دیدگاه اهل سنت درباره مهدی منتظر (عج)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
اطلاعات، ش 23445ـ23446، 27و28/6/84
شیخ محسن العباد از شخصیتهای علمی حجاز و استاد دانشگاه اسلامی مدینه منوره است. وی دلائل طرح این موضوع را اینطور بیان میکند: 1. احادیث پیرامون «المهدی» به تفصیل در صحیحین نیامده ولی تفسیر آن در دیگر کتب مندرج است و این از اعتبار احادیث مذکور نمیکاهد. 2. برخی نویسندگان عصر ما ناآگاهانه یا به تقلید از کسانی که اهل عنایت به حدیث نیستند، در احادیث وارده پیرامون «المهدی» خدشه وارد میکنند، آنها احادیث فوق را یا ساخته باطنیان شیعه میشمارند و یا به نادرستی تأویل میکنند.
محورهای سخنرانی ایشان به این شرح است:
اول: بیان اسامی اصحابی که احادیث مهدی را از پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت کردهاند. من به اسامی بیست و شش تن از اصحاب که احادیث مربوط به «مهدی» را از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت کردهاند، آشنا شدهام. دوم: امامانی که احایث و آثار وارده پیرامون مهدی را در کتابهای خود آوردهاند؛ از جمله: ابن حبان (در صحیح خود)، الحاکم (در المستدرک)، ابوبکر بن ابی شیبه (در المصنف)، نعیم بن حماد (در الفتن)، طبرانی (در الکبیر والاوسط والصغیر)، دیلمی (در الفردوی)، ابوالحسین المناوی (در الملاحم)، بیهقی (در دلائل النبوة). سوم: بیان اسامی علمائی که به تألیف پیرامون مسئله مهدی اشاره کردهاند؛ اینکه همان آنها در جمعآوری احادیث وارده از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به تألیف و شرح و همچنین احادیث پیرامون مهدی را بخش بزرگی از توجه و عنایت ایشان را به خود اختصاص داده است مانند: سنن، مسانید و... برخی به تألیف خاص درباره آن اقدام کردهاند و تمام این کوششها برای حفظ دین بوده است. علمای چون: ابوبکر بن ابی خیثمه، زهیر بن حرب، حافظ ابونعیم که سیوطی در «الجامع الصغیر» و «العرب الوردی» از او نام برده است، حافظ عمادالدین ابن کثیر در کتاب الفتن و الملاحم و دهها تن دیگر. چهارم: بیان اسامی کسانی که از تواتر احادیث مهدی سخن گفتهاند و بازگویی سخنان آنها. تعداد قابل توجهی از علماء (اهل سنت) نه تنها احادیث مذکور را، نقل کردهاند بلکه آنها را متواتر میدانند. پنجم: بیان پارهای از آنچه در صحیحین، درباره مهدی آمده است. چندین نمونه از احادیث منقول در صحیحین که از نظر نگارنده صحیح بوده؛ نقل که همه آنها، غیر قابل خدشه از نظر اهل سنت هستند. ششم: بیان برخی از احادیث در مورد مهدی که در کتب دیگر، غیر صحیحین آمده است. در این قسمت نیز چند نمونه از کتابهای مورد اعتماد اهل سنت، روایاتی را نقل و قابل دفاع میشمرد. هفتم: بیان اسامی برخی از علما که به احادیث مهدی احتجاج کرده به همراه لوازم آن اعتقاد و بازگویی سخنان آنها. حافظ ابوجعفر العقیلی متوفای (322 ه ): «درباره مهدی احادیث نیکویی وارد شده است». امام ابن حبان بستی متوفای (354 ه )، حافظ بن حجر در الفتح الباری، امام بیهقی متوفای (458 ه )، قاضی عیاض متوفای (544 ه )، امام محمد بن احمد بن ابی بکر القرطبی نویسنده تفسیر مشهور متوفای (671 ه ) ابن تیمیه متوفای (728ه ) در کتاب «منهاج السنة النبویة» و دهها تن دیگر از علمای مشهور اهل سنت، ضمن رد احادیث مخالف و احتجاج به احادیث پیرامون مهدی(عج) اعتقاد به آن را ضروری دانستهاند. هشتم: اسامی کسانی که احادیث مذکور را انکار کرده یا در ردّ آنها تردید روا داشتهاند و بررسی سخنان آنها. نهم: بیان پارهای از آنچه گمان میرود با احادیث پیرامون مهدی هماهنگی ندارد.
