تفسیر قرآن در دوره جدید و معاصر
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
دوماهنامه اطلاع رسانی مرکز جهانی علوم اسلامی، ش 14، مهر و آبان 84
نویسنده در ابتدای مقاله با بررسی نویسندگان و مفسران دوره معاصر و شیوه تفسیری آنها اشاره میکند. از جمله این تفاسیر را نام میبرد: 1. تفسیر شریف «المیزان فی تفسیر القرآن» اثر علامه طباطبایی(ره) که در آن علامه طباطبایی(ره)، تفسیر آیه به آیه نموده، یعنی موضوعات مشابه و مشترک در سورههای مختلف را کنار یکدیگر قرار داده و به تحلیل و مقایسه آنها پرداخته است. ایشان دراین تفسیر، برای درک پیام آیه، به شیوه تدبری و اجتهادی تمسک مینماید.
2. تفسیر «مخزن العرفان، کنز العرفان» تألیف خانم نصرت امین معروف به بانوی اصفهانی(ره) است که ویژگی اصلی آن، اخلاقی و عرفانی است.
3. تفسیر «التفسیر المبین» اثر محمدجواد مغنیه که ایشان مقایسه اقوال مفسران و نقل اسرائیلیات را حذف نموده و هدف از آن ایجاد آگاهی و فهم معانی برای خواننده قرآن، به گونه فشرده بیان میدارد.
4. تفسیر «التفسیر الکاشف» باز هم اثر محمدجواد مغنیه است که هدف اصلی ایشان در این تفسیر، پاسخگویی به نیازهای جهان معاصر و اقناع نسل جدید میداند.
5 . تفسیر «الجدید» اثر محمد حبیب اللّه سبزواری نجفی(ره) که سبک تفسیری آن، جنبه تحلیلی و توصیفی است.
6. تفسیر «اطیب البیان» اثر سید عبدالحسین طیب اصفهانی(ره) که ایشان در بیشتر موارد با دیدگاه اجتهادی به پژوهش در مدلول آیه میپردازد.
7. تفسیر «البیان فی تفسیر القرآن» اثر آیة اللّه سید ابوالقاسم خویی(ره) که ایشان فقط سوره حمد را تفسیر نموده که حاوی نکات بسیار دقیق علمی در تفسیر و علوم قرآن است.
8 . تفسیر «مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن» اثر سید عبدالاعلی موسوی سبزواری(ره) که تفسیر ایشان یکی از تفاسیر جامع و متقن شیعه به شمار میرود. روش آن، اجتهادی و جمع میان معقول و منقول است.
9. تفسیر «الفرقان» اثر محمد صادقی تهرانی، که تفسیری نسبتا مفصل و با جهتگیری بیانی و اجتماعی است.
10. تفسیر «نمونه» اثر آیت اللّه ناصر مکارم شیرازی و گروهی از دانشمندان که صبغه آن، جامع و ارائه مطالب و احتمالات متأثر از تفاسیر المیزان و مراغی میباشد.
نویسنده محترم پس از بیان این موارد به ابعاد و محدودیتهای مربوط به تفسیر قرآن در عصر حدیث اشاره میکند و بیان میدارد که، بررسی تفسیر قرآن در دوره جدید و معاصر نشان میدهد که تفسیر در این دوران نسبت به دوران گذشته به گونه قابل توجهی متفاوت گشته است؛ عوامل نوآفرینی هم به محتوای تفاسیر مربوط میشود و هم به شیوههای آنها. در باب محتوای آنها میتوان گفت که، افکار و نظریات جدید درباره معنای آیات قرآنی نوعا در مقام پاسخ به سؤالات جدیدی بیان شدند که ناشی از تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به وجود آمده و در جوامع بشری و متأثر از تمدن غرب مطرح شدند. آن دسته از رویکردهای روششناختی که تاکنون ناشناخته ماندهاند، ناشی از تحولات جدیدی هستند که در زمینه مطالعات ادبی و نظریه ارتباطات مطرح شدهاند. این نوع رویکردها معمولاً مبتنی بر برداشت جدیدی از ماهیت وحی الاهی و شیوه عمل به آن انجام گرفت.
وی در ادامه مقاله به انواع نشر تفاسیر قرآنی و شیوههای تفسیری آن میپردازد و میگوید؛ بیشتر تفاسیر از شیوه تفسیر ترتیبی پیروی میکنند. در چند دهه اخیر قرن بیستم، تعداد تفاسیری که فرازهای محوری قرآن را دستهبندی کرده و به تفسیر آیات مربوط به موضوعات خاص پرداختهاند، رو به افزایش است و هدف آنان ارایه تفسیر موضوعی است.
