بررسی الاهیات سیستماتیک پل تیلیش
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
این نوشته گزارشی از تفکرات پل تیلیش، متکلم مسیحی که بر اساس کتاب الاهیات سیستماتیک او سامان یافته است. مقاله با زندگینامهای کوتاه از تیلیش آغاز میشود. نویسندگان در سطور بعدی به صورت خلاصه ویژگیهای این الاهیات را معرفی میکنند و تلاش برای کشف رابطه، میان مفاهیم و نهادها و نیز درک الاهیات به مثابه یک کل منسجم را از خصوصیات آن میشمرند. سپس پنج بخش کتاب را، که با نام پنج نهاد عمده، کتاب مقدس نامیده شدهاند؛ یادآوری میکنند. لوگوس، خدا به عنوان خالق، عیسی به عنوان مسیح، روح الاهی و بالاخره ملکوت خدا نامهای این پنج بخشاند. بنابراین وجه غیره الاهیات تیلیش، رویکرد وجودی او به الاهیات، که دارای دو مؤلفه است؛ یکی، توجه به دلبستگی واپسین انسان و دیگری، تعلق به مسئلهای که بودن یا نبودن انسان در گرو آن است. وی البته این دو مؤلفه را در هر تفکر الاهیاتی لازم میداند. منابع این الاهیات عبارتاند از کتاب مقدس، تاریخ کلیسا، تاریخ دین و فرهنگ که به واسطه تجربه دینی قابل دستیابی خواهند بود. تیلیش دلبستگی واپسین را «هستی جدید در عیسی به عنوان مسیح» میداند. «روش همبستگی» بین سؤالات و پاسخها، موقعیتها با پیامها، وجود انسان و وحی الاهی، خلاصه سیستم کلامی اوست.
بخش بعدی این نوشتار به رابطه عقل، وحی و نهاد میپردازد. و با تمایز قائل شدن بین عقل وجودی و عقل فنی، عقل وجودی را، مقوله بنیادین عقل نزد تیلیش میپندارد، که عقول انفسی و آفاقی از آن سرچشمه میگیرند و توان مرتبط شدن با لوگوس را دارد. با توضیح معنای هر یک از عقول و نشان دادن محدودیت آنها نویسندگان به جستوجوی وحی میرسند و آن را نیز به وحی اصلی و وابسته تقسیم میکنند و سپس به توضیح معانی آنها، رابطه وحی با عیسی مسیح، مبدأ وحی و وجود میپردازند. از آنجا که پرسش از خدا سؤال اساسی الاهیات است و تیلیش نیز پاسخ آن را نهفته، در تحلیل هستی میداند. فرازهای نوشته بعدی به بحث از خدا و هستی اختصاص یافته است. در این بخش مفهوم «نه هستی» نقش اساسی دارد؛ زیرا به محدودیت و تناهی اشاره میکند و مفهوم تناهی نیز، همان است که، محور انتقال به بحث خداوند است. رویکرد تیلیش نسبت به مذهب مبتنی بر وجود است و الاهیات مسیحی را، به تفکر اگزیستانسیالیسم مرتبط میکند. بر همین اساس، الاهیات فلسفی او عبارت است از؛ تفسیر نهادهای مسیحیت بر مبنای اگزیستانسیالیسم مسیحی. ازاینرو، مسیحیشناسی و شناخت نجات نیز بر همین مبنا شکل میگیرد. تلاش نویسندگان مقاله در توضیح این مفاهیم به بحث هبوط منجر میشود، که همان انتقال از ماهیت به وجود نامیده میشود و از اینجا سطوری چند را به بحث درباره اسطورهها و نیز داستان پیدایش اختصاص داده تفسیر و نهادهای موجود در آن را از منظر تیلیش یادآور میشوند.
بحث بعدی، بحث تجسم و نمایانگری خدا «عیسی به عنوان مسیح، است که هستی جدید نامیده میشود. تیلیش در این زمینه تفاسیر سنتی را نقد کرده و به معنادهی جدید به اسطورهها میپردازد. ذات انسانی مسیح را میپذیرد و بین دو مفهوم عیسی تاریخی تمایز قائل میشود و سپس به تبیین رابطه ایمان مسیحی با توصیف مسیح مشغول میشود و دو نهاد صلیب و رستاخیز را نیز در همین چارچوب تفسیر میکند. در نهایت به تبیین مفهوم نجات و عناصر آن منتهی میشود. روشنسازی مفاهیم حیات، موضوع بخش پایانی این نوشتار، روح خدا در حیات و فلسفه حیات است. مفهوم وجد در این مسیر عنصری تأثیرگذار است. وجد از ویژگیهای ملکوت خداوند است، راه رسیدن به ملکوت در چند سطر تبیین شده و نتیجه آنکه جز با دخالت روح خداوند در تاریخ عصر جدید ایجاد نمیشود، زیرا؛ تاریخ عبارت است از؛ محقق شدن ملکوت خدا. تفسیر تیلیش از تاریخ با تکیه بر مفهوم ملکوت خدا به ایده حیات سرمدی منجر میشود که در آن موجودات به حیات الاهی میرسند.
