نقش طبقه بازرگانان در انقلاب مشروطه
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
نویسنده در این مقاله به نقش طبقه تجار و بازرگانان در انقلاب مشروطه اشاره و سعی نموده که نقش تجار و بازرگانان را برجستهتر از سایر اقشار و طبقات جلوه دهد و تجار را بازیگران اصلی صحنه سیاسی در مشروطه قلمداد نماید. از آن جهت که آنها در حیطه اقتصادی نتوانستند کاری از پیش ببرند به حیطه سیاسی وارد شدند و در این عرصه نقش مهمی را ایفا نمودند. نویسنده انگیزه اصلی بازرگانان را در ایفای نقش در مشروطه رسیدن به حقوقشان که حمایت دولت از آنها و واگذار کردن امتیازات و اختیارات تجاری بود میداند چنانکه رسیدن امینالضرب به ریاست ضرابخانه از این نمونه شمرده شده است.متن
تجار در دوره اول قاجار در یک ساختار سنتی به تعامل اقتصادی متناسب با آن شیوه میپرداختند ولی در دوره دوم با حضور غربیها در کشور در زمینههای سرمایه گذاری در راه و ارتباطات، تجارت و تأسیس شرکتها و صنایع و واگذاری امتیازهایی از سوی دولت به دولتهای بیگانه شرایط دگرگون شد و لزوم تحول و دگرگونی را در شکل فعالیت تجارت به شکل سنتی ضروری ساخت. تجار نیز برای راهیابی به شرایط جدید به فعالیت پرداختند. تلاش برای تشکیل بانک که تمامی این تلاشها برای به دست گرفتن بازار داخلی و رقابت با سرمایههای بیگانه بود به نتیجه مطلوب و دلخواه نرسید و به شکست منجر شد. ازاینرو، از آنجاییکه حیطه اقتصادی نتیجه مطلوب را به دست نداد تجار در حیطه سیاسی وارد شدند و به ایجاد تشکلهای گروهی پرداختند. در واقع این تلاش کوششی برای دستیابی به هویتی مستقل و آگاه بود. تشکیل مجلس وکلای تجار و ماجرای تحریم تنباکو از این نمونه است. در واقع در سالهای پیش از مشروطیت نوعی دستیابی به انسجام و آگاهی طبقاتی در این گروه مشاهده میشود. مجلس وکلای تجار نخستین تجمع گروهی تجار برای بهرهگیری از امتیازات اقتصادی ـ سیاسی بود.
تجار ضرورت حمایت دولت از خود را احساس کرده بودند و انتظار داشتند که دولت با قوانین حمایتی از منافع تجار داخلی حمایت کند. مجلس وکلای تجار تلاشی بود برای حفظ این منافع که نمایندگان تجار در مورد مسائل آنان تصمیمگیری کنند. در مورد رابطه این طبقه با دولت بهطور مختصر باید اشاره کنم رابطه متقابلی بین تجار و دولت برقرار بود. تجار بزرگ غالبا با اعضای قدرتمند حکومت همکاری داشتند. این رابطه دوستی میتوانست فضای امن و مناسب تجارت را بهطور نسبی فراهم کند. همچنین در گرفتن امتیازهایی از دولت کمک میکرد. حتی پستهایی نیز به تجار داده میشد از جمله ریاست ضرابخانه که با امینالضرب بود. اعضای تجارت گاه از تجار وامهایی میگرفتند. عدم حمایت از تجار داخلی و بیضابطگی در همه امور از موارد مورد انتقاد و اعتراض تجار بود.
تحرکات سیاسی بهطوری که تظاهرات و اعتصابهایی باشد، البته به صورت همکاریهایی با روحانیون محلی در تغییر حکام مثلاً در کاشان یا اصفهان یا دیگر شهرها وجود داشته ولی اینگونه اعتراضها به نظر در قالب همان اعتراضهای سنتی است که گاه میتوان رد پایی از آن یافت و اهمیت ویژهای ندارد. اما آنچه در شکل جدید قابل توجه است شکلگیری آگاهی و انسجام طبقاتی این گروه است که در تشکیل مجلس وکلای تجار به وجود آمد که پیش از این هم به آن اشاره شد.
تجار و روحانیون در طول دوره قاجار به یکدیگر نزدیک شده بودند و این همکاری در حوادث بعدی منجر به مشروطیت شد. در تحصن اعتراضی تجار در پیش از مشروطه این همکاری بین سران تجار و روحانیون وجود داشت.
