مبانی کلامی اعجاز قرآن
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
همشهری، ش 3845، 18/8/84
در این گفتوگو دکتر سعیدیمهر در مورد اعجاز قرآن و ابعاد آن و همچنین به بیان مفاهیم اعجاز و معجزه، از زوایای مختلف، اشاره کرده است.
درباره مفاهیم اعجاز و معجزه، اینها تا چه اندازه دینیاند و آیا در خارج از حوزه مباحث دینی هم، میتوان از اعجاز بحث کرد؟
مفهوم «اعجاز» مفهومی است که، در رشتههای مختلف علمی، هر چند با زاویه نگرش متفاوت، مورد بحث است. امروزه در غرب، بحث اعجاز یکی از مسائل مهم فلسفه دین، که یکی از شاخههای فلسفه است، به شمار میآید.
آیا مفهوم اعجاز برخاسته از متن دین است؛ آیا این درست است؟
نتیجه ظاهری کلامی بودن مقوله معجزه، این است که، خاستگاه این مفهوم، متون و آموزههای اعتقادی دین باشد.
تحلیل این مسئله که، مفهوم اعجاز و معجزه به صورت یک مقوله کلامی و الاهیاتی درآمدهاند چگونه است؟
تأکید قرآن بر روی ویژگی «آیه بودن» و «نشانه بودن» معجزات است. ولی متکلمان مسلمان و اقتضای فضای مباحث خود، بر عنصر «تحدی» تأکید داشتهاند. بنابراین، به یک تعبیر دقیق، میتوان گفت که، در بحث اعجاز، مدلول یا مصداق سخن متکلمان همان مدلولی است که در متون مقدس بهکار رفته، هر چند مفهوم یا لفظی که برای دلالت بر آن مصادیق بهکار گرفته شده؛ متفاوت باشد.
آیا اساسا یک مفهوم مشترکی از اعجاز، در بین تمام ادیان وجود دارد یا اینکه تفاوتهایی وجود دارد؟
در بین دو آیین اسلام و مسیحیت، تلقی کاملاً مشترکی از اعجاز وجود ندارد؛ تفاوتهایی هست. تفاوت اول در تعریف؛ در سنت اسلامی، مسئله اعجاز با مسئله نبوت گره میخورد، معجزه کار خارقالعادهای است که، به دست پیامبر الاهی، برای اثبات صدق مدعای او، در این ادعا که، من از جانب خدا پیامآور هستم، انجام میشود. در سنت مسیحی، اعجاز کاری است که، توسط خداوند و برخلاف روال عادی طبیعت، انجام میشود و عنصر نبوت در تعریف معجزه اخذ نمیشود. در سنت اسلامی، معجزه تنها در زمان پیامبران و به دست آنها انجام میشود، و لذا مصادیق معجزه، محدودیت خاص تاریخی و جغرافیایی مییابد، اما در سنت مسیحی، حوزه اعجاز گسترده است و لذا مسیحیان معتقدند که، امروزه نیز، جهان، صحنه وقوع معجزات الاهی است. در کلام اسلامی معجزه، برای اثبات صدق مدعای پیامبران است، اما در کلام مسیحی مدلول عامتر است، بهطور کلی عبارت است از دخالت؛ خدا در جریان عادی، که این دخالت خدا معنا و مدلول دینی دارد.