در برخی اخبار مطالبی ذکر شده که با سایر احادیث معتبر ناسازگار است مثل اینکه مهدی از فرزندان «عباس» عموی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم است. در مقابل، روایات بیشماری که او را از فرزندان زهرا علیهاالسلام میدانند؛ وجود دارد. ابن حجر میگوید: «جمع بین این احادیث این است که «مهدی» از اهل بیت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و از ذریه اوست، ولو اینکه از سوی مادر منسوب به عباس باشد پس منافاتی نیست.» شیخ السفارینی در گفتاری از صفت، سیرت، علائم ظهور، فتنههای پیش از ظهور و تولد و بیعت و حکومت و... مربوط به او سخن میگوید. وی پس از پایان گفتار میگوید: سخن درباره مهدی بسیار گفته شده تا آنجا که؛ «هیچ مهدیای نیست، مگر عیسی.» ولی اهل حق این را درست نمیدانند و معتقدند که مهدی غیر از عیسی است و اینکه او پیش از نزول عیسی ظهور میکند و درباره قیام او روایات بسیار زیاد است و به حد تواتر معنوی میرسد و در بین علمای اهل سنت رواج یافته تا اینکه از معتقدات آنها به شمار میآید.
این بخشی از مطالبی است که من از نظریات و اندیشههای بزرگان اهل سنت و اثر درباره «ظهور مهدی» و چگونگی استدلال به احادیث وارده، دسترسی به آنها دست داشتیم. منظور من از اهل سنت واثر، اهل حدیث و هر که راه آنان را پیموده و مبنای اعتقادی او کتاب خدا و سنت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم باشد و آنچه از آن حضرت رسیده و ثابت شده بپذیرد و با خیالبافیها و بهانه واهی «پذیرش عقل» آنچه را که خود نمیپسندد انکار ننماید. در اینجا باید این نکته را بگویم از همه کسانی که من مطلبی از آنها، نقل کردم، عقیدههای مختلفی داشتند و در این مرحله از ثبات نبردند، به هر حال حق و حقیقت را از هر کسی که نقل شود باید پذیرفت و اعلام کرد که احادیث مربوط به «مهدی» را اهل سنت و اشاعره قبول دارند و جز افراد اندک و نادر کسی از اهل سنت در صحت آنها تردید ندارد.
هویت ایرانی در گذرگاه تاریخ (1) و (2)
شهرام اسلامی
ایران، ش 3245و3246، 16 و 17/6/84
این مقاله، گفتوگو با شهرام اسلامی در باب هویت ایرانی است که با این پرسش شروع میشود:
چرا هویت در عصر جدید تا این حد اهمیت پیدا کرده است؟
طرح مسئله هویت برای یک فرد با یک ملت، در رابطه با تغییرات زیست جهانی قابل توضیح است. هویت، مجموعه خصایصی است که تعلق فرد را به یک مکان محکم میکند و نظام ارزشها و هنجارهای او را مشروعیت میبخشد. در دورههای مختلف همراه با تحول نظرات فلسفی، ویژگیهای هویت فردی در حوزههای مختلف به گونهای متمایز مورد بررسی قرار گرفته است. استنتاج هویت ملی (جمعی) از هویت فردی، با شکلگیری دولتهای سرمایهداری ملی در اروپا همزمان است. در کشور ما با توجه به ضعف تاریخی فردیت، این دگرگونی، شکل مبهمی به دنبال داشته تا آنجا که در داشتن هویت ملی تردیدهای جدی وجود دارد. مسئله هویت ملی، در حال حاضر، باید با توجه به دو روند متناقض مورد ارزیابی قرار گیرد: 1. روند جهانیشدن که در عرصههای گوناگون تمایزات ملی را کم رنگتر میکند. 2. فروپاشی نظام سوسیالیست با سراب انترناسیونالیست بینالمللی برای برخی از کشورها، مسئله هویت را در دستور روز قرار داده است.
علت اینکه توجه به هویت در عمل، به رشد جریانهای تندرویی؛ مانند پان ترکیسم و پان عربیسم و... انجامیده چه بوده است؟
جریانات مذکور، هویتسازی از نوع گذشتهاند که محصول دوران استعمار است و مضمون ایدئولوژیک آنها، ناتوان از پاسخگویی به مشکلات دوران جدید است؛ چرا که قادر به فعال کردن فردیت در هویت اجتماعی نمیشود، حتی تلاش دارد هویت فردی را محو کند. این عدم فعالسازی فردیت در گفتمان هویت ایرانی هم دیده میشود. به قول کانت، دستیابی به بلوغ و خروج از مغارت، انسان محور و معنای روشنگری است، به این معنا من فکر میکنم ما به بلوغ نرسیدهایم و دیگران، هویتمان را تعیین میکنند. این دیگران، اعم از افراد مختلف و نهادهای گوناگون هستند. سطوح مختلف نظری با انگیزههای متفاوت، حول مسئله هویت در نزاعند؛ درحالیکه باید در گفتوگو باشند.
