فلسفه تکنولوژی
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
شرق، ش 475، 25/2/84
از جمله فلسفههای مضاف که اهمیت و کاربرد فراوانی دارد «فلسفه تکنولوژی» است که کمتر به آن توجه شده. تقارن علم و تکنولوژی در دوران معاصر، قرینه کاملی در روزگار باستان ندارد. نزدیکترین بصیرتهای باستانی، اقوالی است که در قرن پنجم قبل از میلاد تا قرن چهارم، نزد ماقبل سقراطیان شکل میگیرد و بنا بر گفته ارسطو، مبداء مستمرترین بحث آکادمیک، قبل از تأسیس آکادمی افلاطون، فلسفه میباشد که تا دوره معاصر ادامه مییابد. تلاقی علم و تکنولوژی و فلسفه در قالب علم جدید به ظهور آمد، با آنکه این روایت سادهاندیشانه است میتوان گفت؛ که تا همین اواخر با وجود اینکه مصادیق تکنولوژی در برابر ما بسیار بودهاند؛ اما هیچ وقت به صورت متمرکز به آنها فکر نکردهایم. در مجموعه اندیشههایی که در قرون متمادی شکل گرفت، تکنولوژی مورد توجه واقع شده و همراه آن نظام سیاسی از زاویه تکنیک و تکنولوژی نیز نگریسته میشود. اولین کتاب با نام «فلسفه تکنولوژی» در قرن 19 منتشر میشود. امروزه این مباحث از قلمرو فرهنگ عمومی جدا شده و در سطح آکادمیک بررسی میشود و سپس در سطح عمومی منعکس میشود. گفته میشود که تکنولوژی از خودش خاصیتی ندارد و همه چیز به این بستگی دارد که ما چگونه آن را به کار میبریم. برخلاف نظریه بیطرفی میبینیم که تکنولوژی، امری جانبدارانه است و نوعی ابهام و چند معنایی را همیشه در بردارد. از جمله مسائل کلیدی در این باره اینکه، ما چگونه میتوانیم از تکنولوژیای که با آن سروکار داریم ابهامزدایی کنیم و کارکرد آن را به شایستگی تعریف کنیم. نزاع در این مورد پیرامون نحوه کارکرد است.
مذاکرات در مورد انرژی هستهای ایران در این باره مثال خوبی است که تکنولوژی که ما امن، ارزان و با صرفه مالی در نظر میگیریم، صفاتی هستند که اواسط قرن گذشته در اروپا مطرح شد و امروز صاحبان این تکنولوژی آن را ناامن، غیر ارزان و بدون صرفه مالی تجربه کردهاند. بنابراین، وقتی این دلائل از جانب ما ارائه میشود، آنها با دید منفی به ما مینگرند و آنچه برجسته میشود، جنبه دیگر این تکنولوژی یعنی تولید سلاح هستهای است. در نتیجه مذاکرات، دچار وقفه و اتهام سوئیت به همدیگر میشود.
در جنگ جهانی اول یا دوم کارخانهها و مراکز صنعتی به تولیدکنندگان تسلیحات تبدیل شدند و اگر کارخانههای ساده آنقدر دارای ابهام بوده که کاربرد متنوع داشته باشند. پس تکنولوژی پیشرفته هستهای به طریق اولی میتواند تنوع در کاربرد داشته باشد. چنین بحرانی به اندازه بحرانهای فکری، اعتقادی یا معرفتی اهمیت دارد. پس برخلاف این تصور که تکنولوژی ابهامزداست؛ باید اذعان کرد که توان دامن زدن به انواع ابهامها را دارد و غفلت از این ابهام سبب میشود، آن را خنثی دانسته و بهطور ضمنی تسلیم سلطه بشری شویم.
تکنولوژی، انسان و جهان
تکنولوژی ابتدایی، نقش عامل تقویت کننده را بازی میکند؛ اما در عین حال هر کدام از تکنولوژیها که به وجود آمده انسان را از یک سری چیزها محروم کرده و در نسبیت میان انسان و جهان، یک دسته عوامل را حذف میکند و نقش تقلیلگرا خواهد داشت و انواع اشیایی که به صورت تکنولوژی بین ما و جهان قرار میگیرند از یک طرف تقویت کنندهاند و از طرف دیگر حالت تقلیلگرا دارند.
در موقعیتی دیگر نیز ابزار میتواند در جهان ما وارد شود و آن حالتی است که در جهان و انسان ادغام شود، مانند درجه حرارت که خاصیتی عینی از انسان یا جهان را نشان میدهد و به عبارتی، قرائتی خاص از جهان و انسان ارائه میدهد. این گونه تکنولوژیها، تکنولوژی هرمنوتیکی است که با ظهور کامپیوتر و وسائل صوتی و تصویری در حال گسترش است و هر روز بهره برداری بیشتری از توان زبانی ما صورت میپذیرد.
