آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

نامه، ش 45، دى 84
احزاب یک نهاد مدرن، محصول نظام‏هاى انتخاباتى است. تشکیل اجتماعات براى مبارزه با ظلم یک نهاد نو نیست، ولى تشکلى براى کسب قدرت یک امر جدید و مدرن است. احزاب مدرن اولیه ایران توسط افراد خاص تشکیل مى‏شده و لذا متکى به نظریات او بوده و از این حیث زنان را در احزابى که به‏وسیله مردان تأسیس مى‏شده راه نمى‏دادند. زیرا که زنان داراى نام و تمکن مالى نبودند ولى از دوران استبداد صغیر، تشکل‏هاى زنانه ایجاد شد، و آمادگى خود را، براى ورود به مجامع سیاسى اعلام کردند که زنان در این نهادها دو امر را دنبال مى‏نمودند: 1. تغییر شرایط زندگى زنان؛ 2. ایجاد شرایط لازم براى مشارکت زنان در عرصه‏هاى سیاسى و اجتماعى. اولین اتحادیه زنان (اتحادیه غیبى نسوان) که صد سال پیش در تهران تأسیس شد، که اینان در اوایل به صورت مخفى عمل مى‏کردند چرا که اکثریت نمایندگان مجلس اول شورا با آنان مخالف بودند، از طرفى برخلاف گروه‏هاى مرسوم زنانه آن دوران خواهان مشارکت سیاسى بودند، که این اتحادیه با طرح تأسیس بانک ملى شروع به فعالیت علنى کرد. بعد از آن اتحادیه، ملى دیگرى فعال شد، که منابع ملى اینان از طریق همیارى خود زنان تأمین مى‏شده؛ با این‏که زنان فعالیت و قابلیت خود را، در جریان استبداد صغیر در گروه‏هاى سیاسى سوسیالیست و کمونیست نشان دادند، ولى باز در هیچ یک از احزاب در مرکزیت قرار نگرفتند.
در دوران رضاخان و محمدرضا، احزاب زنان به شکل تشریفاتى تشکیل شد، که هدف خاصى را دنبال مى‏کردند. اینان گرچه توانستند ماهیت حکومت را فاش کنند ولى هدف اصلى احزاب که آموزش دموکراسى بوده، موفق نبودند. از آنجایى که در تحولات سیاسى ایران افراد کاریزما بیشتر از احزاب نقش داشتند، با نبود احزاب، آنان نتوانسته‏اند چندان فعالیت داشته باشند. احزاب مردم‏سالارى در عین این‏که قائل به تساوى حقوق زن و مرد بودند، ولى همچنان به بهانه بى‏تجربگى زنان از دخالت دادن زنان در مشارکت سیاسى پرهیز مى‏کردند.
در پى اصلاحات فرمایشى حکومت پهلوى، زنان تجربه فعالیت سیاسى مساوى با مردان را کسب کردند، که این با تشکیل دانشگاه در ایران و تحصیلات عالى براى زنان، نقش بیشترى را در احزاب ایفاء و موفقیت‏هایى هم کسب کردند. دلیل عمده‏اى که زنان را از فعالیت سیاسى باز مى‏داشتند، تضاد بین رفتار سیاسى و خشونت‏هاى رفتار ناشى از آن و خلقیات زمانه و انتظارات مردان از زنان در زندگى عادى بوده است. مردان عادى، مانع حضور زنان در مجامع حزبى مى‏شدند، زیرا دوست نداشتند از زنان آنان براى منافع سیاسى استفاده شود و مردان مذهبى هم به جهت این‏که بر اساس آموزه‏هاى دینى خود، ارزشى بیشتر از خانه‏دارى براى زن قائل نبودند مانع از شرکت زنان در احزاب مى‏شدند.
در دوران انقلاب زنان با استفاده از تجربیات خود در دوران فعالیت مشروطه، استبداد صغیر و نهضت ملى نفت پابه پاى مردان وارد عرصه شدند، ولى بعد از پیروزى، مجددا به حاشیه رانده شدند و در تشکل‏هاى مرکزى راه نیافتند. در دو دهه اخیر، دوباره شروع به فعالیت نمودند تا این‏که دوباره به حقوق‏هایى که در اواخر دوران پهلوى کسب کرده بودند برسند. در دوران‏هاى اخیر گرچه در مرکزیت به زنان نقش دادند ولى چون احزاب باید مذهبى باشند نمى‏توانند جسارت تصمیم‏گیرى معطوف به هویت زنانه خود را ابراز کنند.
در نهایت این‏که فضاى سیاسى ایران آنچنان مردانه و رقابت‏آلود و خصمانه مى‏باشد و خود را نمى‏توانند تحمل کنند، که عدم تحمل زنان بلاموضع است.
مشروعیت عملیات استشهادى،
از دیدگاه فقهاى معاصر شیعه و اهل سنت
امیر ملامحمدعلى
فصلنامه حصون، ش 5، پائیز 84

تبلیغات