هم سازی عقل و ایمان
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
هفته نامه پگاه، ش 171، 21/8/84
نگارنده در این نوشتار، دیدگاههای دو تن از صاحبنظران را در مورد ایمان، عقل و امکان ایجاد رابطه سازگار، میان ایمان و عقل را مورد نقد و بررسی قرار میدهد. یکی از اندیشمندان، قدیس «توماس آکوینی» از سلسله واعظان دومینیکی است که از سال 1226 تا 1274 میزیسته و دیگری «میگوئل دو آنامانو» فیلسوف متخصصی است که، از تأثیرگذارترین فیلسوفان اسپانیایی بوده و خود تحت تأثیر فیلسوفان متعدد دیگری، از جمله آکوینی میباشد. قدیس توماس آکوینی، در تعریف ایمان میگوید: «ایمان، عادت ذهن ماست، که حیات ابدی با آن، در ما آغاز میگردد و فاهمه ما را وادار به درک چیزهایی میسازد که بدیهی نیستند». به اعتقاد نویسنده، این تعریف نه تنها نشان میدهد که، نوعی بهرهمندی از معرفت ماورای طبیعی در درون شخص با ایمان وجود دارد، بلکه ایمان را، نیز از هر چیز دیگری متمایز میسازد. وی در ادامه به معرفی مصادیق ایمان از منظر آکوینی میپردازد. به باور آکوینی، متعلق ایمان، حقیقت نخست یا حقیقت الاهی خدا است، که بسیط و ابدی میباشد. نکته دیگری که در ادامه مطلب بررسی میشود این است که، آیا ایمان را میتوان فضیلت دانست، اگر ایمان راجع به عادتی باشد، که در فعل ایمان زنده یافت میشود، میتوان آن را چنین خواند، اما اگر ایمان مرده باشد، شایسته آنکه چنین نامیده شود نیست. به اعتقاد آکوینی، هر یک از عقل و ایمان، نقش کمال بخشیدن به معرفت خود را بر عهده دارد؛ عقل از طریق برهانی ساختن شیء و ایمان از راه معرفتی عمیقتر به حقیقت نخست (خدا). بدین ترتیب، ایمان و عقل، بهرغم روشهای متفاوت و کمالات معرفتی مختلف به سوی یک هدف، که همان حقیقت است در حرکت هستند. بخش دوم از این پژوهش، به بررسی دیدگاه آنامانو، درباره چگونگی تعامل عقل و ایمان اختصاص مییابد. آنامانو، ایمان را، منحصر در باور داشتن به آنچه نمیبینیم، نمیداند؛ بلکه از منظر وی، ایمان علاوه بر باور داشتن، آفریدن آن چیزی است که نمیبینیم. به اعتقاد این صاحبنظر، ایمان راستین، باید اراده کردن و عمل کردن باشد. بهطور مثال، ایمان به خدا عبارت است از آفریدن خدا، و چون خداست که به ما ایمان به خود را، میبخشد؛ این خدا است که خود را پیوسته در ما میآفریند. آنامانو مانند بسیاری از فیلسوفان دیگر، به جای قدرت خلاقه در انسان یعنی ایمان، علامت ممیزه انسان را، عقل میداند. از نظر وی عقل، سرچشمه آن چیزی است که، از جامعه سرمیزند و این جامعه است که، اهمیت عقل را میآموزاند. آنامانو در باب ارتباط میان عقل و ایمان، معتقد است که، عقل و ایمان دو دشمن طبیعی هستند، که هیچ یک نمیتواند بدون دیگری، خود را حفظ نماید. به اعتقاد وی تمام چیزهایی که با وسایط غیر عقلانی کسب شدهاند، میخواهند عقلانی شوند و فقط عقل میتواند بر روی غیرعقلانی، عمل کند تا آنرا، به چیزی که میتوان عقلانی ساخت، تبدیل سازد. بنابر این ایمان باید چیزی باشد که مایل است عقلانی شود، اما بنابر اهمیت خود نمیتواند. نگارنده در نهایت ضمن اذعان به وجود سازگاری میان عقل و ایمان، از منظر این دو فیلسوف بزرگ، در بخش پایانی، تفاوتها و شباهتهای میان دو نظریه را بازگو مینماید.