نسبیت میان نظریه و مشاهده
فلسفه علم از یک سو تحت تأثیر فلسفه ریاضی شکل گرفت و بازسازی منطقی نظریههای علمی، مورد توجه واقع شد و از سوی دیگر گرایش پوزیتویستی که معطوف به مشاهده بود در آن تأثیر میگذاشت و نظریه غالب از مشاهدات شروع شده و به نظریه میرسد و سپس قانون نظری ارائه میگردد.
در نهایت نزاعی که میان نظریه و مشاهده مطرح شد و ملاک آزمونهای علمی و بعد نظریه یا برعکس تقدم و تأخر آنها میباشد.
در نگاه تاریخی به علم و تکنولوژی بهطور بدیهی علم مقدم بر تکنولوژی است و تکنولوژی آن است که در پرتو این علم تعیین میپذیرد. در مقابل، تصور دیگری وجود دارد که میگوید: از ابتدای حیات بشر، تکنولوژی بوده است، ولی علم در نهایت به دنیای بابل یا جوامع ماقبل یونان بازمیگردد. «هیدگر» میگوید: «اگر ما امکانات لازم برای وقوع آزمونهای فیزیکی نداشتیم، نمیتوانستیم مولد چنین علمی باشیم. در نتیجه، از نظر وجودی تکنولوژی مقدم بر علم است؛ اما از نظر تاریخی برعکس است. «لین وایت» معتقد است که تکنولوژی هم از نظر وجودی و هم از نظر تاریخی بر علم مقدم است. وی معتقد است با کمک مکانیسمهای کمک بصری، این امکان را میدهد که فضاهای دور از ذهن تجسم شود. از نظر تاریخی هم اگر ساعت نبود تا تمام افعال ما از نظارت زمانی بگذرد، امکان علمورزی برای ما حاصل نمیآمد.
تکنولوژی و دمکراسی
مهمترین نزاع عصر جدید، نقد دمکراسی و تکنولوژی از دید فرهنگ بود.
جریان فکری رمانتیسیسم (Romanticism) هم به تکنولوژی و هم به دمکراسی نگاه منفی دارد، لیبرال دمکراسی (Liberalism) به هر دو نگاه مثبت دارد، و اقتدارگرایی (Totallitarianism) به تکنولوژی نگاهی مثبت و به دمکراسی نگاهی منفی دارد.
از جمله فلسفههای مضاف که اهمیت و کاربرد فراوانی دارد «فلسفه تکنولوژی» است که کمتر به آن توجه شده. تقارن علم و تکنولوژی در دوران معاصر، قرینه کاملی در روزگار باستان ندارد. نزدیکترین بصیرتهای باستانی، اقوالی است که در قرن پنجم قبل از میلاد تا قرن چهارم، نزد ماقبل سقراطیان شکل میگیرد و بنا بر گفته ارسطو، مبداء مستمرترین بحث آکادمیک، قبل از تأسیس آکادمی افلاطون، فلسفه میباشد که تا دوره معاصر ادامه مییابد. تلاقی علم و تکنولوژی و فلسفه در قالب علم جدید به ظهور آمد، با آنکه این روایت سادهاندیشانه است میتوان گفت؛ که تا همین اواخر با وجود اینکه مصادیق تکنولوژی در برابر ما بسیار بودهاند؛ اما هیچ وقت به صورت متمرکز به آنها فکر نکردهایم. در مجموعه اندیشههایی که در قرون متمادی شکل گرفت، تکنولوژی مورد توجه واقع شده و همراه آن نظام سیاسی از زاویه تکنیک و تکنولوژی نیز نگریسته میشود. اولین کتاب با نام «فلسفه تکنولوژی» در قرن 19 منتشر میشود. امروزه این مباحث از قلمرو فرهنگ عمومی جدا شده و در سطح آکادمیک بررسی میشود و سپس در سطح عمومی منعکس میشود. گفته میشود که تکنولوژی از خودش خاصیتی ندارد و همه چیز به این بستگی دارد که ما چگونه آن را به کار میبریم. برخلاف نظریه بیطرفی میبینیم که تکنولوژی، امری جانبدارانه است و نوعی ابهام و چند معنایی را همیشه در بردارد. از جمله مسائل کلیدی در این باره اینکه، ما چگونه میتوانیم از تکنولوژیای که با آن سروکار داریم ابهامزدایی کنیم و کارکرد آن را به شایستگی تعریف کنیم. نزاع در این مورد پیرامون نحوه کارکرد است.