اگر فصاحت و بلاغت قرآن برداشته شود آیا هم چنان معجزه باقی است؟
برخی معتقد به صرفهاند، از جمله، برخی معتزلیان و از شیعیان سیدمرتضی. این دیدگاه هم به به یک معنا، قرآن را معجزه میداند، ولی اعجاز قرآنرا، در عنصری درونی و ذاتی جستوجو نمیکند. در دیدگاه صرفه، قرآن بذاته ویژگی ندارد که بشر عادی را، از آوردن همانند آن ناتوان کند؛ اعجازش جنبه ذاتی ندارد، بلکه خدا برای اینکه هدایتاش را تمام کند و نشان دهد که، پیامبر خاتم پیامبر واقعی بوده اراده کرده است که، کسی نتواند مثل قرآنرا بیاورد. اما در دیدگاه اکثر محققان، قرآن ذاتا معجزه است؛ البته اینجا این تفسیر وجود دارد؛ که، اگر در همان زمان و مکان پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم که قرآن را آورده، کسی نتواند مثل آن را بیاورد کفایت میکند. و اگر بعدا هم کسی توانست اشکالی ندارد، اما غالبا تحدی را مطلقا معنی میکند، به این معنی که در هیچ مکان و زمانی هیچ شخص و گروهی نتوانسته و نخواهد توانست، که کتابی مشابه قرآن بیاورد. یعنی تحدی مطلق است.
آیا بحثهای جدیدی درباره ابعاد اعجاز قرآن مطرح شده؟
در سالهای اخیر، بحث اعجاز عددی قرآن توسط افرادی همچون رشاد خلیفه و عبدالرزاق نوفل مطرح شد. مبنی بر اینکه، روابط ریاضی دقیقی، میان حروف و کلمات قرآن، برقرار است. یا اخیرا عدهای دنبال اثبات «اعجاز صوتی» قرآن هستند.
آیا ممکن است در آینده کتابی مانند قرآن بنویسند؟
بعضیها تفسیر کردهاند که، تحدی قرآن فقط مربوط به زمان و مکان صدر اسلام میشود و اگر بعدا کسی بتواند کتابی مانند قرآن بیاورد ناقض معجزه بودن قرآن نیست. این یک تفسیر است، که عدم امکان مقابله را محدود به زمان و مکان خود معجزه میکند. اگر کسانی بهطور کلی ادعا کنند که، تحدی، ابدی است و تا ابد کسی نمیتواند همانند قرآنرا بیاورد؛ فرض کنیم این امکان وجود داشته باشد، ولی تا به حال به فعلیت نرسیده است و مادام که چنین امری رخ ندهد، اعتبار تحدی و هماوردطلبی قرآن به قوت خود باقی است.
در این گفتوگو دکتر سعیدیمهر در مورد اعجاز قرآن و ابعاد آن و همچنین به بیان مفاهیم اعجاز و معجزه، از زوایای مختلف، اشاره کرده است.
درباره مفاهیم اعجاز و معجزه، اینها تا چه اندازه دینیاند و آیا در خارج از حوزه مباحث دینی هم، میتوان از اعجاز بحث کرد؟
مفهوم «اعجاز» مفهومی است که، در رشتههای مختلف علمی، هر چند با زاویه نگرش متفاوت، مورد بحث است. امروزه در غرب، بحث اعجاز یکی از مسائل مهم فلسفه دین، که یکی از شاخههای فلسفه است، به شمار میآید.
آیا مفهوم اعجاز برخاسته از متن دین است؛ آیا این درست است؟
نتیجه ظاهری کلامی بودن مقوله معجزه، این است که، خاستگاه این مفهوم، متون و آموزههای اعتقادی دین باشد.
تحلیل این مسئله که، مفهوم اعجاز و معجزه به صورت یک مقوله کلامی و الاهیاتی درآمدهاند چگونه است؟
تأکید قرآن بر روی ویژگی «آیه بودن» و «نشانه بودن» معجزات است. ولی متکلمان مسلمان و اقتضای فضای مباحث خود، بر عنصر «تحدی» تأکید داشتهاند. بنابراین، به یک تعبیر دقیق، میتوان گفت که، در بحث اعجاز، مدلول یا مصداق سخن متکلمان همان مدلولی است که در متون مقدس بهکار رفته، هر چند مفهوم یا لفظی که برای دلالت بر آن مصادیق بهکار گرفته شده؛ متفاوت باشد.