شیخ محسن العباد از شخصیتهای علمی حجاز و استاد دانشگاه اسلامی مدینه منوره است. وی دلائل طرح این موضوع را اینطور بیان میکند: 1. احادیث پیرامون «المهدی» به تفصیل در صحیحین نیامده ولی تفسیر آن در دیگر کتب مندرج است و این از اعتبار احادیث مذکور نمیکاهد. 2. برخی نویسندگان عصر ما ناآگاهانه یا به تقلید از کسانی که اهل عنایت به حدیث نیستند، در احادیث وارده پیرامون «المهدی» خدشه وارد میکنند، آنها احادیث فوق را یا ساخته باطنیان شیعه میشمارند و یا به نادرستی تأویل میکنند.
محورهای سخنرانی ایشان به این شرح است:
اول: بیان اسامی اصحابی که احادیث مهدی را از پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت کردهاند. من به اسامی بیست و شش تن از اصحاب که احادیث مربوط به «مهدی» را از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت کردهاند، آشنا شدهام. دوم: امامانی که احایث و آثار وارده پیرامون مهدی را در کتابهای خود آوردهاند؛ از جمله: ابن حبان (در صحیح خود)، الحاکم (در المستدرک)، ابوبکر بن ابی شیبه (در المصنف)، نعیم بن حماد (در الفتن)، طبرانی (در الکبیر والاوسط والصغیر)، دیلمی (در الفردوی)، ابوالحسین المناوی (در الملاحم)، بیهقی (در دلائل النبوة). سوم: بیان اسامی علمائی که به تألیف پیرامون مسئله مهدی اشاره کردهاند؛ اینکه همان آنها در جمعآوری احادیث وارده از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به تألیف و شرح و همچنین احادیث پیرامون مهدی را بخش بزرگی از توجه و عنایت ایشان را به خود اختصاص داده است مانند: سنن، مسانید و... برخی به تألیف خاص درباره آن اقدام کردهاند و تمام این کوششها برای حفظ دین بوده است. علمای چون: ابوبکر بن ابی خیثمه، زهیر بن حرب، حافظ ابونعیم که سیوطی در «الجامع الصغیر» و «العرب الوردی» از او نام برده است، حافظ عمادالدین ابن کثیر در کتاب الفتن و الملاحم و دهها تن دیگر. چهارم: بیان اسامی کسانی که از تواتر احادیث مهدی سخن گفتهاند و بازگویی سخنان آنها. تعداد قابل توجهی از علماء (اهل سنت) نه تنها احادیث مذکور را، نقل کردهاند بلکه آنها را متواتر میدانند. پنجم: بیان پارهای از آنچه در صحیحین، درباره مهدی آمده است. چندین نمونه از احادیث منقول در صحیحین که از نظر نگارنده صحیح بوده؛ نقل که همه آنها، غیر قابل خدشه از نظر اهل سنت هستند. ششم: بیان برخی از احادیث در مورد مهدی که در کتب دیگر، غیر صحیحین آمده است. در این قسمت نیز چند نمونه از کتابهای مورد اعتماد اهل سنت، روایاتی را نقل و قابل دفاع میشمرد. هفتم: بیان اسامی برخی از علما که به احادیث مهدی احتجاج کرده به همراه لوازم آن اعتقاد و بازگویی سخنان آنها. حافظ ابوجعفر العقیلی متوفای (322 ه ): «درباره مهدی احادیث نیکویی وارد شده است». امام ابن حبان بستی متوفای (354 ه )، حافظ بن حجر در الفتح الباری، امام بیهقی متوفای (458 ه )، قاضی عیاض متوفای (544 ه )، امام محمد بن احمد بن ابی بکر القرطبی نویسنده تفسیر مشهور متوفای (671 ه ) ابن تیمیه متوفای (728ه ) در کتاب «منهاج السنة النبویة» و دهها تن دیگر از علمای مشهور اهل سنت، ضمن رد احادیث مخالف و احتجاج به احادیث پیرامون مهدی(عج) اعتقاد به آن را ضروری دانستهاند. هشتم: اسامی کسانی که احادیث مذکور را انکار کرده یا در ردّ آنها تردید روا داشتهاند و بررسی سخنان آنها. نهم: بیان پارهای از آنچه گمان میرود با احادیث پیرامون مهدی هماهنگی ندارد.
