ویرانی اخلاق در جهان متکثر
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
اعتماد ملى، ش 7، 8/11/84
آنچه مىخوانیم بخشى از سخنرانى پروفسور رونالد تیمن استاد الاهیات، دین و علوم اجتماعى و عضو هیئت علمى مرکز رهبرى دولتى در دانشگاهها هاروارد است که در مؤسسه پژوهشى حکمت و فلسفه ایران راجع به اخلاق در جهان معاصر ایراد گشته است. امروزه یکى از دشوارترین مباحث فلسفه و اخلاق، این پرسش است که، آیا مىتوان بدون استفاده از زور، اختلافات بنیادى مربوط به مسائل اخلاقى را به داورى نشست؟ دو راه حل کلى در این زمینه وجود دارد؛ یا تحمیل عقیده یک گروه یا حالت «زندگى کن و بگذار زندگى کنند» که در نهایت به نسبیّت اخلاقى مىگراید. تیمن به آراى السدیرمک اینتایر فیلسوف اسکاتلندى در کتابش به نام در پى فضیلت اشاره مىکند. آنجا که مىگوید: «تفکر اخلاقى در جهان امروز نمىتواند موفقیتآمیز باشد، زیرا سنتهاى اخلاقى که به آنها شکل داده دچار ویرانى شده و حیثیتگرایى اخلاقى جاى خود را به نوعى خودبنیادى هیجانى و نفسانى داده است». تیمن اذعان مىکند: برخى مىگویند خود دین هم از منابع هم متعارض در مباحث اخلاقى است چرا که تساهل و تسامح در براهین دینى وجود ندارد. وى به آراى جیمز داویسون اشاره مىکند که در واپسین تحلیل، هر یک از دو طرف این طیف فرهنگى، طرف دیگر را نادیده مىگیرند و حضور یکى از دیگرى، نوعى تقدسزدایى تلقى مىگردد. تیمن مىگوید: اگر فرض کنیم نظریه هانتر صحیح باشد لازم مىآید که براهین اخلاقى مبتنى بر مبناى دینى، همه متعارض باشند، اما آیا فرض او درست است؟ من معتقدم ادیان هم ادعاى حقیقت دارند و هم مىتوانند برابر کسانى که دیدگاه حتى متعارض دارند صبور باشند. درست است که هر دینى ادعاى حقیقت دارد اما انحصارگرایى از حیث حقیقت و مطلقگرایى به لحاظ توجیه دینى ضرورى به نظر نمىرسد. ما حقیقت دینى را با قضایاى منطقى بیان مىکنیم و صدق یا مطابقت با واقع، وصف این قضایاست. اگر نخواهیم به ورطه نسبیتگرایى اخلاقى برسیم باید بپذیریم که اگر قضیهاى صادق است، در آن صورت ما ملزم هستیم که نقیض آنرا انکار کنیم نقیض صدق بنا به تعریف کذب است و به این معنى حقیقت هم مطلق است و هم تصورى انحصارى است. اما به معناى انحصارگرایى یعنى به معنایى که ذکر شد نیست. انحصارگرایى از آن جهت باطل است که صدق را به کل یک قالب فکرى اطلاق مىکند. به عقیده من گردآورى همه گزارههاى دینى در یک مجموعه و نشان دادن صدق آنها در همه موارد، ممتنع است. اما این امر، تنها روش معقول براى نشان داددن حقانیت یک دین به شمار مىرود. مطلقگرایى و انحصارگرایى دو آفت مهم ادیان است که اولى با توجیه دینى و دیگرى با ادعاى حقانیت ارتباط دارد. باور عمیق و مناعت طبع، از جمله لوازم ضرورى و اجتنابناپذیر فهم یکدیگر است فقط از این طریق، کثرتگرایى، اتفاق نظر و اخلاق را در کنار هم مىتوان نشاند.
