تأملی در آرای ذهنی در مورد وضع سه تفسیر (مرأة الانوار، صافی، حقائق التفسیر)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
فصلنامه طلوع، ش 12، زمستان 84
در این مقاله سخنان و دیدگاههای دکتر محمدحسین ذهبی، یکی از علمای معاصر اهل سنت درباره شیعه و سه تفسیر شیعیان (مرآة الانوار، صافی و حقائق التفسیر) کالبد شکافی و نقد میگردد. نویسنده در صدد آن است، تا اتهامات ذهبی، مبنی بر تفسیر به رأی خواندن تفاسیر شیعی، تعطیل عقل در تفسیر و تحریف قرآنرا، مورد ارزیابی قرار داده و از مکتب تفسیر و عقلانی شیعه، دفاع نماید. از دیدگاه ذهبی، تفسیر «مرآة الانوار» در شمار مهمترین تفاسیر شیعه است و حال آنکه نگارنده معتقد است که، این تفسیر، از منظر شیعه تفسیر مهمی نیست و تنها تفسیر بخشی از آیات قرآن را شامل میشود. نویسنده پس از بیان دیدگاههای تفسیری ذهبی در مورد شیعه و غیر عقلی خواندن تفاسیر شیعی، بر این باور است که، اگر ذهبی از بدبینی و پیشداوری در باب تفاسیر شیعه، خالی کند، قائل به تفسیر به رأی بودن تفاسیر شیعی، نمیشود، زیرا؛ در تفاسیر مذکور، تمامی تأویلات قرآنی، به امامان معصوم، استناد داده شده و از نگاه مفسران شیعی بهویژه مرحوم فیض کاشانی، تنها اهل بیت علیهمالسلام ، مفسران واقعی، قرآنند. ایشان اختصاص ندادن فهم معانی و شناخت اسرار قرآن به اهل بیت علیهمالسلام
توسط ذهبی و توسعه آن به غیر اهل بیت را، رد مینماید و معتقد است که، از نظر فیض کاشانی، بهکار گرفتن خرد در فهم معانی قرآن، محدود و مقید است نه مطلق و فهم اسرار و شگفتیهای قرآن، فقط از معصومین و راسخان در علم، برمیآید. نویسنده ضمن رد پنج دیدگاه عمده ذهبی، در مورد تفسیر صافی، اتهام تعصب و نقل روایات دروغ و ساختگی، در تفاسیر سه گانه مذبور، بهویژه تفسیر صافی توسط ذهبی را، مردود شمرده و میگوید: ذهبی برای این ادعاها و تهمتها، نتوانسته برهان و دلیل علمی اقامه نماید. در مجموع نگارنده مقاله معتقد است که، داوری ذهبی درباره روایات تفسیری شیعه، بهویژه تفسیر صافی، بر این اساس بوده، که وی آنها را، مخالف مذهب تفسیری و کلامی خویش دیده است. معلوم است که، نگرش معیار صحیحی، برای سنجش و ارزیابی روایات تفسیری شیعه، نمیباشد؛ حتی اگر از باب اینکه هر شخصی به سبب یقین به مذهب خویش به نادرستی هر چیزی که، مخالف مذهبش باشد، یقین پیدا کند؛ این یقین فقط برای خودش اثر دارد و برای صاحبان مکاتب فکری دیگر، هیچ تأثیری ندارد.