ایشان در پایان مقاله به انواع رویکردهای اصلی نسبت به شیوههای تفسیری و مدافعان آنها اشاره میکند.
1. تفسیر عقلانی (تعقّلی) نخستین ابتکار در این شیوه تفسیری، دو تن از مدافعان معروف اصلاحگرایی اسلامی یعنی سیداحمد خان هندی و محمد عبده مصری است. هر دو آنان تحت تأثیر سلطه سیاسی و اقتصادی تمدن جدید غرب در عصر استعمار قرار گرفتند و پیدایش تمدن را به دستاوردهای علمی اروپائیان و رونق فلسفه روشنفکری منسوب نمودند. بر همین اساس بود که آنها رویکردی تعقلی به تفسیر قرآن پیدا کردند، گرچه مستقل از یکدیگر و با دیدگاههای مختلفی عمل میکردند اما سرانجام به نتایج مشابهی دست یافتند.
2. شیوه معروف به تفسیر علمی قرآن؛ تفسیر علمی باید در پرتو این فرض درک شود که، تمام انواع یافتهها و دستاوردهای علوم طبیعی جدید در قرآن پیشبینی شده است و اینکه قراین و شواهد روش زیادی نسبت به آنها در آیات قرآن میتوان کشف نمود، معروفترین تفسیر در این زمینه، «الجواهر فی تفسیر القران کریم» اثر شیخ طنطاوی جواهری مصری است.
3. شیوه تفسیر ادبی در این شیوه با در نظر گرفتن فضای نزول قرآن و آداب و سنن دینی و فرهنگی و موقعیت اجتماعی و همچنین کلمات و عبارات قرآنی در زمان عصر نزول، فرض دانسته میشود، یعنی مفسر باید با دقت ببیند که، از آنها چه برداشتی مینماید. مهمترین آنها تفسیر کتاب «العربیة الا اکبر و آثاره الادبیة الاعظم» اثر امین الخولی است.
4. تلاشهایی به منظور ایجاد نظریهای جدید در تفسیر، که در آن تفسیر بیانگر نقل و گزارش کامل از جنبه تاریخی قرآن است.
5 . جستوجوی رهیافتی مستقیم به مفاهیم قرآنی که به آن مسیر باید با درک و نوع اعتقاد مسلمانان در صدر اسلام (زمان عصر نزول قرآن) به تفسیر قرآن بپردازد.
6. برداشتهای مرتبط با تفسیر موضوعی قرآن دو مزیت در دفاع از تفسیر موضوعی است؛ اولاً این شیوه مفسر را قادر میسازد که، مفهوم متعادل جامعی را، از آن چه که خداوند پیرامون موضوعی در قرآن بحث کرده به دست آورد، ثانیا به مفسر اجازه میدهد که سوالات خود را، در ارتباط با موضوع مطرح کند و تحقیق خود را ابتدا از یافتن پاسخهایی برای سؤالاتش آغاز نماید.
تولیدعلم، زیرساختهای نظری و رهیافتهای کلان
مرتضی خاکیان
پگاه، ش 169، 23/7/84
نگارنده در پی بررسی رابطه چگونگی حصول علم در مبانی فلسفی، با مقوله تولید علم در سطح کلان است، زیرا که اگر بخواهیم با رویکردی کارکردی به مبادی فلسفه، آن را به صحنه اجتماع و تعیین خط مشیهای کلان اجتماعی بکشانیم ناچاریم ربط منطقی مبانی ارزشی و فلسفی خود را، با راهبرها و چشم اندازهای کلان در جامعه دینی تمام کنیم. سه رهیافت کلان در تولید علم وجود دارد که عبارتند از: 1) کاشفیت مطلق؛ 2) بومی شدن؛ 3) معرفت تکامل
1. کاشفیت مطلق
در این دیدگاه محور دانش، یک عنصر جهان شمول است، که منحصر در یک تمدن نمیشود. لذا تولید علم به ساختار درونی معرفت مربوط نیست، بلکه وابسته به امور بیرونی است. در این نگرش سه ساحت برای علم تشریح شده است. الف) ساحت مربوط به ذات اموری شناخته میشوند، که این هسته مرکزی نظریه کاشفیت است. در علم، نفس الامر با نفس معلوم بر عالم منکشف میشود و عزم و اراده در این حوزه، هیچ تصرف و دخالتی نداشته و نمیتواند داشته باشد. ب) ساحت مربوط با نفس عالم که از اصول با قسم اول حاصل میشود. ج) ساحت مربوط به فرهنگ و ذهنیت مشترک جامعه علمی، که در حوزه کار و فعالیت اجتماعی و فرهنگی بشر است که با کار عالمان شکل میگیرد.