آسیبشناسى انقلاب در سایه درک درست عاشورا(1) و (2)
هادى صادقى
ایران، ش 3389و3390، 17و18/11/84
موضوع فوق، در گفت و شنودى که با حجتالاسلام والمسلمین صادقى انجام شده مورد بررسى قرار گرفته است. از ایشان پرسیده شد که: آیا امکان روایت عرفانى از نهضت عاشورا مىباشد؟ وى بیان کردند که، ابعاد عرفانى داراى جنبههایى در موضوع عاشورا است و ابعاد آن در شب عاشورا، روز عاشورا و گودال قتلگاه در هنگام پیوستن به لقاءاللّه متجلى است، چرا که زیر پا گذاشتن تعلقات دنیوى و نفس در تمامى عرصههاى عاشورا از امام حسین علیهالسلام و یاران آن نمایان است؛ هر چند نمىتوان قیام امام حسین علیهالسلام را تنها در بعد عرفانى خلاصه کرد؛ بلکه او یک حرکت همهجانبه اجتماعى انجام داده به دلیل آنکه هم تنیدگى ابعاد دین نکتهاى است که نمىتوان آنرا نادیده گرفت.
آقاى صادقى در پاسخ به پرسش هرمنوتیک از تاریخ عاشورا به معناى فراوانى قرائت از قیام امام فرمودند: تفاسیر در چند گروه دستهبندى مىشود، یک گروه روشنفکران غیردینىاند که جنبه تهاجمى به این نهضت دارند و گروه دیگر روشنفکران دینى مىباشند، با این تفاوت که اینها با برجسته کردن بعد شهید و شهادت و جنبه ایدئولوژیک، آنرا مورد توجه قرار داده و او را انقلابى بزرگ جلوه دادند. در همین راستا برخى اندیشمندان همچون محمود حکیمى، او را از جنبه «اندیشه» مطمع نظر قرار داده است. گروه دیگر تحلیل سنتى است که در جریان «شهید آگاه» دید، این جریان بر علم امام بسیار تأکید دارد، که از مجموع اینها جنبه اداى تکلیف امام به دست مىآید. در مقابل «شهید جاوید» است که نظر امام را براى حکومت مىبیند که در تنگناه، عصمت و علم امام را زیر سؤال مىبرد و دچار مشکل مىشود.
وى نظر شهید مطهرى را در خصوص قیام امام، از بعد برجسته «امر به معروف و نهى از منکر»، که جامع نظرات روشنفکران و جریانات سنتى این قیام را بررسى و مطرح مىکند. ایشان در ادامه مىافزاید
آنچه مىخوانیم بخشى از سخنرانى پروفسور رونالد تیمن استاد الاهیات، دین و علوم اجتماعى و عضو هیئت علمى مرکز رهبرى دولتى در دانشگاهها هاروارد است که در مؤسسه پژوهشى حکمت و فلسفه ایران راجع به اخلاق در جهان معاصر ایراد گشته است. امروزه یکى از دشوارترین مباحث فلسفه و اخلاق، این پرسش است که، آیا مىتوان بدون استفاده از زور، اختلافات بنیادى مربوط به مسائل اخلاقى را به داورى نشست؟ دو راه حل کلى در این زمینه وجود دارد؛ یا تحمیل عقیده یک گروه یا حالت «زندگى کن و بگذار زندگى کنند» که در نهایت به نسبیّت اخلاقى مىگراید. تیمن به آراى السدیرمک اینتایر فیلسوف اسکاتلندى در کتابش به نام در پى فضیلت اشاره مىکند. آنجا که مىگوید: «تفکر اخلاقى در جهان امروز نمىتواند موفقیتآمیز باشد، زیرا سنتهاى اخلاقى که به آنها شکل داده دچار ویرانى شده و حیثیتگرایى اخلاقى جاى خود را به نوعى خودبنیادى هیجانى و نفسانى داده است». تیمن اذعان مىکند: برخى مىگویند خود دین هم از منابع هم متعارض در مباحث اخلاقى است چرا که تساهل و تسامح در براهین دینى وجود ندارد. وى به آراى جیمز داویسون اشاره مىکند که در واپسین تحلیل، هر یک از دو طرف این طیف فرهنگى، طرف دیگر را نادیده مىگیرند و حضور یکى از دیگرى، نوعى تقدسزدایى تلقى مىگردد. تیمن مىگوید: اگر فرض کنیم نظریه هانتر صحیح باشد لازم مىآید که براهین اخلاقى مبتنى بر مبناى دینى، همه متعارض باشند، اما آیا فرض او درست است؟ من معتقدم ادیان هم ادعاى حقیقت دارند و هم مىتوانند برابر کسانى که دیدگاه حتى متعارض دارند صبور باشند. درست است که هر دینى ادعاى حقیقت دارد اما انحصارگرایى از حیث حقیقت و مطلقگرایى به لحاظ توجیه دینى ضرورى به نظر نمىرسد. ما حقیقت دینى را با قضایاى منطقى بیان مىکنیم و صدق یا مطابقت با واقع، وصف این قضایاست. اگر نخواهیم به ورطه نسبیتگرایى اخلاقى برسیم باید بپذیریم که اگر قضیهاى صادق است، در آن صورت ما ملزم هستیم که نقیض آنرا انکار کنیم نقیض صدق بنا به تعریف کذب است و به این معنى حقیقت هم مطلق است و هم تصورى انحصارى است. اما به معناى انحصارگرایى یعنى به معنایى که ذکر شد نیست. انحصارگرایى از آن جهت باطل است که صدق را به کل یک قالب فکرى اطلاق مىکند. به عقیده من گردآورى همه گزارههاى دینى در یک مجموعه و نشان دادن صدق آنها در همه موارد، ممتنع است. اما این امر، تنها روش معقول براى نشان داددن حقانیت یک دین به شمار مىرود. مطلقگرایى و انحصارگرایى دو آفت مهم ادیان است که اولى با توجیه دینى و دیگرى با ادعاى حقانیت ارتباط دارد. باور عمیق و مناعت طبع، از جمله لوازم ضرورى و اجتنابناپذیر فهم یکدیگر است فقط از این طریق، کثرتگرایى، اتفاق نظر و اخلاق را در کنار هم مىتوان نشاند.
آسیبشناسى انقلاب در سایه درک درست عاشورا(1) و (2)
هادى صادقى
ایران، ش 3389و3390، 17و18/11/84
موضوع فوق، در گفت و شنودى که با حجتالاسلام والمسلمین صادقى انجام شده مورد بررسى قرار گرفته است. از ایشان پرسیده شد که: آیا امکان روایت عرفانى از نهضت عاشورا مىباشد؟ وى بیان کردند که، ابعاد عرفانى داراى جنبههایى در موضوع عاشورا است و ابعاد آن در شب عاشورا، روز عاشورا و گودال قتلگاه در هنگام پیوستن به لقاءاللّه متجلى است، چرا که زیر پا گذاشتن تعلقات دنیوى و نفس در تمامى عرصههاى عاشورا از امام حسین علیهالسلام و یاران آن نمایان است؛ هر چند نمىتوان قیام امام حسین علیهالسلام را تنها در بعد عرفانى خلاصه کرد؛ بلکه او یک حرکت همهجانبه اجتماعى انجام داده به دلیل آنکه هم تنیدگى ابعاد دین نکتهاى است که نمىتوان آنرا نادیده گرفت.
آقاى صادقى در پاسخ به پرسش هرمنوتیک از تاریخ عاشورا به معناى فراوانى قرائت از قیام امام فرمودند: تفاسیر در چند گروه دستهبندى مىشود، یک گروه روشنفکران غیردینىاند که جنبه تهاجمى به این نهضت دارند و گروه دیگر روشنفکران دینى مىباشند، با این تفاوت که اینها با برجسته کردن بعد شهید و شهادت و جنبه ایدئولوژیک، آنرا مورد توجه قرار داده و او را انقلابى بزرگ جلوه دادند. در همین راستا برخى اندیشمندان همچون محمود حکیمى، او را از جنبه «اندیشه» مطمع نظر قرار داده است. گروه دیگر تحلیل سنتى است که در جریان «شهید آگاه» دید، این جریان بر علم امام بسیار تأکید دارد، که از مجموع اینها جنبه اداى تکلیف امام به دست مىآید. در مقابل «شهید جاوید» است که نظر امام را براى حکومت مىبیند که در تنگناه، عصمت و علم امام را زیر سؤال مىبرد و دچار مشکل مىشود.
وى نظر شهید مطهرى را در خصوص قیام امام، از بعد برجسته «امر به معروف و نهى از منکر»، که جامع نظرات روشنفکران و جریانات سنتى این قیام را بررسى و مطرح مىکند. ایشان در ادامه مىافزاید