حقوق انسان و هماندیشی و سازگاری بینالمللی
در نگرش دینی و عقلی
سیدحسین همایون مصباح
دوماهنامه حوزه، ش 127، فروردین و اردیبهشت 84
در مقاله حاضر، ضمن نقد دیدگاه غرب، درباره رویارویی تمدنهای بزرگ، پایههای نظری و فکری هم اندیشی و سازگاری تمدنها، از نظر عقل و دین مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نویسنده با استفاده از آیات قرآن، به تبیین دیدگاه اسلام، درباره حقوق بشر و نقش آن، در هماندیشی بینالمللی اشاره و معتقد است که، گسترش همفکری ملی و بینالمللی، از نیازهای اساسی بشر امروزی است و به حقیقت، پیوستن این امر مهم، به سازوکارهای گوناگونی نیاز دارد. از مهمترین آنها، شکلگیری پیوندها و وابستگیهای انسانی، در میان انسانهاست و اینگونه پیوند، هنگامی عملی و اجرایی میشود که، حقمند بودن انسانها پذیرفته شود. وی ضمن اشاره به اصولی، مانند اصل کرامت و حرمت انسان، اصل حیات شایسته انسانی، اصل پیوستگی حیات، اصل کثرتگرایی و توجه به حق آزادی به عنوان یکی از حقوق طبیعی انسانها، به تحلیل این امور، از منظر دین اسلام پرداخته و موضعگیریهای دوگانه غرب به آمریکا را، درباره حقوق بشر، به نقد میکشد
در این مقاله سخنان و دیدگاههای دکتر محمدحسین ذهبی، یکی از علمای معاصر اهل سنت درباره شیعه و سه تفسیر شیعیان (مرآة الانوار، صافی و حقائق التفسیر) کالبد شکافی و نقد میگردد. نویسنده در صدد آن است، تا اتهامات ذهبی، مبنی بر تفسیر به رأی خواندن تفاسیر شیعی، تعطیل عقل در تفسیر و تحریف قرآنرا، مورد ارزیابی قرار داده و از مکتب تفسیر و عقلانی شیعه، دفاع نماید. از دیدگاه ذهبی، تفسیر «مرآة الانوار» در شمار مهمترین تفاسیر شیعه است و حال آنکه نگارنده معتقد است که، این تفسیر، از منظر شیعه تفسیر مهمی نیست و تنها تفسیر بخشی از آیات قرآن را شامل میشود. نویسنده پس از بیان دیدگاههای تفسیری ذهبی در مورد شیعه و غیر عقلی خواندن تفاسیر شیعی، بر این باور است که، اگر ذهبی از بدبینی و پیشداوری در باب تفاسیر شیعه، خالی کند، قائل به تفسیر به رأی بودن تفاسیر شیعی، نمیشود، زیرا؛ در تفاسیر مذکور، تمامی تأویلات قرآنی، به امامان معصوم، استناد داده شده و از نگاه مفسران شیعی بهویژه مرحوم فیض کاشانی، تنها اهل بیت علیهمالسلام ، مفسران واقعی، قرآنند. ایشان اختصاص ندادن فهم معانی و شناخت اسرار قرآن به اهل بیت علیهمالسلام
توسط ذهبی و توسعه آن به غیر اهل بیت را، رد مینماید و معتقد است که، از نظر فیض کاشانی، بهکار گرفتن خرد در فهم معانی قرآن، محدود و مقید است نه مطلق و فهم اسرار و شگفتیهای قرآن، فقط از معصومین و راسخان در علم، برمیآید. نویسنده ضمن رد پنج دیدگاه عمده ذهبی، در مورد تفسیر صافی، اتهام تعصب و نقل روایات دروغ و ساختگی، در تفاسیر سه گانه مذبور، بهویژه تفسیر صافی توسط ذهبی را، مردود شمرده و میگوید: ذهبی برای این ادعاها و تهمتها، نتوانسته برهان و دلیل علمی اقامه نماید. در مجموع نگارنده مقاله معتقد است که، داوری ذهبی درباره روایات تفسیری شیعه، بهویژه تفسیر صافی، بر این اساس بوده، که وی آنها را، مخالف مذهب تفسیری و کلامی خویش دیده است. معلوم است که، نگرش معیار صحیحی، برای سنجش و ارزیابی روایات تفسیری شیعه، نمیباشد؛ حتی اگر از باب اینکه هر شخصی به سبب یقین به مذهب خویش به نادرستی هر چیزی که، مخالف مذهبش باشد، یقین پیدا کند؛ این یقین فقط برای خودش اثر دارد و برای صاحبان مکاتب فکری دیگر، هیچ تأثیری ندارد.
حقوق انسان و هماندیشی و سازگاری بینالمللی
در نگرش دینی و عقلی
سیدحسین همایون مصباح
دوماهنامه حوزه، ش 127، فروردین و اردیبهشت 84
در مقاله حاضر، ضمن نقد دیدگاه غرب، درباره رویارویی تمدنهای بزرگ، پایههای نظری و فکری هم اندیشی و سازگاری تمدنها، از نظر عقل و دین مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نویسنده با استفاده از آیات قرآن، به تبیین دیدگاه اسلام، درباره حقوق بشر و نقش آن، در هماندیشی بینالمللی اشاره و معتقد است که، گسترش همفکری ملی و بینالمللی، از نیازهای اساسی بشر امروزی است و به حقیقت، پیوستن این امر مهم، به سازوکارهای گوناگونی نیاز دارد. از مهمترین آنها، شکلگیری پیوندها و وابستگیهای انسانی، در میان انسانهاست و اینگونه پیوند، هنگامی عملی و اجرایی میشود که، حقمند بودن انسانها پذیرفته شود. وی ضمن اشاره به اصولی، مانند اصل کرامت و حرمت انسان، اصل حیات شایسته انسانی، اصل پیوستگی حیات، اصل کثرتگرایی و توجه به حق آزادی به عنوان یکی از حقوق طبیعی انسانها، به تحلیل این امور، از منظر دین اسلام پرداخته و موضعگیریهای دوگانه غرب به آمریکا را، درباره حقوق بشر، به نقد میکشد