آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

کیهان، ش 18373، 14/8/84
نویسنده در این مقاله می‏کوشد تا دیدگاه اسلام را، در زمینه عدالت، مطرح کند و راه گذار از ابهامات در این زمینه را، پرداختن به لوازم و آثار عدالت می‏داند و در پایان نیز عدالت را در سنت و سیره امام خمینی قدس‏سره بیان می‏کند. مسئله اصلی در عرصه عدالت اجتماعی، تطبیق آن در عرصه تنظیم قواعد و انطباق آن با واقعیت خارجی است. این نکته نشانگر آن است که، در این بحث نباید به تبیین مفاهیم بسنده کنیم، بلکه، پیش از آن، به کیفیت استنتاج قواعد و شیوه‏های عینی و عملی عدالت اجتماعی، پرداخت و دیدگاه اسلام را جویا شد. در میان متفکران مسلمان، عدالت، بیشتر به عنوان وصفی برای حاکم، مورد عنایت بوده است. فلاسفه و فقیهان شیعی و برخی از اندیشوران اهل سنت، به‏طور مختصر به شرط عدالت، به عنوان یکی از شرایط حاکم اسلامی، اشاره کرده‏اند. استاد مطهری دو مفهوم عدالت و ظلم را، با قطع نظر از اجتماع تعریف کرده‏اند. قطع نظر از اجتماع، عدالت مفهوم دارد چرا که ظلم مفهوم دارد و مورد ظلم اختصاص به انسان ندارد، پس عدالت قطع نظر از اجتماع می‏شود؛ اعطا کل ذی حق حقه. عدم تجاوز به حق ذی حق. اما ایشان به مفهوم عدالت اجتماعی نیز پرداخته‏اند از جمله، تفسیر پیش گفته و دو تفسیر دیگر که توازن و رعایت تناسب و تعاون اجتماعی و دیگری، تساوی مطلق حتی در وضعیت استعداد نابرابر. در این میان برخی نیز به ریشه لغوی کلمه عدالت اشاره کرده‏اند. از جمله علامه طباطبایی که ریشه عدالت را در عدالت فردی و اجتماعی جاری دانسته‏اند؛ به هر کسی سهمی را که شایسته است داده شود، عطا شود.
عدل در اعتقاد، ایمان به حق است و به نظر می‏رسد، تفاوت بسیاری از تعاریف به خاطر تمایل به تعیین مصداق یا جلوگیری از سوء استفاده‏های تطبیقی از مفهوم عدالت، صورت گرفته است وگرنه، اصل مفهوم عدالت، به معنای استقامت و دوری از افراط و تفریط است. با این همه، این مفهوم در تطبیق، دچار ابهامات بسیاری شده، به همین دلیل اندیشوران معاصر، پیش از آن‏که به تعریف عدالت و عدالت اجتماعی بپردازند؛ مصادیق، فواید، لوازم و آثار آن را بازگو می‏کنند. با توجه به آنچه گفتیم، به نظر می‏رسد بیش از آنکه، قرآن و احادیث به تعریف عدالت بپردازند به ویژگی‏ها، آثار و لوازم آن تأکید دارند. اصولاً قرآن امر پروردگار به عدالت، مجازات عادلانه متجاوز، قضاوت عادلانه و حتی گفتار عادلانه را گوشزد می‏کند و حتی ازدواج متعدد را برای کسی که از عدالت در میان آنان ناتوان است، ناروا می‏شمارد. در روایات اسلامی ضمن اشاره به ویژگی‏های بارز عدالت. ـ «العدل یضع الأمور مواضعها» ـ . در بیان امیر مؤمنان علی علیه‏السلام به لوازم و آثار آن اشاره شده است، از جمله؛ 1. عمومیت و شمول، که از مصادیق در سنت و سیره برخوردار است؛ 2. انصاف، گرچه برخی انصاف را از عدالت بالاتر دانسته‏اند، اما در روایات همه عدالت، انصاف با دیگران است و معیار عینی آن، جایگزینی شخص عامل و داور است. حضرت علی علیه‏السلام فرمودند: عادلانه‏ترین روش، آن است که، با مردم به گونه‏ای رفتار کنی، که دوست داری با تو رفتار کنند؛ 3. استغنای عمومی، عدالت‏ورزی در میان مردم، به جای این‏که آنان را، به دو گروه خواص بهره‏مند و عوام محروم تبدیل کند، موجب بی‏نیازی همه مردم خواهد شد؛ 4. توجه به ویژگی مجری عدالت، قانون هر قدر هم که همه‏جانبه باشد، آن‏که باید آن را اجرا کند، اهمیت ویژه‏ای دارد. اهتمام اسلام بر حاکم عادل می‏تواند به این دلیل باشد که، بدون داشتن عدالت، حاکم نمی‏تواند مجری عدالت اجتماعی باشد.
