آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

این نوشته گزارشی از تفکرات پل تیلیش، متکلم مسیحی که بر اساس کتاب الاهیات سیستماتیک او سامان یافته است. مقاله با زندگی‏نامه‏ای کوتاه از تیلیش آغاز می‏شود. نویسندگان در سطور بعدی به صورت خلاصه ویژگی‏های این الاهیات را معرفی می‏کنند و تلاش برای کشف رابطه، میان مفاهیم و نهادها و نیز درک الاهیات به مثابه یک کل منسجم را از خصوصیات آن می‏شمرند. سپس پنج بخش کتاب را، که با نام پنج نهاد عمده، کتاب مقدس نامیده شده‏اند؛ یادآوری می‏کنند. لوگوس، خدا به عنوان خالق، عیسی به عنوان مسیح، روح الاهی و بالاخره ملکوت خدا نام‏های این پنج بخش‏اند. بنابراین وجه غیره الاهیات تیلیش، رویکرد وجودی او به الاهیات، که دارای دو مؤلفه است؛ یکی، توجه به دلبستگی واپسین انسان و دیگری، تعلق به مسئله‏ای که بودن یا نبودن انسان در گرو آن است. وی البته این دو مؤلفه را در هر تفکر الاهیاتی لازم می‏داند. منابع این الاهیات عبارت‏اند از کتاب مقدس، تاریخ کلیسا، تاریخ دین و فرهنگ که به واسطه تجربه دینی قابل دست‏یابی خواهند بود. تیلیش دلبستگی واپسین را «هستی جدید در عیسی به عنوان مسیح» می‏داند. «روش همبستگی» بین سؤالات و پاسخ‏ها، موقعیت‏ها با پیام‏ها، وجود انسان و وحی الاهی، خلاصه سیستم کلامی اوست.
بخش بعدی این نوشتار به رابطه عقل، وحی و نهاد می‏پردازد. و با تمایز قائل شدن بین عقل وجودی و عقل فنی، عقل وجودی را، مقوله بنیادین عقل نزد تیلیش می‏پندارد، که عقول انفسی و آفاقی از آن سرچشمه می‏گیرند و توان مرتبط شدن با لوگوس را دارد. با توضیح معنای هر یک از عقول و نشان دادن محدودیت آنها نویسندگان به جست‏وجوی وحی می‏رسند و آن را نیز به وحی اصلی و وابسته تقسیم می‏کنند و سپس به توضیح معانی آنها، رابطه وحی با عیسی مسیح، مبدأ وحی و وجود می‏پردازند. از آنجا که پرسش از خدا سؤال اساسی الاهیات است و تیلیش نیز پاسخ آن را نهفته، در تحلیل هستی می‏داند. فرازهای نوشته بعدی به بحث از خدا و هستی اختصاص یافته است. در این بخش مفهوم «نه هستی» نقش اساسی دارد؛ زیرا به محدودیت و تناهی اشاره می‏کند و مفهوم تناهی نیز، همان است که، محور انتقال به بحث خداوند است. رویکرد تیلیش نسبت به مذهب مبتنی بر وجود است و الاهیات مسیحی را، به تفکر اگزیستانسیالیسم مرتبط می‏کند. بر همین اساس، الاهیات فلسفی او عبارت است از؛ تفسیر نهادهای مسیحیت بر مبنای اگزیستانسیالیسم مسیحی. ازاین‏رو، مسیحی‏شناسی و شناخت نجات نیز بر همین مبنا شکل می‏گیرد. تلاش نویسندگان مقاله در توضیح این مفاهیم به بحث هبوط منجر می‏شود، که همان انتقال از ماهیت به وجود نامیده می‏شود و از اینجا سطوری چند را به بحث درباره اسطوره‏ها و نیز داستان پیدایش اختصاص داده تفسیر و نهادهای موجود در آن را از منظر تیلیش یادآور می‏شوند.