تحصن در سفارت که عمدتا از تجار، اصناف و طلاب بود و تعداد متحصنین را تا چندین هزار تن ذکر کردهاند، تحصنی مؤثر و کلیدی در پیروزی جنبش بود. بار مالی این تحصن بزرگ به عهده تجار بود. با پیروزی جنبش مشروطیت تجار در تنظیم نظامنامه انتخابات و در شوراهای نظارت بر انتخابات شرکت داشتند.
اشاره
چنانکه از تاریخ و وقایع انقلاب مشروطه روشن است و اسناد و مدارک ایندوره به خوبی گویای این حقیقت است که این انقلاب و حادثه یک رویداد اجتماعی فراگیر در ایران بود که بذرهای آن پیش از این رویداد کاشته شده بود و آنچه در پیکره این پدیده بزرگ دمیده میشد و آن را زنده و بالنده مینمود یک نفس حیاتبخش فرهنگی بود، لذا هرگز نمیتوان این رویداد مهم تاریخ ایران را با قالبهای بیروح سازگار نمود، بنابراین نقش اصناف و تجار نیز با تاثیر پذیری از آن روح دمیده شده قابل قبول و تأثیرگذار است و گرنه صرف توجه به تجارت و یا برخورداری از امتیازات و.... هرگز نمیتواند جمعی را در گروهی گرد هم آورده و بر علیه جریانات مختلفی بسیج نماید تا جایی که جاننثاری و جانفشانی در این راه سهل باشد. روحیه استبداد ستیزی و عدالتخواهی و استعمارستیزی ریشه در فرهنگ بالنده دین مبین اسلام دارد که از زبان دانشمندان و عالمان و فقیهان بزرگ شیعه در ایران برمیخواست و تودهها را بیدار میکرد، بذرهایی که به وسیله عالمان روشنفکری مثل سید جمال در اندیشههای شاگردانش کاشته شد و از جانب آنها پیگیری و در پیدایش حوادث بزرگی چون مشروطه نمایان گشت.
نقشی که روشنفکران جامعه عصر مشروطه که عبارت بودند از تحصیلکردگان حوزههای علمی در پیروزی و شکلگیری مسروطه ایفا کردند، هزگر نمیتوانست متأثر از پرداخت سهم امام بازرگانان به علما باشد، و آنچه علمای شیعه در مشروطه دنبال میکردند در مشروطه با این مفاهیم نمیتواند محدود شود که شاید خواننده مقاله از این مقاله چنین برداشتی داشته باشد انگیزه علما در حمایت از مشروطه برخواسته از ثروت تجار و بازرگانان بوده است، درحالیکه نویسنده در لابلای مقاله خود قصد تجار را در شرکت و همراهی مشروطه جلب حمایت دولت از آنها و واگذاری امتیازات و اختیارات تجاری به آنها انگاشته است که این مطلب نیز قصوری در حق این اصناف خواهد بود زیرا برخی از تجار این دوره خود از صاحبان علم و تحصیلکردگان حوزهها بودند که با علمای بزرگ مرتبط و متأثر از آنها بودند. علاوه بر این انگیزه تجار و بازرگانان در همراهی با مشروطهخواهان و حمایت از آنها که متأثر از رهبری علمای بزرگ بود همان انگیزه عدالتطلبی و استبداد و استعمارستیزی بود و کاملاً با انگیزه علما و مراجع همسویی داشت و آنچه تجار و بازرگانان را به تحصن وادار میکرد فتوای علما و مراجع بود و آنها تابعی از راه علما بودند.
در تفسیر و تحلیل رویدادهای اجتماعی به آنچه بیشتر بیلطفی میشود، فرهنگ و روح حرکتدهنده به آن رویدادهاست که گاهی با عناصر مادی مقایسه میشود، درحالیکه از لحاظ روانشناختی این مسئله به روشنی قابل اثبات است که انسان جان خویش را با هیچ ثروتی قابل معاوضه ندانسته و عوض نمیکند، اما در این رویدادها انگیزهای در او وجود دارد که گذشتن از جان و جاننثاری را افتخار میداند. این از خودگذشتگی متعلق به طبقه خاصی نیست، چنان که جز بازرگانان طبقه بازرگانان و از طبقات دیگر نیز در انقلاب مشروطه به شهادت رسیدند و در برابر آرمانهای خود سینه خود را سپر گلولههای آتشین و سرخ نمودند.