رهبران معصوم ما، تجسّم واقعی حقیقت اسلام، در زمان خود بودند. امیرمؤمنان که خود، امکان اداره حکومت را در سالیان محدود به دست آورد؛ زیباترین چهره عدالت اجتماعی را، به نمایش گذاشت، به گونه‏ای که گفتند به خاطر شدت عدالت در محراب عبادت شهید شد. اخبار زیادی در این زمینه نقل شده است. در حقیقت چهره مجسم عدالت اجتماعی اسلام، روشن‏تر از آثار مکتوب و ملفوظ آن، بر ارزش والای این محور اساسی اداره جامعه اسلامی، دلالت دارد و جایگاه رفیع آن را می‏نماید.
امام خمینی قدس‏سره در تعریف عدالت، به مفهوم لغوی و ریشه آن بسنده کرده‏اند و می‏گویند: بدان که عدالت عبارت است از؛ حد واسط بین افراط و تفریط و آن از امهات فضایل اخلاقیه است. و از بیانات دیگر امام، روشن است که اصل عدالت اجتماعی، واقعیتی است که، ریشه در فطرت دارد و در عرصه‏های مختلف، جاری می‏شود. امام بحث عدالت را، متّخذ از توحید می‏دانند، که آن هم مبتنی بر وحدت معبود است و در جایی نیز به‏طور صریح عدالت اجتماعی را از عدالت الاهی می‏دانند. امام خمینی قدس‏سره اصل عدالت را، هدف برپا داشتن حاکمیت و برپاداشتن حاکمیت را، هدف احکام شرعی می‏دانند: «نهاد حکومت آن‏قدر اهمیت دارد که، نه تنها در اسلام، حکومت وجود دارد بلکه اسلام چیزی، جز حکومت نیست و احکام شرعی قوانینی است که، یکی از شئون حکومت است.» دیدگاه فوق می‏تواند زمینه‏ساز طرح قاعده عدالت، به عنوان یک قاعده حاکم فقهی باشد. به طوری که اگر، در فهم و اجرای احکام فرعی دیگر، تعارضی با قاعده عدالت پیدا شود، در مقام تعارض، قاعده عدالت، مقدم شود. این نتیجه‏گیری با ادامه سخنان امام که فرمودند: «بدین ترتیب، حاکمیت اسلامی و بسط عدالت، مطلوب بالذات و احکام مطلوب بالعرض هستند، که مقصود از آنها، اجرای حکومت است» منطبق است. استاد مطهری نیز به این نکته توجه داشته‏اند و از عدم حضور قاعده عدالت در فقه، اظهار تأسف کرده و غفلت از آن‏را، سبب رکود فکر اجتماعی فقهای ما، می‏دانند.
به همین دلیل امام خمینی قدس‏سره از افرادی هستند که، برای منصب افتا و مرجعیت فتوای ویژه‏ای دارند. ایشان نه تنها عدالت را، شرط مرجعیت می‏دانند بلکه ورع بودن را نیز، لازم می‏دانند و عدم اقبال به دنیا را نیز، شرط وی به صورت احتیاط واجب می‏دانند. بدون تردید، زندگی شخصی و سیره عملی امام خمینی قدس‏سره در دوران رهبری و مرجعیت، مصداق بارزی از پیروی امام علی علیه‏السلام و دستورات دینی بود. زندگی ایشان هرگز قابل مقایسه با زندگی رهبران و رئیس جمهورهای کشورهای دیگر نبود و در این زمینه کتب بسیاری تألیف گردیده، که خوانندگان را به استفاده از آنها دعوت می‏کنم.
حواریون مسیحی و اهداف یهودی
حمیدرضا ضابط
سیاست روز، ش 1298، 21/8/84
به مبلغان انجیل، ایوانجلیست گویند. قبل از جنگ جهانی دوم و انتشار دوره دوازده جلدی اصول مسیحیت با عنوان بنیادها، آنان به بنیادگرا معروف بودند. در سال 1951 با ایجاد بنیادی به نام اعضای جهانی ایوانجیلی خود را به عنوان محافظه کاران مسیحی معرفی کردند و تا کنون ارتباط نزدیکی میان دیدگاه‏های محافظه‏کاران ایوانجلیست با ایدئولوژی محافظه کاران سیاسی آمریکا مشهود است. آنان با جدیت تمام درباره عملی نمودن خواسته‏های

تبلیغات