دیدگاه اهل سنت درباره مهدی منتظر(عج) (1) و (2)
محسن العباد/سید هادی خسروشاهی
اطلاعات، ش 23445ـ23446، 27و28/6/84
شیخ محسن العباد از شخصیتهای علمی حجاز و استاد دانشگاه اسلامی مدینه منوره است. وی دلائل طرح این موضوع را اینطور بیان میکند: 1. احادیث پیرامون «المهدی» به تفصیل در صحیحین نیامده ولی تفسیر آن در دیگر کتب مندرج است و این از اعتبار احادیث مذکور نمیکاهد. 2. برخی نویسندگان عصر ما ناآگاهانه یا به تقلید از کسانی که اهل عنایت به حدیث نیستند، در احادیث وارده پیرامون «المهدی» خدشه وارد میکنند، آنها احادیث فوق را یا ساخته باطنیان شیعه میشمارند و یا به نادرستی تأویل میکنند.
محورهای سخنرانی ایشان به این شرح است:
اول: بیان اسامی اصحابی که احادیث مهدی را از پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت کردهاند. من به اسامی بیست و شش تن از اصحاب که احادیث مربوط به «مهدی» را از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت کردهاند، آشنا شدهام. دوم: امامانی که احایث و آثار وارده پیرامون مهدی را در کتابهای خود آوردهاند؛ از جمله: ابن حبان (در صحیح خود)، الحاکم (در المستدرک)، ابوبکر بن ابی شیبه (در المصنف)، نعیم بن حماد (در الفتن)، طبرانی (در الکبیر والاوسط والصغیر)، دیلمی (در الفردوی)، ابوالحسین المناوی (در الملاحم)، بیهقی (در دلائل النبوة). سوم: بیان اسامی علمائی که به تألیف پیرامون مسئله مهدی اشاره کردهاند؛ اینکه همان آنها در جمعآوری احادیث وارده از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به تألیف و شرح و همچنین احادیث پیرامون مهدی را بخش بزرگی از توجه و عنایت ایشان را به خود اختصاص داده است مانند: سنن، مسانید و... برخی به تألیف خاص درباره آن اقدام کردهاند و تمام این کوششها برای حفظ دین بوده است. علمای چون: ابوبکر بن ابی خیثمه، زهیر بن حرب، حافظ ابونعیم که سیوطی در «الجامع الصغیر» و «العرب الوردی» از او نام برده است، حافظ عمادالدین ابن کثیر در کتاب الفتن و الملاحم و دهها تن دیگر. چهارم: بیان اسامی کسانی که از تواتر احادیث مهدی سخن گفتهاند و بازگویی سخنان آنها. تعداد قابل توجهی از علماء (اهل سنت) نه تنها احادیث مذکور را، نقل کردهاند بلکه آنها را متواتر میدانند. پنجم: بیان پارهای از آنچه در صحیحین، درباره مهدی آمده است.
بخش بعدی این نوشتار به رابطه عقل، وحی و نهاد میپردازد. و با تمایز قائل شدن بین عقل وجودی و عقل فنی، عقل وجودی را، مقوله بنیادین عقل نزد تیلیش میپندارد، که عقول انفسی و آفاقی از آن سرچشمه میگیرند و توان مرتبط شدن با لوگوس را دارد. با توضیح معنای هر یک از عقول و نشان دادن محدودیت آنها نویسندگان به جستوجوی وحی میرسند و آن را نیز به وحی اصلی و وابسته تقسیم میکنند و سپس به توضیح معانی آنها، رابطه وحی با عیسی مسیح، مبدأ وحی و وجود میپردازند. از آنجا که پرسش از خدا سؤال اساسی الاهیات است و تیلیش نیز پاسخ آن را نهفته، در تحلیل هستی میداند. فرازهای نوشته بعدی به بحث از خدا و هستی اختصاص یافته است. در این بخش مفهوم «نه هستی» نقش اساسی دارد؛ زیرا به محدودیت و تناهی اشاره میکند و مفهوم تناهی نیز، همان است که، محور انتقال به بحث خداوند است. رویکرد تیلیش نسبت به مذهب مبتنی بر وجود است و الاهیات مسیحی را، به تفکر اگزیستانسیالیسم مرتبط میکند. بر همین اساس، الاهیات فلسفی او عبارت است از؛ تفسیر نهادهای مسیحیت بر مبنای اگزیستانسیالیسم مسیحی. ازاینرو، مسیحیشناسی و شناخت نجات نیز بر همین مبنا شکل میگیرد. تلاش نویسندگان مقاله در توضیح این مفاهیم به بحث هبوط منجر میشود، که همان انتقال از ماهیت به وجود نامیده میشود و از اینجا سطوری چند را به بحث درباره اسطورهها و نیز داستان پیدایش اختصاص داده تفسیر و نهادهای موجود در آن را از منظر تیلیش یادآور میشوند.