نویسنده مقاله خود در متن مقاله به نقش و همکاری طبقه بازرگانان و طلاب و روحانیون در تحصنها اشاره نموده است. عاملی که این اشتراک را به وجود میآورد و در انقلاب مشروطه تجار را به طبقه علما و طلاب نزدیک میکرد عامل مهم مذهبی و فرهنگی بود؛ که نه تنها بازرگانان و طلاب علوم دینی حتی کشاورزان و کارگران و سایر طبقات را گرد هم جمع مینمود. عوامل دیگر نظیر توجه به تجارت و جلب حمایت دولت عوامل بسیار ناچیز و قابل اغماض بوده بودند نقشی که مراجع و علمای دین در پیروزی و شکلگیری مشروطه داشتند برخاسته از عوامل مادی نبوده که به خاطر دریافت سهم امام از تجار جامعه را به آشوب و حرج و مرج بکشد بلکه آنچه در انقلابهای ارزشی که مشروطه نیز یقینا یکی از این انقلابها است نهفته، رسالت الاهی بود چنانکه شیخ فضل اللّه نوری بر سر این رسالت حاضر شد چوبه دار را انتخاب کند. استعمارستیزی و استبدادستیزی از شعارهای محوری دین اسلام و از تأکیدات قرآن کریم است، گریز از طاغوت و حکومت طواغیت از اصول اولیه اسلام و محور هدایت ائمه دین بوده است. از جهتی نفی سلطه کافرین (استعمار) نیز از جمله اصول مهم اسلام و یکی از برجستهترین شعارهای قرآن کریم است، چنان که قاعده نفی سبیل و نفی تسلط کافر بر مسلمان در منابع فقهی و دینی بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
اگر خواسته تجار در مشروطه نیل به اهداف مادی بود بایستی پس از مشروطه این صنف در رویدادهای دیگر حضور فعال نداشتند در هر صورت، یا به خاطر نیل به هدفشان در مشروطه و جلب توجه دولت یا به خاطر عدم رسیدن به آرمانهای تجاری خودشان و شکست نباید در رویدادهای ا جتماعی بعدی شرکت فعال داشته باشند و با علما نیز نباید همکاری میکردند چون علما آنها را در نیل به اهداف یاری نکرده بودند. و از این پس به خاطر عدم موفقیت در مشروطه نباید به علما سهم امام میپرداختند اما تاریخ ایران تا پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن به خوبی نشاندهنده این واقعیت است که وابستگی و همکاری و اطاعت تجار به علما و مراجع دین برخاسته از یک نهال سبز مذهبی است چون آنها همواره در کنار مراجع دینی بودهاند و با هیچ مانعی از آنها جدا نشدهاند در پیروزی انقلاب اسلامی و قبل از آن در ملی کردن صنعت نفت و در هشت سال جنگ تحمیلی طبقه بازرگانان و تجار خود و فرزندانشان به امر مراجع دینی و رهبر بزرگ ایران امام خمینی قدسسره در جبهههای جنگ حق علیه باطل شرکت جسته و از جان خویش دریغ نکردند. در این راه تمام طبقات اجتماعی ایران شریک بوده و از مرجعیت اطاعت میکردند.
تجار ضرورت حمایت دولت از خود را احساس کرده بودند و انتظار داشتند که دولت با قوانین حمایتی از منافع تجار داخلی حمایت کند. مجلس وکلای تجار تلاشی بود برای حفظ این منافع که نمایندگان تجار در مورد مسائل آنان تصمیمگیری کنند. در مورد رابطه این طبقه با دولت بهطور مختصر باید اشاره کنم رابطه متقابلی بین تجار و دولت برقرار بود. تجار بزرگ غالبا با اعضای قدرتمند حکومت همکاری داشتند. این رابطه دوستی میتوانست فضای امن و مناسب تجارت را بهطور نسبی فراهم کند. همچنین در گرفتن امتیازهایی از دولت کمک میکرد. حتی پستهایی نیز به تجار داده میشد از جمله ریاست ضرابخانه که با امینالضرب بود. اعضای تجارت گاه از تجار وامهایی میگرفتند. عدم حمایت از تجار داخلی و بیضابطگی در همه امور از موارد مورد انتقاد و اعتراض تجار بود.