نویسنده در ابتدای مقاله با بررسی نویسندگان و مفسران دوره معاصر و شیوه تفسیری آنها اشاره میکند. از جمله این تفاسیر را نام میبرد: 1. تفسیر شریف «المیزان فی تفسیر القرآن» اثر علامه طباطبایی(ره) که در آن علامه طباطبایی(ره)، تفسیر آیه به آیه نموده، یعنی موضوعات مشابه و مشترک در سورههای مختلف را کنار یکدیگر قرار داده و به تحلیل و مقایسه آنها پرداخته است. ایشان دراین تفسیر، برای درک پیام آیه، به شیوه تدبری و اجتهادی تمسک مینماید.
2. تفسیر «مخزن العرفان، کنز العرفان» تألیف خانم نصرت امین معروف به بانوی اصفهانی(ره) است که ویژگی اصلی آن، اخلاقی و عرفانی است.
3. تفسیر «التفسیر المبین» اثر محمدجواد مغنیه که ایشان مقایسه اقوال مفسران و نقل اسرائیلیات را حذف نموده و هدف از آن ایجاد آگاهی و فهم معانی برای خواننده قرآن، به گونه فشرده بیان میدارد.
4. تفسیر «التفسیر الکاشف» باز هم اثر محمدجواد مغنیه است که هدف اصلی ایشان در این تفسیر، پاسخگویی به نیازهای جهان معاصر و اقناع نسل جدید میداند.
5 . تفسیر «الجدید» اثر محمد حبیب اللّه سبزواری نجفی(ره) که سبک تفسیری آن، جنبه تحلیلی و توصیفی است.
6. تفسیر «اطیب البیان» اثر سید عبدالحسین طیب اصفهانی(ره) که ایشان در بیشتر موارد با دیدگاه اجتهادی به پژوهش در مدلول آیه میپردازد.
7. تفسیر «البیان فی تفسیر القرآن» اثر آیة اللّه سید ابوالقاسم خویی(ره) که ایشان فقط سوره حمد را تفسیر نموده که حاوی نکات بسیار دقیق علمی در تفسیر و علوم قرآن است.
8 . تفسیر «مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن» اثر سید عبدالاعلی موسوی سبزواری(ره) که تفسیر ایشان یکی از تفاسیر جامع و متقن شیعه به شمار میرود. روش آن، اجتهادی و جمع میان معقول و منقول است.
9. تفسیر «الفرقان» اثر محمد صادقی تهرانی، که تفسیری نسبتا مفصل و با جهتگیری بیانی و اجتماعی است.
10. تفسیر «نمونه» اثر آیت اللّه ناصر مکارم شیرازی و گروهی از دانشمندان که صبغه آن، جامع و ارائه مطالب و احتمالات متأثر از تفاسیر المیزان و مراغی میباشد.
نویسنده محترم پس از بیان این موارد به ابعاد و محدودیتهای مربوط به تفسیر قرآن در عصر حدیث اشاره میکند و بیان میدارد که، بررسی تفسیر قرآن در دوره جدید و معاصر نشان میدهد که تفسیر در این دوران نسبت به دوران گذشته به گونه قابل توجهی متفاوت گشته است؛ عوامل نوآفرینی هم به محتوای تفاسیر مربوط میشود و هم به شیوههای آنها. در باب محتوای آنها میتوان گفت که، افکار و نظریات جدید درباره معنای آیات قرآنی نوعا در مقام پاسخ به سؤالات جدیدی بیان شدند که ناشی از تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به وجود آمده و در جوامع بشری و متأثر از تمدن غرب مطرح شدند. آن دسته از رویکردهای روششناختی که تاکنون ناشناخته ماندهاند، ناشی از تحولات جدیدی هستند که در زمینه مطالعات ادبی و نظریه ارتباطات مطرح شدهاند. این نوع رویکردها معمولاً مبتنی بر برداشت جدیدی از ماهیت وحی الاهی و شیوه عمل به آن انجام گرفت.
وی در ادامه مقاله به انواع نشر تفاسیر قرآنی و شیوههای تفسیری آن میپردازد و میگوید؛ بیشتر تفاسیر از شیوه تفسیر ترتیبی پیروی میکنند. در چند دهه اخیر قرن بیستم، تعداد تفاسیری که فرازهای محوری قرآن را دستهبندی کرده و به تفسیر آیات مربوط به موضوعات خاص پرداختهاند، رو به افزایش است و هدف آنان ارایه تفسیر موضوعی است.
