آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

جمهوری اسلامی، ش 7472 ، 14/2/84
بخشی از مقاله کیفری اسلام و عقلانی بودن آن از دیدگاه شهید مطهری، از شماره 39 و 40 فصلنامه تخصصی «فقه اهل بیت» انتخاب شده که به شرح زیر است.
اساس و پایه همه شرایع الاهی، بر دوستی و محبت، رحمت و مدارا استوار است. قرآن کریم نیز، رمز پیشرفت پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم را مدارا و مهربانی با مردم می‏داند. در دستورات اسلام، مسلمانان از خشونت در روابط اجتماعی به هر شکلی منع شده‏اند. با این همه، جهان غرب و مبلغان سیاسی و فکری آن از شریعت اسلام، چهره‏ای خشن و خون‏آلود ترسیم می‏کنند و در مقابل، مسیحیت و مردم مغرب زمین را جلوه و نماد اومانیسم (انسان دوستی) و مهرورزی نشان می‏دهند که این موضوع پس از جریان القاعده و 11 سپتامبر به اوج خود رسیده است. اما پس از انقلاب اسلامی، پاره‏ای از نیروهای داخل کشور، برای زدودن خشونت از چهره دین، خواستار دگرگونی‏هایی در احکام جزایی و اجتماعی اسلام شدند. در برابر این شبه‏افکنی‏ها بسیاری از متفکران اسلامی از قبیل شهید مطهری، به کالبد شناسی واژه خشونت و بررسی فلسفه‏ای احکام کیفری اسلام پرداخته‏اند که در این نوشته، پاره‏ای از دیدگاه‏های استاد مطهری را به بوته نقد و بررسی می‏نهیم.
الف) بررسی مقوله خشونت، محبت و نقطه مقابل آن، خشونت است. اسلام دین فطری است که هم مهر می‏ورزد و هم خشم. اما مسیحیت تحریف شده، تنها مهرورزی را در کانون
توجه قرار داده، غافل از اینکه چنین آیین و مذهبی، خشونت‏زا و خشونت گستر است. در رابطه با این موضوع، پیامبراکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم می‏فرماید: «احبب للناس ماتحب لنفسک و اکره لهم ماتکره لنفسک»؛ [برای دیگران، همان را دوست بدار که برای خود دوست می‏داری و همان را دشمن دار که برای خود دشمن می‏داری]. البته این دستور مهم در همه شرایع آسمانی مانند شریعت موسی و عیسی و... یکسان است.
بنابراین، باید دید که مقصود از محبت و دوستی و تفاوت مفهوم ظاهری و سطحی محبت از معنای واقعی آن چیست؟ ممکن است انسان گاه چیزی را برای خودش دوست بدارد که برای او زیان‏آور است که چنین تفسیری از محبت در هیچ یک از شریعت‏ها درست نیست، پس در اینجا محبت و دوستی، عقلانی و منطقی است.
ولذا خود محبت، عدم نرمی و خشونت و حداکثر چیزی را که انسان برای خودش بدی تلقی کند، ایجاب می‏کند؛ به عنوان نمونه در قصاص که مصلحت فرد، فدای مصلحت جامعه می‏شود، قرآن به این شبهه پاسخ می‏دهد: «وَ لَکُمْ فی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا اُولی اْلأَلْبابِ»؛ [ای خردمندان، قصاص مایه حیات و زندگی است] ؛ یعنی اینکه قصاص را مرگ نینگارید و با آن، حیات جامعه و افراد دیگر را حفظ کنید. در نتیجه، مفهوم قصاص، دشمنی با انسان نیست، بلکه دوستی با انسان است.
ب) انسان دوستی: انسان دوستی به معنای انسانیت دوستی است و این دوست داشتن به خاطر قرار گرفتن انسان در صف انسان‏ها نیست ؛ چرا که به تعبیر امام علی علیه‏السلام : «فالصوره صوره انسان والقلب قلب حیوان» [ظاهر او انسان است، ولی باطن او حیوان است]. آیا در اینجا، به نام انسان دوستی می‏توان این گونه انسان‏ها را دوست داشت؟
از نگاه اسلام، کیفرهای جزایی در اسلام، به عنوان رحمت الاهی مطرح است که این رحمت هم ویژه جامعه است و هم ویژه فرد بزهکار. این قانون‏ها براساس مصلحت نوع انسان و رسیدن جامعه به صلح و آرامش و امنیت عمومی پی‏ریزی شده است. به عبارت دیگر، جامعه حکم یک بدن را دارد که اگر عضوی فاسد شد، قرار و آرامش را از دیگر اعضا می‏گیرد. امام علی علیه‏السلام نیز عملکرد پیامبراکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم را این‏طور تعبیر می‏کند: «طیب دواربطه مذا احکم مداهمه واحمی مواسعه»؛ یعنی اگر پیامبر به مرحله‏ای می‏رسید که دیگر لطف و مهربانی، سودی نمی‏بخشید، وارد مرحله تنبیه عملی و تأدیب مجرم می‏شد. چنان که سعدی گفته است:
درشتی و نرمی به هم در به است     چو رگزن که جراح و مرهم نه است

تبلیغات