نگاهی دوباره به اندیشههای امام خمینی قدسسره
کاظم قاضیزاده
کیهان، ش 18373، 14/8/84
نویسنده در این مقاله میکوشد تا دیدگاه اسلام را، در زمینه عدالت، مطرح کند و راه گذار از ابهامات در این زمینه را، پرداختن به لوازم و آثار عدالت میداند و در پایان نیز عدالت را در سنت و سیره امام خمینی قدسسره بیان میکند. مسئله اصلی در عرصه عدالت اجتماعی، تطبیق آن در عرصه تنظیم قواعد و انطباق آن با واقعیت خارجی است. این نکته نشانگر آن است که، در این بحث نباید به تبیین مفاهیم بسنده کنیم، بلکه، پیش از آن، به کیفیت استنتاج قواعد و شیوههای عینی و عملی عدالت اجتماعی، پرداخت و دیدگاه اسلام را جویا شد. در میان متفکران مسلمان، عدالت، بیشتر به عنوان وصفی برای حاکم، مورد عنایت بوده است. فلاسفه و فقیهان شیعی و برخی از اندیشوران اهل سنت، بهطور مختصر به شرط عدالت، به عنوان یکی از شرایط حاکم اسلامی، اشاره کردهاند. استاد مطهری دو مفهوم عدالت و ظلم را، با قطع نظر از اجتماع تعریف کردهاند. قطع نظر از اجتماع، عدالت مفهوم دارد چرا که ظلم مفهوم دارد و مورد ظلم اختصاص به انسان ندارد، پس عدالت قطع نظر از اجتماع میشود؛ اعطا کل ذی حق حقه. عدم تجاوز به حق ذی حق. اما ایشان به مفهوم عدالت اجتماعی نیز پرداختهاند از جمله، تفسیر پیش گفته و دو تفسیر دیگر که توازن و رعایت تناسب و تعاون اجتماعی و دیگری، تساوی مطلق حتی در وضعیت استعداد نابرابر. در این میان برخی نیز به ریشه لغوی کلمه عدالت اشاره کردهاند. از جمله علامه طباطبایی که ریشه عدالت را در عدالت فردی و اجتماعی جاری دانستهاند؛ به هر کسی سهمی را که شایسته است داده شود، عطا شود.
عدل در اعتقاد، ایمان به حق است و به نظر میرسد، تفاوت بسیاری از تعاریف به خاطر
نگارنده در این نوشتار، دیدگاههای دو تن از صاحبنظران را در مورد ایمان، عقل و امکان ایجاد رابطه سازگار، میان ایمان و عقل را مورد نقد و بررسی قرار میدهد. یکی از اندیشمندان، قدیس «توماس آکوینی» از سلسله واعظان دومینیکی است که از سال 1226 تا 1274 میزیسته و دیگری «میگوئل دو آنامانو» فیلسوف متخصصی است که، از تأثیرگذارترین فیلسوفان اسپانیایی بوده و خود تحت تأثیر فیلسوفان متعدد دیگری، از جمله آکوینی میباشد. قدیس توماس آکوینی، در تعریف ایمان میگوید: «ایمان، عادت ذهن ماست، که حیات ابدی با آن، در ما آغاز میگردد و فاهمه ما را وادار به درک چیزهایی میسازد که بدیهی نیستند». به اعتقاد نویسنده، این تعریف نه تنها نشان میدهد که، نوعی بهرهمندی از معرفت ماورای طبیعی در درون شخص با ایمان وجود دارد، بلکه ایمان را، نیز از هر چیز دیگری متمایز میسازد. وی در ادامه به معرفی مصادیق ایمان از منظر آکوینی میپردازد. به باور آکوینی، متعلق ایمان، حقیقت نخست یا حقیقت الاهی خدا است، که بسیط و ابدی میباشد. نکته دیگری که در ادامه مطلب بررسی میشود این است که، آیا ایمان را میتوان فضیلت دانست، اگر ایمان راجع به عادتی باشد، که در فعل ایمان زنده یافت میشود، میتوان آن را چنین خواند، اما اگر ایمان مرده باشد، شایسته آنکه چنین نامیده شود نیست. به اعتقاد آکوینی، هر یک از عقل و ایمان، نقش کمال بخشیدن به معرفت خود را بر عهده دارد؛ عقل از طریق برهانی ساختن شیء و ایمان از راه معرفتی عمیقتر به حقیقت نخست (خدا). بدین ترتیب، ایمان و