تبیین انواع ولایتها مىپردازد و به ولایت به معناى سرپرستى، ولایت تکوینى، ولایت اجتماعى و ولایت تاریخى اشاره مىکند که عهدهدار سرپرستى جامعه است که امام حسین علیهالسلام انجام دادند و حضرت امام قدسسره نیز همان حرکت (ولایت تاریخى) را دنبال مىکنند. ایشان اضافه مىکنند، کلیه قیامهاى انقلابى در تاریخ اسلام تا انقلاب اسلامى، از مقوله ولایت تاریخى امام حسین علیهالسلام است.
جناب آقاى صادقى در خصوص اینکه انقلاب اسلامى ایدئولوژیک است و قیام امام حسین علیهالسلام رنگ فرهنگ دارد مىگویند: این تفکر مورد پذیرش من نیست، بلکه قیام امام حسین علیهالسلام یک قیام سراپا دینى با همه ابعاد وجودىاش است (نه انقلاب اسلامى صرفا ایدئولوژى بود و نه قیام امام حسین علیهالسلام صرفا فرهنگى بود، یعنى هر دوى اینها فراتر از مقوله فرهنگ و ایدئولوژى هستند. من از تعبیر دین استفاده مىکنم. قیام امام حسین علیهالسلام یک قیام سراپا دینى با همه ابعاد وجودىاش بود). قیام امام خمینى قدسسره هم بر پایه اسلام بود. انقلاب عاشورا گرچه به ظاهر پیروز نشد ولى از جنبه ولایت تاریخى، مسلما پیروز است. اما آسیبشناسى انقلاب در سایه درک عاشورا.
قیام عاشورا آسیبهایى همچون صرفا مقدس بودن و داراى صواب بودن یا جنبه اخروى داشتن و... همه و همه از انحرافات معرفتى آن است که با مسائلى هم چون علمهاى به شکل صلیب، یا قمهزنى و... آمیخته گردد و آسیب انقلاب آن است که، آنرا تنها در شعار دادن و درست کردن انقلاب به خوبیها تبدیل کردن است.
ماهیت، جریانها و شخصیتهاى انقلاب اسلامى
متین محجوب
معرفت، ش 98، بهمن 84
موضوع فوق، در گفت و شنودى که با حجتالاسلام والمسلمین صادقى انجام شده مورد بررسى قرار گرفته است. از ایشان پرسیده شد که: آیا امکان روایت عرفانى از نهضت عاشورا مىباشد؟ وى بیان کردند که، ابعاد عرفانى داراى جنبههایى در موضوع عاشورا است و ابعاد آن در شب عاشورا، روز عاشورا و گودال قتلگاه در هنگام پیوستن به لقاءاللّه متجلى است، چرا که زیر پا گذاشتن تعلقات دنیوى و نفس در تمامى عرصههاى عاشورا از امام حسین علیهالسلام و یاران آن نمایان است؛ هر چند نمىتوان قیام امام حسین علیهالسلام را تنها در بعد عرفانى خلاصه کرد؛ بلکه او یک حرکت همهجانبه اجتماعى انجام داده به دلیل آنکه هم تنیدگى ابعاد دین نکتهاى است که نمىتوان آنرا نادیده گرفت.
آقاى صادقى در پاسخ به پرسش هرمنوتیک از تاریخ عاشورا به معناى فراوانى قرائت از قیام امام فرمودند: تفاسیر در چند گروه دستهبندى مىشود، یک گروه روشنفکران غیردینىاند که جنبه تهاجمى به این نهضت دارند و گروه دیگر روشنفکران دینى مىباشند، با این تفاوت که اینها با برجسته کردن بعد شهید و شهادت و جنبه ایدئولوژیک، آنرا مورد توجه قرار داده و او را انقلابى بزرگ جلوه دادند. در همین راستا برخى اندیشمندان همچون محمود حکیمى، او را از جنبه «اندیشه» مطمع نظر قرار داده است. گروه دیگر تحلیل سنتى است که در جریان «شهید آگاه» دید، این جریان بر علم امام بسیار تأکید دارد، که از مجموع اینها جنبه اداى تکلیف امام به دست مىآید. در مقابل «شهید جاوید» است که نظر امام را براى حکومت مىبیند که در تنگناه، عصمت و علم امام را زیر سؤال مىبرد و دچار مشکل مىشود.
وى نظر شهید مطهرى را در خصوص قیام امام، از بعد برجسته «امر به معروف و نهى از منکر»، که جامع نظرات روشنفکران و جریانات سنتى این قیام را بررسى و مطرح مىکند. ایشان در ادامه مىافزاید: قرائت دیگر، قرائت حضرت امام خمینى قدسسره است، که قیام عاشورا را، قیام براى «خدا و قیام براى احیاى اسلام» مىداند. آقاى صادقى در تبیین موضوع قیام امام حسین علیهالسلام ، که اداى ولایت تاریخى است، به شرح و تبیین انواع ولایتها مىپردازد و به ولایت به معناى سرپرستى، ولایت تکوینى، ولایت اجتماعى و ولایت تاریخى اشاره مىکند که عهدهدار سرپرستى جامعه است که امام حسین علیهالسلام انجام دادند و حضرت امام قدسسره نیز همان حرکت (ولایت تاریخى) را دنبال مىکنند. ایشان اضافه مىکنند، کلیه قیامهاى انقلابى در تاریخ اسلام تا انقلاب اسلامى، از مقوله ولایت تاریخى امام حسین علیهالسلام است.
جناب آقاى صادقى در خصوص اینکه انقلاب اسلامى ایدئولوژیک است و قیام امام حسین علیهالسلام رنگ فرهنگ دارد مىگویند: این تفکر مورد پذیرش من نیست، بلکه قیام امام حسین علیهالسلام یک قیام سراپا دینى با همه ابعاد وجودىاش است (نه انقلاب اسلامى صرفا ایدئولوژى بود و نه قیام امام حسین علیهالسلام صرفا فرهنگى بود، یعنى هر دوى اینها فراتر از مقوله فرهنگ و ایدئولوژى هستند. من از تعبیر دین استفاده مىکنم. قیام امام حسین علیهالسلام یک قیام سراپا دینى با همه ابعاد وجودىاش بود). قیام امام خمینى قدسسره هم بر پایه اسلام بود. انقلاب عاشورا گرچه به ظاهر پیروز نشد ولى از جنبه ولایت تاریخى، مسلما پیروز است. اما آسیبشناسى انقلاب در سایه درک عاشورا.
قیام عاشورا آسیبهایى همچون صرفا مقدس بودن و داراى صواب بودن یا جنبه اخروى داشتن و... همه و همه از انحرافات معرفتى آن است که با مسائلى هم چون علمهاى به شکل صلیب، یا قمهزنى و... آمیخته گردد و آسیب انقلاب آن است که، آنرا تنها در شعار دادن و درست کردن انقلاب به خوبیها تبدیل کردن است.
ماهیت، جریانها و شخصیتهاى انقلاب اسلامى
متین محجوب
معرفت، ش 98، بهمن 84