بحث بعدی، بحث تجسم و نمایانگری خدا «عیسی به عنوان مسیح، است که هستی جدید نامیده میشود. تیلیش در این زمینه تفاسیر سنتی را نقد کرده و به معنادهی جدید به اسطورهها میپردازد. ذات انسانی مسیح را میپذیرد و بین دو مفهوم عیسی تاریخی تمایز قائل میشود و سپس به تبیین رابطه ایمان مسیحی با توصیف مسیح مشغول میشود و دو نهاد صلیب و رستاخیز را نیز در همین چارچوب تفسیر میکند. در نهایت به تبیین مفهوم نجات و عناصر آن منتهی میشود. روشنسازی مفاهیم حیات، موضوع بخش پایانی این نوشتار، روح خدا در حیات و فلسفه حیات است. مفهوم وجد در این مسیر عنصری تأثیرگذار است. وجد از ویژگیهای ملکوت خداوند است، راه رسیدن به ملکوت در چند سطر تبیین شده و نتیجه آنکه جز با دخالت روح خداوند در تاریخ عصر جدید ایجاد نمیشود، زیرا؛ تاریخ عبارت است از؛ محقق شدن ملکوت خدا. تفسیر تیلیش از تاریخ با تکیه بر مفهوم ملکوت خدا به ایده حیات سرمدی منجر میشود که در آن موجودات به حیات الاهی میرسند.
دیدگاه اهل سنت درباره مهدی منتظر(عج) (1) و (2)
محسن العباد/سید هادی خسروشاهی
اطلاعات، ش 23445ـ23446، 27و28/6/84
شیخ محسن العباد از شخصیتهای علمی حجاز و استاد دانشگاه اسلامی مدینه منوره است. وی دلائل طرح این موضوع را اینطور بیان میکند: 1. احادیث پیرامون «المهدی» به تفصیل در صحیحین نیامده ولی تفسیر آن در دیگر کتب مندرج است و این از اعتبار احادیث مذکور نمیکاهد. 2. برخی نویسندگان عصر ما ناآگاهانه یا به تقلید از کسانی که اهل عنایت به حدیث نیستند، در احادیث وارده پیرامون «المهدی» خدشه وارد میکنند، آنها احادیث فوق را یا ساخته باطنیان شیعه میشمارند و یا به نادرستی تأویل میکنند.
محورهای سخنرانی ایشان به این شرح است:
اول: بیان اسامی اصحابی که احادیث مهدی را از پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت کردهاند. من به اسامی بیست و شش تن از اصحاب که احادیث مربوط به «مهدی» را از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت کردهاند، آشنا شدهام. دوم: امامانی که احایث و آثار وارده پیرامون مهدی را در کتابهای خود آوردهاند؛ از جمله: ابن حبان (در صحیح خود)، الحاکم (در المستدرک)، ابوبکر بن ابی شیبه (در المصنف)، نعیم بن حماد (در الفتن)، طبرانی (در الکبیر والاوسط والصغیر)، دیلمی (در الفردوی)، ابوالحسین المناوی (در الملاحم)، بیهقی (در دلائل النبوة). سوم: بیان اسامی علمائی که به تألیف پیرامون مسئله مهدی اشاره کردهاند؛ اینکه همان آنها در جمعآوری احادیث وارده از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به تألیف و شرح و همچنین احادیث پیرامون مهدی را بخش بزرگی از توجه و عنایت ایشان را به خود اختصاص داده است مانند: سنن، مسانید و... برخی به تألیف خاص درباره آن اقدام کردهاند و تمام این کوششها برای حفظ دین بوده است. علمای چون: ابوبکر بن ابی خیثمه، زهیر بن حرب، حافظ ابونعیم که سیوطی در «الجامع الصغیر» و «العرب الوردی» از او نام برده است، حافظ عمادالدین ابن کثیر در کتاب الفتن و الملاحم و دهها تن دیگر. چهارم: بیان اسامی کسانی که از تواتر احادیث مهدی سخن گفتهاند و بازگویی سخنان آنها. تعداد قابل توجهی از علماء (اهل سنت) نه تنها احادیث مذکور را، نقل کردهاند بلکه آنها را متواتر میدانند. پنجم: بیان پارهای از آنچه در صحیحین، درباره مهدی آمده است.