عقل، بهرغم روشهای متفاوت و کمالات معرفتی مختلف به سوی یک هدف، که همان حقیقت است در حرکت هستند. بخش دوم از این پژوهش، به بررسی دیدگاه آنامانو، درباره چگونگی تعامل عقل و ایمان اختصاص مییابد. آنامانو، ایمان را، منحصر در باور داشتن به آنچه نمیبینیم، نمیداند؛ بلکه از منظر وی، ایمان علاوه بر باور داشتن، آفریدن آن چیزی است که نمیبینیم. به اعتقاد این صاحبنظر، ایمان راستین، باید اراده کردن و عمل کردن باشد. بهطور مثال، ایمان به خدا عبارت است از آفریدن خدا، و چون خداست که به ما ایمان به خود را، میبخشد؛ این خدا است که خود را پیوسته در ما میآفریند. آنامانو مانند بسیاری از فیلسوفان دیگر، به جای قدرت خلاقه در انسان یعنی ایمان، علامت ممیزه انسان را، عقل میداند. از نظر وی عقل، سرچشمه آن چیزی است که، از جامعه سرمیزند و این جامعه است که، اهمیت عقل را میآموزاند. آنامانو در باب ارتباط میان عقل و ایمان، معتقد است که، عقل و ایمان دو دشمن طبیعی هستند، که هیچ یک نمیتواند بدون دیگری، خود را حفظ نماید. به اعتقاد وی تمام چیزهایی که با وسایط غیر عقلانی کسب شدهاند، میخواهند عقلانی شوند و فقط عقل میتواند بر روی غیرعقلانی، عمل کند تا آنرا، به چیزی که میتوان عقلانی ساخت، تبدیل سازد. بنابر این ایمان باید چیزی باشد که مایل است عقلانی شود، اما بنابر اهمیت خود نمیتواند. نگارنده در نهایت ضمن اذعان به وجود سازگاری میان عقل و ایمان، از منظر این دو فیلسوف بزرگ، در بخش پایانی، تفاوتها و شباهتهای میان دو نظریه را بازگو مینماید.
نگاهی دوباره به اندیشههای امام خمینی قدسسره
کاظم قاضیزاده
کیهان، ش 18373، 14/8/84
نویسنده در این مقاله میکوشد تا دیدگاه اسلام را، در زمینه عدالت، مطرح کند و راه گذار از ابهامات در این زمینه را، پرداختن به لوازم و آثار عدالت میداند و در پایان نیز عدالت را در سنت و سیره امام خمینی قدسسره بیان میکند. مسئله اصلی در عرصه عدالت اجتماعی، تطبیق آن در عرصه تنظیم قواعد و انطباق آن با واقعیت خارجی است. این نکته نشانگر آن است که، در این بحث نباید به تبیین مفاهیم بسنده کنیم، بلکه، پیش از آن، به کیفیت استنتاج قواعد و شیوههای عینی و عملی عدالت اجتماعی، پرداخت و دیدگاه اسلام را جویا شد. در میان متفکران مسلمان، عدالت، بیشتر به عنوان وصفی برای حاکم، مورد عنایت بوده است. فلاسفه و فقیهان شیعی و برخی از اندیشوران اهل سنت، بهطور مختصر به شرط عدالت، به عنوان یکی از شرایط حاکم اسلامی، اشاره کردهاند. استاد مطهری دو مفهوم عدالت و ظلم را، با قطع نظر از اجتماع تعریف کردهاند. قطع نظر از اجتماع، عدالت مفهوم دارد چرا که ظلم مفهوم دارد و مورد ظلم اختصاص به انسان ندارد، پس عدالت قطع نظر از اجتماع میشود؛ اعطا کل ذی حق حقه. عدم تجاوز به حق ذی حق. اما ایشان به مفهوم عدالت اجتماعی نیز پرداختهاند از جمله، تفسیر پیش گفته و دو تفسیر دیگر که توازن و رعایت تناسب و تعاون اجتماعی و دیگری، تساوی مطلق حتی در وضعیت استعداد نابرابر. در این میان برخی نیز به ریشه لغوی کلمه عدالت اشاره کردهاند. از جمله علامه طباطبایی که ریشه عدالت را در عدالت فردی و اجتماعی جاری دانستهاند؛ به هر کسی سهمی را که شایسته است داده شود، عطا شود.
عدل در اعتقاد، ایمان به حق است و به نظر میرسد، تفاوت بسیاری از تعاریف به خاطر