آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

فصلنامه طلوع، ش 12، زمستان 84
در این مقاله سخنان و دیدگاه‏های دکتر محمدحسین ذهبی، یکی از علمای معاصر اهل سنت درباره شیعه و سه تفسیر شیعیان (مرآة الانوار، صافی و حقائق التفسیر) کالبد شکافی و نقد می‏گردد. نویسنده در صدد آن است، تا اتهامات ذهبی، مبنی بر تفسیر به رأی خواندن تفاسیر شیعی، تعطیل عقل در تفسیر و تحریف قرآن‏را، مورد ارزیابی قرار داده و از مکتب تفسیر و عقلانی شیعه، دفاع نماید. از دیدگاه ذهبی، تفسیر «مرآة الانوار» در شمار مهم‏ترین تفاسیر شیعه است و حال آنکه نگارنده معتقد است که، این تفسیر، از منظر شیعه تفسیر مهمی نیست و تنها تفسیر بخشی از آیات قرآن را شامل می‏شود. نویسنده پس از بیان دیدگاه‏های تفسیری ذهبی در مورد شیعه و غیر عقلی خواندن تفاسیر شیعی، بر این باور است که، اگر ذهبی از بدبینی و پیش‏داوری در باب تفاسیر شیعه، خالی کند، قائل به تفسیر به رأی بودن تفاسیر شیعی، نمی‏شود، زیرا؛ در تفاسیر مذکور، تمامی تأویلات قرآنی، به امامان معصوم، استناد داده شده و از نگاه مفسران شیعی به‏ویژه مرحوم فیض کاشانی، تنها اهل بیت علیهم‏السلام ، مفسران واقعی، قرآنند. ایشان اختصاص ندادن فهم معانی و شناخت اسرار قرآن به اهل بیت علیهم‏السلام
توسط ذهبی و توسعه آن به غیر اهل بیت را، رد می‏نماید و معتقد است که، از نظر فیض کاشانی، به‏کار گرفتن خرد در فهم معانی قرآن، محدود و مقید است نه مطلق و فهم اسرار و شگفتی‏های قرآن، فقط از معصومین و راسخان در علم، برمی‏آید. نویسنده ضمن رد پنج دیدگاه عمده ذهبی، در مورد تفسیر صافی، اتهام تعصب و نقل روایات دروغ و ساختگی، در تفاسیر سه گانه مذبور، به‏ویژه تفسیر صافی توسط ذهبی را، مردود شمرده و می‏گوید: ذهبی برای این ادعاها و تهمت‏ها، نتوانسته برهان و دلیل علمی اقامه نماید. در مجموع نگارنده مقاله معتقد است که، داوری ذهبی درباره روایات تفسیری شیعه، به‏ویژه تفسیر صافی، بر این اساس بوده، که وی آنها را، مخالف مذهب تفسیری و کلامی خویش دیده است. معلوم است که، نگرش معیار صحیحی، برای سنجش و ارزیابی روایات تفسیری شیعه، نمی‏باشد؛ حتی اگر از باب این‏که هر شخصی به سبب یقین به مذهب خویش به نادرستی هر چیزی که، مخالف مذهبش باشد، یقین پیدا کند؛ این یقین فقط برای خودش اثر دارد و برای صاحبان مکاتب فکری دیگر، هیچ تأثیری ندارد.
حقوق انسان و هم‏اندیشی و سازگاری بین‏المللی
در نگرش دینی و عقلی
سیدحسین همایون مصباح
دوماهنامه حوزه، ش 127، فروردین و اردیبهشت 84
در مقاله حاضر، ضمن نقد دیدگاه غرب، درباره رویارویی تمدن‏های بزرگ، پایه‏های نظری و فکری هم اندیشی و سازگاری تمدن‏ها، از نظر عقل و دین مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نویسنده با استفاده از آیات قرآن، به تبیین دیدگاه اسلام، درباره حقوق بشر و نقش آن، در هم‏اندیشی بین‏المللی اشاره و معتقد است که، گسترش هم‏فکری ملی و بین‏المللی، از نیازهای اساسی بشر امروزی است و به حقیقت، پیوستن این امر مهم، به سازوکارهای گوناگونی نیاز دارد. از مهم‏ترین آنها، شکل‏گیری پیوندها و وابستگی‏های انسانی، در میان انسان‏هاست و این‏گونه پیوند، هنگامی عملی و اجرایی می‏شود که، حق‏مند بودن انسان‏ها پذیرفته شود. وی ضمن اشاره به اصولی، مانند اصل کرامت و حرمت انسان، اصل حیات شایسته انسانی، اصل پیوستگی حیات، اصل کثرت‏گرایی و توجه به حق آزادی به عنوان یکی از حقوق طبیعی انسان‏ها، به تحلیل این امور، از منظر دین اسلام پرداخته و موضع‏گیری‏های دوگانه غرب به آمریکا را، درباره حقوق بشر، به نقد می‏کشد

تبلیغات