ایشان در پایان مقاله به انواع رویکردهای اصلی نسبت به شیوههای تفسیری و مدافعان آنها اشاره میکند.
1. تفسیر عقلانی (تعقّلی) نخستین ابتکار در این شیوه تفسیری، دو تن از مدافعان معروف اصلاحگرایی اسلامی یعنی سیداحمد خان هندی و محمد عبده مصری است. هر دو آنان تحت تأثیر سلطه سیاسی و اقتصادی تمدن جدید غرب در عصر استعمار قرار گرفتند و پیدایش تمدن را به دستاوردهای علمی اروپائیان و رونق فلسفه روشنفکری منسوب نمودند. بر همین اساس بود که آنها رویکردی تعقلی به تفسیر قرآن پیدا کردند، گرچه مستقل از یکدیگر و با دیدگاههای مختلفی عمل میکردند اما سرانجام به نتایج مشابهی دست یافتند.
2. شیوه معروف به تفسیر علمی قرآن؛ تفسیر علمی باید در پرتو این فرض درک شود که، تمام انواع یافتهها و دستاوردهای علوم طبیعی جدید در قرآن پیشبینی شده است و اینکه قراین و شواهد روش زیادی نسبت به آنها در آیات قرآن میتوان کشف نمود، معروفترین تفسیر در این زمینه، «الجواهر فی تفسیر القران کریم» اثر شیخ طنطاوی جواهری مصری است.
3. شیوه تفسیر ادبی در این شیوه با در نظر گرفتن فضای نزول قرآن و آداب و سنن دینی و فرهنگی و موقعیت اجتماعی و همچنین کلمات و عبارات قرآنی در زمان عصر نزول، فرض دانسته میشود، یعنی مفسر باید با دقت ببیند که، از آنها چه برداشتی مینماید. مهمترین آنها تفسیر کتاب «العربیة الا اکبر و آثاره الادبیة الاعظم» اثر امین الخولی است.
4. تلاشهایی به منظور ایجاد نظریهای جدید در تفسیر، که در آن تفسیر بیانگر نقل و گزارش کامل از جنبه تاریخی قرآن است.
5 . جستوجوی رهیافتی مستقیم به مفاهیم قرآنی که به آن مسیر باید با درک و نوع اعتقاد مسلمانان در صدر اسلام (زمان عصر نزول قرآن) به تفسیر قرآن بپردازد.
6. برداشتهای مرتبط با تفسیر موضوعی قرآن دو مزیت در دفاع از تفسیر موضوعی است؛ اولاً این شیوه مفسر را قادر میسازد که، مفهوم متعادل جامعی را، از آن چه که خداوند پیرامون موضوعی در قرآن بحث کرده به دست آورد، ثانیا به مفسر اجازه میدهد که سوالات خود را، در ارتباط با موضوع مطرح کند و تحقیق خود را ابتدا از یافتن پاسخهایی برای سؤالاتش آغاز نماید.
تولیدعلم، زیرساختهای نظری و رهیافتهای کلان
مرتضی خاکیان
پگاه، ش 169، 23/7/84
نگارنده در پی بررسی رابطه چگونگی حصول علم در مبانی فلسفی، با مقوله تولید علم در سطح کلان است، زیرا که اگر بخواهیم با رویکردی کارکردی به مبادی فلسفه، آن را به صحنه اجتماع و تعیین خط مشیهای کلان اجتماعی بکشانیم ناچاریم ربط منطقی مبانی ارزشی و فلسفی خود را، با راهبرها و چشم اندازهای کلان در جامعه دینی تمام کنیم. سه رهیافت کلان در تولید علم وجود دارد که عبارتند از: 1) کاشفیت مطلق؛ 2) بومی شدن؛ 3) معرفت تکامل
1. کاشفیت مطلق
در این دیدگاه محور دانش، یک عنصر جهان شمول است، که منحصر در یک تمدن نمیشود. لذا تولید علم به ساختار درونی معرفت مربوط نیست، بلکه وابسته به امور بیرونی است. در این نگرش سه ساحت برای علم تشریح شده است. الف) ساحت مربوط به ذات اموری شناخته میشوند، که این هسته مرکزی نظریه کاشفیت است. در علم، نفس الامر با نفس معلوم بر عالم منکشف میشود و عزم و اراده در این حوزه، هیچ تصرف و دخالتی نداشته و نمیتواند داشته باشد. ب) ساحت مربوط با نفس عالم که از اصول با قسم اول حاصل میشود. ج) ساحت مربوط به فرهنگ و ذهنیت مشترک جامعه علمی، که در حوزه کار و فعالیت اجتماعی و فرهنگی بشر است که با کار عالمان شکل میگیرد.