تحرکات سیاسی بهطوری که تظاهرات و اعتصابهایی باشد، البته به صورت همکاریهایی با روحانیون محلی در تغییر حکام مثلاً در کاشان یا اصفهان یا دیگر شهرها وجود داشته ولی اینگونه اعتراضها به نظر در قالب همان اعتراضهای سنتی است که گاه میتوان رد پایی از آن یافت و اهمیت ویژهای ندارد. اما آنچه در شکل جدید قابل توجه است شکلگیری آگاهی و انسجام طبقاتی این گروه است که در تشکیل مجلس وکلای تجار به وجود آمد که پیش از این هم به آن اشاره شد.
تجار و روحانیون در طول دوره قاجار به یکدیگر نزدیک شده بودند و این همکاری در حوادث بعدی منجر به مشروطیت شد. در تحصن اعتراضی تجار در پیش از مشروطه این همکاری بین سران تجار و روحانیون وجود داشت.
تحصن در سفارت که عمدتا از تجار، اصناف و طلاب بود و تعداد متحصنین را تا چندین هزار تن ذکر کردهاند، تحصنی مؤثر و کلیدی در پیروزی جنبش بود. بار مالی این تحصن بزرگ به عهده تجار بود. با پیروزی جنبش مشروطیت تجار در تنظیم نظامنامه انتخابات و در شوراهای نظارت بر انتخابات شرکت داشتند.
اشاره
چنانکه از تاریخ و وقایع انقلاب مشروطه روشن است و اسناد و مدارک ایندوره به خوبی گویای این حقیقت است که این انقلاب و حادثه یک رویداد اجتماعی فراگیر در ایران بود که بذرهای آن پیش از این رویداد کاشته شده بود و آنچه در پیکره این پدیده بزرگ دمیده میشد و آن را زنده و بالنده مینمود یک نفس حیاتبخش فرهنگی بود، لذا هرگز نمیتوان این رویداد مهم تاریخ ایران را با قالبهای بیروح سازگار نمود، بنابراین نقش اصناف و تجار نیز با تاثیر پذیری از آن روح دمیده شده قابل قبول و تأثیرگذار است و گرنه صرف توجه به تجارت و یا برخورداری از امتیازات و.... هرگز نمیتواند جمعی را در گروهی گرد هم آورده و بر علیه جریانات مختلفی بسیج نماید تا جایی که جاننثاری و جانفشانی در این راه سهل باشد. روحیه استبداد ستیزی و عدالتخواهی و استعمارستیزی ریشه در فرهنگ بالنده دین مبین اسلام دارد که از زبان دانشمندان و عالمان و فقیهان بزرگ شیعه در ایران برمیخواست و تودهها را بیدار میکرد، بذرهایی که به وسیله عالمان روشنفکری مثل سید جمال در اندیشههای شاگردانش کاشته شد و از جانب آنها پیگیری و در پیدایش حوادث بزرگی چون مشروطه نمایان گشت.
نقشی که روشنفکران جامعه عصر مشروطه که عبارت بودند از تحصیلکردگان حوزههای علمی در پیروزی و شکلگیری مسروطه ایفا کردند، هزگر نمیتوانست متأثر از پرداخت سهم امام بازرگانان به علما باشد، و آنچه علمای شیعه در مشروطه دنبال میکردند در مشروطه با این مفاهیم نمیتواند محدود شود که شاید خواننده مقاله از این مقاله چنین برداشتی داشته باشد انگیزه علما در حمایت از مشروطه برخواسته از ثروت تجار و بازرگانان بوده است، درحالیکه نویسنده در لابلای مقاله خود قصد تجار را در شرکت و همراهی مشروطه جلب حمایت دولت از آنها و واگذاری امتیازات و اختیارات تجاری به آنها انگاشته است که این مطلب نیز قصوری در حق این اصناف خواهد بود زیرا برخی از تجار این دوره خود از صاحبان علم و تحصیلکردگان حوزهها بودند که با علمای بزرگ مرتبط و متأثر از آنها بودند. علاوه بر این انگیزه تجار و بازرگانان در همراهی با مشروطهخواهان و حمایت از آنها که متأثر از رهبری علمای بزرگ بود همان انگیزه عدالتطلبی و استبداد و استعمارستیزی بود و کاملاً با انگیزه علما و مراجع همسویی داشت و آنچه تجار و بازرگانان را به تحصن وادار میکرد فتوای علما و مراجع بود و آنها تابعی از راه علما بودند.