در برخی اخبار مطالبی ذکر شده که با سایر احادیث معتبر ناسازگار است مثل اینکه مهدی از فرزندان «عباس» عموی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم است. در مقابل، روایات بیشماری که او را از فرزندان زهرا علیهاالسلام میدانند؛ وجود دارد. ابن حجر میگوید: «جمع بین این احادیث این است که «مهدی» از اهل بیت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و از ذریه اوست، ولو اینکه از سوی مادر منسوب به عباس باشد پس منافاتی نیست.» شیخ السفارینی در گفتاری از صفت، سیرت، علائم ظهور، فتنههای پیش از ظهور و تولد و بیعت و حکومت و... مربوط به او سخن میگوید. وی پس از پایان گفتار میگوید: سخن درباره مهدی بسیار گفته شده تا آنجا که؛ «هیچ مهدیای نیست، مگر عیسی.» ولی اهل حق این را درست نمیدانند و معتقدند که مهدی غیر از عیسی است و اینکه او پیش از نزول عیسی ظهور میکند و درباره قیام او روایات بسیار زیاد است و به حد تواتر معنوی میرسد و در بین علمای اهل سنت رواج یافته تا اینکه از معتقدات آنها به شمار میآید.
این بخشی از مطالبی است که من از نظریات و اندیشههای بزرگان اهل سنت و اثر درباره «ظهور مهدی» و چگونگی استدلال به احادیث وارده، دسترسی به آنها دست داشتیم. منظور من از اهل سنت واثر، اهل حدیث و هر که راه آنان را پیموده و مبنای اعتقادی او کتاب خدا و سنت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم باشد و آنچه از آن حضرت رسیده و ثابت شده بپذیرد و با خیالبافیها و بهانه واهی «پذیرش عقل» آنچه را که خود نمیپسندد انکار ننماید. در اینجا باید این نکته را بگویم از همه کسانی که من مطلبی از آنها، نقل کردم، عقیدههای مختلفی داشتند و در این مرحله از ثبات نبردند، به هر حال حق و حقیقت را از هر کسی که نقل شود باید پذیرفت و اعلام کرد که احادیث مربوط به «مهدی» را اهل سنت و اشاعره قبول دارند و جز افراد اندک و نادر کسی از اهل سنت در صحت آنها تردید ندارد.
هویت ایرانی در گذرگاه تاریخ (1) و (2)
شهرام اسلامی
ایران، ش 3245و3246، 16 و 17/6/84
این مقاله، گفتوگو با شهرام اسلامی در باب هویت ایرانی است که با این پرسش شروع میشود:
چرا هویت در عصر جدید تا این حد اهمیت پیدا کرده است؟
طرح مسئله هویت برای یک فرد با یک ملت، در رابطه با تغییرات زیست جهانی قابل توضیح است. هویت، مجموعه خصایصی است که تعلق فرد را به یک مکان محکم میکند و نظام ارزشها و هنجارهای او را مشروعیت میبخشد. در دورههای مختلف همراه با تحول نظرات فلسفی، ویژگیهای هویت فردی در حوزههای مختلف به گونهای متمایز مورد بررسی قرار گرفته است. استنتاج هویت ملی (جمعی) از هویت فردی، با شکلگیری دولتهای سرمایهداری ملی در اروپا همزمان است. در کشور ما با توجه به ضعف تاریخی فردیت، این دگرگونی، شکل مبهمی به دنبال داشته تا آنجا که در داشتن هویت ملی تردیدهای جدی وجود دارد. مسئله هویت ملی، در حال حاضر، باید با توجه به دو روند متناقض مورد ارزیابی قرار گیرد: 1. روند جهانیشدن که در عرصههای گوناگون تمایزات ملی را کم رنگتر میکند. 2. فروپاشی نظام سوسیالیست با سراب انترناسیونالیست بینالمللی برای برخی از کشورها، مسئله هویت را در دستور روز قرار داده است.
علت اینکه توجه به هویت در عمل، به رشد جریانهای تندرویی؛ مانند پان ترکیسم و پان عربیسم و... انجامیده چه بوده است؟
جریانات مذکور، هویتسازی از نوع گذشتهاند که محصول دوران استعمار است و مضمون ایدئولوژیک آنها، ناتوان از پاسخگویی به مشکلات دوران جدید است؛ چرا که قادر به فعال کردن فردیت در هویت اجتماعی نمیشود، حتی تلاش دارد هویت فردی را محو کند. این عدم فعالسازی فردیت در گفتمان هویت ایرانی هم دیده میشود. به قول کانت، دستیابی به بلوغ و خروج از مغارت، انسان محور و معنای روشنگری است، به این معنا من فکر میکنم ما به بلوغ نرسیدهایم و دیگران، هویتمان را تعیین میکنند. این دیگران، اعم از افراد مختلف و نهادهای گوناگون هستند. سطوح مختلف نظری با انگیزههای متفاوت، حول مسئله هویت در نزاعند؛ درحالیکه باید در گفتوگو باشند.