آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

رسالت، ش 5722 و 5723، 18و19/8/84
در قسمت اول این مقاله، نگارنده ضمن ارائه تعریفی از سکولاریته به نقد دیدگاه‏های حبیب اللّه‏ پیمان درباره نسبت دین و عقل و مدرنیته و سنت پرداخته و تفسیر وی از همگرایی دین و دنیا را مورد ارزیابی قرار می‏دهد و خطاهای حبیب اللّه‏ پیمان را، در مورد نحوه استدلال وی، در کیفیت جامعه دینی در ایران و ارتباط سنت دینی با نیازهای مدرن جوامع امروز را مورد نقد قرار می‏دهد. نگارنده به مواردی مانند: موروثی نامیدن سنت دینی، نامطلوب شمردن احکام فقهی و ناکارآمد دانستن فقه در جامعه کنونی، انکار و مدیریت و رهبری دینی، تفسیر نادرست از عقل دینی و مصلحت‏گرایی توسط حبیب اللّه‏ پیمان اشاره کرده و به یکا یک این ایرادها پاسخ اجمالی می‏دهد و معتقد است که، عقل دینی و مصلحت‏گرایی به زعم پیمان نه تنها نکوهیده نیست بلکه سیره عملی عقلا و خردمندان دینی است. در قسمت دوم این مقاله، نگارنده به بحث درباره حقوق فردی و اجتماعی در دینی اشاره نموده و دیدگاه حبیب اللّه‏ پیمان درباره معیار نظم اجتماعی در اسلام بر اساس قدرت را، مورد تحلیل و ارزیابی قرار می‏دهد. در بخش دیگری از این مقاله به رابطه آزادی‏های اجتماعی و ارتباط داشتن آنها با موازین شرعی و مورد تقاضای مردم اشاره شده و نویسنده ضمن نقد دیدگاه پیمان در این‏باره، معتقد است که، آزادی‏های اجتماعی و تأمین حقوق شهروندان، بر اساس مصالح دنیا و آخرت و در جهت تأمین کمال و سعادت دنیوی و اخروی آنها تعیین شده است. بررسی ادعاهای پیمان، درباره تقابل سنت و مدرنیته، تفسیر نادرست وی از ماهیت وحی و بیان خطاهای روش‏شناختی و معرفت‏شناختی پیمان در مقایسه دین و سکولاریسم، بررسی دیدگاه پیمان درباره اصالت بخشیدن مطلق عقل بشری توسط دین و بررسی نسبت آخرت‏اندیشی و دنیاگروی از دیگر مباحث مندرج در این مقاله می‏باشد که به صورت نقادانه به هر یک از آنها پرداخته شده است.
روایت هم‏نوایی (مروری بر غرب‏زدگی بنیادگرایی ایرانی)
مهدی صولی
رسالت، ش 5724، 21/8/84
در این مقاله سعی بر آن است، تا تأثیراتی را که تمدن و فرهنگ غرب به مرور زمان و به‏ویژه در جامعه امروزی بر اصول و ارزش‏های اسلامی در کشور ایران داشته است؛ مورد تحلیل قرار گیرد. نویسنده در قسمت اول این مقاله، مدعی شده است که، در مواجهه با ورود امواج تمدن و فرهنگ غربی در ایران، گروهی به بزرگ‏نمایی این پدیده پرداخته و با حیرت‏زدگی در مقابل آن، به پذیرش مرجعیت غرب در امور اجتماعی و فرهنگی رأی دادند و گروه دیگر هم، متحجرانه با این پدیده روبرو شده و نفی تمامی مظاهر غرب‏زدگی را، خواستار شده‏اند. نگارنده در قسمت دوم این مقاله، به بنیادگرایی اسلامی و تقابل آن با مدرنیسم غربی اشاره نموده و معتقد است که، شکل‏گیری برخی از گروه‏ها و جریانات، در درون جهان اسلام و به‏ویژه ایران، باعث شد که، همه مؤلفه‏های هویت غرب، مورد حمله قرار گرفته و این امر باعث گردیده، تا چهره‏ای خشن از بنیادگرایی اسلامی، توسط جهانی غرب، صورت گیرد؛ که نگارنده آن‏را، اصول‏گرایی شکل‏اندیش، نام‏گذاری کرده است.
وی در ادامه، به اصول‏گرایی تحول‏اندیش، اشاره و ضمن تمجید از این تفکر معتقد است که، چنین اندیشه‏ای در مواجهه با، تمدن غرب و فرهنگ ایرانی و اسلامی، ضمن اعتقاد به، مرکب بودن اجزای تمدن غربی، بر این باور است که؛ ضرورت بازخوانی و بازکاوی احکام فقهی، متناسب با نیازهای روز، در چارچوب منابع اصیل اسلامی و روش‏های نوین اجتهادی، در درون تفکر دینی پیش‏بینی شده است. نگارنده معتقد است که، بر طبق همین

تبلیغات