در تفسیر و تحلیل رویدادهای اجتماعی به آنچه بیشتر بیلطفی میشود، فرهنگ و روح حرکتدهنده به آن رویدادهاست که گاهی با عناصر مادی مقایسه میشود، درحالیکه از لحاظ روانشناختی این مسئله به روشنی قابل اثبات است که انسان جان خویش را با هیچ ثروتی قابل معاوضه ندانسته و عوض نمیکند، اما در این رویدادها انگیزهای در او وجود دارد که گذشتن از جان و جاننثاری را افتخار میداند. این از خودگذشتگی متعلق به طبقه خاصی نیست، چنان که جز بازرگانان طبقه بازرگانان و از طبقات دیگر نیز در انقلاب مشروطه به شهادت رسیدند و در برابر آرمانهای خود سینه خود را سپر گلولههای آتشین و سرخ نمودند.
نویسنده مقاله خود در متن مقاله به نقش و همکاری طبقه بازرگانان و طلاب و روحانیون در تحصنها اشاره نموده است. عاملی که این اشتراک را به وجود میآورد و در انقلاب مشروطه تجار را به طبقه علما و طلاب نزدیک میکرد عامل مهم مذهبی و فرهنگی بود؛ که نه تنها بازرگانان و طلاب علوم دینی حتی کشاورزان و کارگران و سایر طبقات را گرد هم جمع مینمود. عوامل دیگر نظیر توجه به تجارت و جلب حمایت دولت عوامل بسیار ناچیز و قابل اغماض بوده بودند نقشی که مراجع و علمای دین در پیروزی و شکلگیری مشروطه داشتند برخاسته از عوامل مادی نبوده که به خاطر دریافت سهم امام از تجار جامعه را به آشوب و حرج و مرج بکشد بلکه آنچه در انقلابهای ارزشی که مشروطه نیز یقینا یکی از این انقلابها است نهفته، رسالت الاهی بود چنانکه شیخ فضل اللّه نوری بر سر این رسالت حاضر شد چوبه دار را انتخاب کند. استعمارستیزی و استبدادستیزی از شعارهای محوری دین اسلام و از تأکیدات قرآن کریم است، گریز از طاغوت و حکومت طواغیت از اصول اولیه اسلام و محور هدایت ائمه دین بوده است. از جهتی نفی سلطه کافرین (استعمار) نیز از جمله اصول مهم اسلام و یکی از برجستهترین شعارهای قرآن کریم است، چنان که قاعده نفی سبیل و نفی تسلط کافر بر مسلمان در منابع فقهی و دینی بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
اگر خواسته تجار در مشروطه نیل به اهداف مادی بود بایستی پس از مشروطه این صنف در رویدادهای دیگر حضور فعال نداشتند در هر صورت، یا به خاطر نیل به هدفشان در مشروطه و جلب توجه دولت یا به خاطر عدم رسیدن به آرمانهای تجاری خودشان و شکست نباید در رویدادهای ا جتماعی بعدی شرکت فعال داشته باشند و با علما نیز نباید همکاری میکردند چون علما آنها را در نیل به اهداف یاری نکرده بودند. و از این پس به خاطر عدم موفقیت در مشروطه نباید به علما سهم امام میپرداختند اما تاریخ ایران تا پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن به خوبی نشاندهنده این واقعیت است که وابستگی و همکاری و اطاعت تجار به علما و مراجع دین برخاسته از یک نهال سبز مذهبی است چون آنها همواره در کنار مراجع دینی بودهاند و با هیچ مانعی از آنها جدا نشدهاند در پیروزی انقلاب اسلامی و قبل از آن در ملی کردن صنعت نفت و در هشت سال جنگ تحمیلی طبقه بازرگانان و تجار خود و فرزندانشان به امر مراجع دینی و رهبر بزرگ ایران امام خمینی قدسسره در جبهههای جنگ حق علیه باطل شرکت جسته و از جان خویش دریغ نکردند. در این راه تمام طبقات اجتماعی ایران شریک بوده و از مرجعیت اطاعت میکردند.