آیا اساسا یک مفهوم مشترکی از اعجاز، در بین تمام ادیان وجود دارد یا اینکه تفاوتهایی وجود دارد؟
در بین دو آیین اسلام و مسیحیت، تلقی کاملاً مشترکی از اعجاز وجود ندارد؛ تفاوتهایی هست. تفاوت اول در تعریف؛ در سنت اسلامی، مسئله اعجاز با مسئله نبوت گره میخورد، معجزه کار خارقالعادهای است که، به دست پیامبر الاهی، برای اثبات صدق مدعای او، در این ادعا که، من از جانب خدا پیامآور هستم، انجام میشود. در سنت مسیحی، اعجاز کاری است که، توسط خداوند و برخلاف روال عادی طبیعت، انجام میشود و عنصر نبوت در تعریف معجزه اخذ نمیشود. در سنت اسلامی، معجزه تنها در زمان پیامبران و به دست آنها انجام میشود، و لذا مصادیق معجزه، محدودیت خاص تاریخی و جغرافیایی مییابد، اما در سنت مسیحی، حوزه اعجاز گسترده است و لذا مسیحیان معتقدند که، امروزه نیز، جهان، صحنه وقوع معجزات الاهی است. در کلام اسلامی معجزه، برای اثبات صدق مدعای پیامبران است، اما در کلام مسیحی مدلول عامتر است، بهطور کلی عبارت است از دخالت؛ خدا در جریان عادی، که این دخالت خدا معنا و مدلول دینی دارد.
اگر فصاحت و بلاغت قرآن برداشته شود آیا هم چنان معجزه باقی است؟
برخی معتقد به صرفهاند، از جمله، برخی معتزلیان و از شیعیان سیدمرتضی. این دیدگاه هم به به یک معنا، قرآن را معجزه میداند، ولی اعجاز قرآنرا، در عنصری درونی و ذاتی جستوجو نمیکند. در دیدگاه صرفه، قرآن بذاته ویژگی ندارد که بشر عادی را، از آوردن همانند آن ناتوان کند؛ اعجازش جنبه ذاتی ندارد، بلکه خدا برای اینکه هدایتاش را تمام کند و نشان دهد که، پیامبر خاتم پیامبر واقعی بوده اراده کرده است که، کسی نتواند مثل قرآنرا بیاورد. اما در دیدگاه اکثر محققان، قرآن ذاتا معجزه است؛ البته اینجا این تفسیر وجود دارد؛ که، اگر در همان زمان و مکان پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم که قرآن را آورده، کسی نتواند مثل آن را بیاورد کفایت میکند. و اگر بعدا هم کسی توانست اشکالی ندارد، اما غالبا تحدی را مطلقا معنی میکند، به این معنی که در هیچ مکان و زمانی هیچ شخص و گروهی نتوانسته و نخواهد توانست، که کتابی مشابه قرآن بیاورد. یعنی تحدی مطلق است.
آیا بحثهای جدیدی درباره ابعاد اعجاز قرآن مطرح شده؟
در سالهای اخیر، بحث اعجاز عددی قرآن توسط افرادی همچون رشاد خلیفه و عبدالرزاق نوفل مطرح شد. مبنی بر اینکه، روابط ریاضی دقیقی، میان حروف و کلمات قرآن، برقرار است. یا اخیرا عدهای دنبال اثبات «اعجاز صوتی» قرآن هستند.
آیا ممکن است در آینده کتابی مانند قرآن بنویسند؟
بعضیها تفسیر کردهاند که، تحدی قرآن فقط مربوط به زمان و مکان صدر اسلام میشود و اگر بعدا کسی بتواند کتابی مانند قرآن بیاورد ناقض معجزه بودن قرآن نیست. این یک تفسیر است، که عدم امکان مقابله را محدود به زمان و مکان خود معجزه میکند. اگر کسانی بهطور کلی ادعا کنند که، تحدی، ابدی است و تا ابد کسی نمیتواند همانند قرآنرا بیاورد؛ فرض کنیم این امکان وجود داشته باشد، ولی تا به حال به فعلیت نرسیده است و مادام که چنین امری رخ ندهد، اعتبار تحدی و هماوردطلبی قرآن به قوت خود باقی است.