مذاکرات در مورد انرژی هستهای ایران در این باره مثال خوبی است که تکنولوژی که ما امن، ارزان و با صرفه مالی در نظر میگیریم، صفاتی هستند که اواسط قرن گذشته در اروپا مطرح شد و امروز صاحبان این تکنولوژی آن را ناامن، غیر ارزان و بدون صرفه مالی تجربه کردهاند. بنابراین، وقتی این دلائل از جانب ما ارائه میشود، آنها با دید منفی به ما مینگرند و آنچه برجسته میشود، جنبه دیگر این تکنولوژی یعنی تولید سلاح هستهای است. در نتیجه مذاکرات، دچار وقفه و اتهام سوئیت به همدیگر میشود.
در جنگ جهانی اول یا دوم کارخانهها و مراکز صنعتی به تولیدکنندگان تسلیحات تبدیل شدند و اگر کارخانههای ساده آنقدر دارای ابهام بوده که کاربرد متنوع داشته باشند. پس تکنولوژی پیشرفته هستهای به طریق اولی میتواند تنوع در کاربرد داشته باشد. چنین بحرانی به اندازه بحرانهای فکری، اعتقادی یا معرفتی اهمیت دارد. پس برخلاف این تصور که تکنولوژی ابهامزداست؛ باید اذعان کرد که توان دامن زدن به انواع ابهامها را دارد و غفلت از این ابهام سبب میشود، آن را خنثی دانسته و بهطور ضمنی تسلیم سلطه بشری شویم.
تکنولوژی، انسان و جهان
تکنولوژی ابتدایی، نقش عامل تقویت کننده را بازی میکند؛ اما در عین حال هر کدام از تکنولوژیها که به وجود آمده انسان را از یک سری چیزها محروم کرده و در نسبیت میان انسان و جهان، یک دسته عوامل را حذف میکند و نقش تقلیلگرا خواهد داشت و انواع اشیایی که به صورت تکنولوژی بین ما و جهان قرار میگیرند از یک طرف تقویت کنندهاند و از طرف دیگر حالت تقلیلگرا دارند.
در موقعیتی دیگر نیز ابزار میتواند در جهان ما وارد شود و آن حالتی است که در جهان و انسان ادغام شود، مانند درجه حرارت که خاصیتی عینی از انسان یا جهان را نشان میدهد و به عبارتی، قرائتی خاص از جهان و انسان ارائه میدهد. این گونه تکنولوژیها، تکنولوژی هرمنوتیکی است که با ظهور کامپیوتر و وسائل صوتی و تصویری در حال گسترش است و هر روز بهره برداری بیشتری از توان زبانی ما صورت میپذیرد.
نسبیت میان نظریه و مشاهده
فلسفه علم از یک سو تحت تأثیر فلسفه ریاضی شکل گرفت و بازسازی منطقی نظریههای علمی، مورد توجه واقع شد و از سوی دیگر گرایش پوزیتویستی که معطوف به مشاهده بود در آن تأثیر میگذاشت و نظریه غالب از مشاهدات شروع شده و به نظریه میرسد و سپس قانون نظری ارائه میگردد.
در نهایت نزاعی که میان نظریه و مشاهده مطرح شد و ملاک آزمونهای علمی و بعد نظریه یا برعکس تقدم و تأخر آنها میباشد.
در نگاه تاریخی به علم و تکنولوژی بهطور بدیهی علم مقدم بر تکنولوژی است و تکنولوژی آن است که در پرتو این علم تعیین میپذیرد. در مقابل، تصور دیگری وجود دارد که میگوید: از ابتدای حیات بشر، تکنولوژی بوده است، ولی علم در نهایت به دنیای بابل یا جوامع ماقبل یونان بازمیگردد. «هیدگر» میگوید: «اگر ما امکانات لازم برای وقوع آزمونهای فیزیکی نداشتیم، نمیتوانستیم مولد چنین علمی باشیم. در نتیجه، از نظر وجودی تکنولوژی مقدم بر علم است؛ اما از نظر تاریخی برعکس است. «لین وایت» معتقد است که تکنولوژی هم از نظر وجودی و هم از نظر تاریخی بر علم مقدم است. وی معتقد است با کمک مکانیسمهای کمک بصری، این امکان را میدهد که فضاهای دور از ذهن تجسم شود. از نظر تاریخی هم اگر ساعت نبود تا تمام افعال ما از نظارت زمانی بگذرد، امکان علمورزی برای ما حاصل نمیآمد.
تکنولوژی و دمکراسی
مهمترین نزاع عصر جدید، نقد دمکراسی و تکنولوژی از دید فرهنگ بود.
جریان فکری رمانتیسیسم (Romanticism) هم به تکنولوژی و هم به دمکراسی نگاه منفی دارد، لیبرال دمکراسی (Liberalism) به هر دو نگاه مثبت دارد، و اقتدارگرایی (Totallitarianism) به تکنولوژی نگاهی مثبت و به دمکراسی نگاهی منفی دارد.