بحث بعدی، بحث تجسم و نمایانگری خدا «عیسی به عنوان مسیح، است که هستی جدید نامیده می‏شود. تیلیش در این زمینه تفاسیر سنتی را نقد کرده و به معنادهی جدید به اسطوره‏ها می‏پردازد. ذات انسانی مسیح را می‏پذیرد و بین دو مفهوم عیسی تاریخی تمایز قائل می‏شود و سپس به تبیین رابطه ایمان مسیحی با توصیف مسیح مشغول می‏شود و دو نهاد صلیب و رستاخیز را نیز در همین چارچوب تفسیر می‏کند. در نهایت به تبیین مفهوم نجات و عناصر آن منتهی می‏شود. روشن‏سازی مفاهیم حیات، موضوع بخش پایانی این نوشتار، روح خدا در حیات و فلسفه حیات است. مفهوم وجد در این مسیر عنصری تأثیرگذار است. وجد از ویژگی‏های ملکوت خداوند است، راه رسیدن به ملکوت در چند سطر تبیین شده و نتیجه آنکه جز با دخالت روح خداوند در تاریخ عصر جدید ایجاد نمی‏شود، زیرا؛ تاریخ عبارت است از؛ محقق شدن ملکوت خدا. تفسیر تیلیش از تاریخ با تکیه بر مفهوم ملکوت خدا به ایده حیات سرمدی منجر می‏شود که در آن موجودات به حیات الاهی می‏رسند.
دیدگاه اهل سنت درباره مهدی منتظر(عج) (1) و (2)
محسن العباد/سید هادی خسروشاهی
اطلاعات، ش 23445ـ23446، 27و28/6/84
شیخ محسن العباد از شخصیت‏های علمی حجاز و استاد دانشگاه اسلامی مدینه منوره است. وی دلائل طرح این موضوع را این‏طور بیان می‏کند: 1. احادیث پیرامون «المهدی» به تفصیل در صحیحین نیامده ولی تفسیر آن در دیگر کتب مندرج است و این از اعتبار احادیث مذکور نمی‏کاهد. 2. برخی نویسندگان عصر ما ناآگاهانه یا به تقلید از کسانی که اهل عنایت به حدیث نیستند، در احادیث وارده پیرامون «المهدی» خدشه وارد می‏کنند، آنها احادیث فوق را یا ساخته باطنیان شیعه می‏شمارند و یا به نادرستی تأویل می‏کنند.
محورهای سخنرانی ایشان به این شرح است:
اول: بیان اسامی اصحابی که احادیث مهدی را از پیامبر خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم روایت کرده‏اند. من به اسامی بیست و شش تن از اصحاب که احادیث مربوط به «مهدی» را از پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم روایت کرده‏اند، آشنا شده‏ام. دوم: امامانی که احایث و آثار وارده پیرامون مهدی را در کتاب‏های خود آورده‏اند؛ از جمله: ابن حبان (در صحیح خود)، الحاکم (در المستدرک)، ابوبکر بن ابی شیبه (در المصنف)، نعیم بن حماد (در الفتن)، طبرانی (در الکبیر والاوسط والصغیر)، دیلمی (در الفردوی)، ابوالحسین المناوی (در الملاحم)، بیهقی (در دلائل النبوة). سوم: بیان اسامی علمائی که به تألیف پیرامون مسئله مهدی اشاره کرده‏اند؛ اینکه همان آنها در جمع‏آوری احادیث وارده از پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم به تألیف و شرح و همچنین احادیث پیرامون مهدی را بخش بزرگی از توجه و عنایت ایشان را به خود اختصاص داده است مانند: سنن، مسانید و... برخی به تألیف خاص درباره آن اقدام کرده‏اند و تمام این کوشش‏ها برای حفظ دین بوده است. علمای چون: ابوبکر بن ابی خیثمه، زهیر بن حرب، حافظ ابونعیم که سیوطی در «الجامع الصغیر» و «العرب الوردی» از او نام برده است، حافظ عمادالدین ابن کثیر در کتاب الفتن و الملاحم و ده‏ها تن دیگر. چهارم: بیان اسامی کسانی که از تواتر احادیث مهدی سخن گفته‏اند و بازگویی سخنان آنها. تعداد قابل توجهی از علماء (اهل سنت) نه تنها احادیث مذکور را، نقل کرده‏اند بلکه آنها را متواتر می‏دانند. پنجم: بیان پاره‏ای از آنچه در صحیحین، درباره مهدی آمده است.

تبلیغات