از جامعه مدنی به مدینة النبی
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
این مقاله برآن است تا به بررسی تطبیقی جامعه مدنی و ساختار جامعه مدینةالنبی بپردازد. اساسا دین چه نسبتی با جامعه مدنی دارد، تعامل دین و دولت در این جامعه چگونه است؟ آیا پیدایش جامعه مدنی در عصر جدید ارتباطی با این جامعه در عصر نبی اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم دارد؟ جامعه مدنی و دین چه سنخیتی دارند؟ موضوع جامعه مدنی نسبت به جهتگیرهای مذهبی اشخاص چیست؟ معیار تشخیص جامعه مدنی و تفاوت آن با مدینةالنبی چیست؟ این مقاله، تلاش میکند تا به سؤالاتی از این دست پاسخ دهد. نویسنده محترم، معتقد به تباین ماهوی و عمیق جامعه مدنی و دینی بود. و در پایان به تفاوتهای این دو جامعه و ویژگیهای جامعه مدینةالنبی اشاره دارد.متن
اساسا میتوان دو قرائت از ارتباط میان جامعه مدنی و جامعه دینی ارائه نمود:
1. جامعه مدنی، نهادی دنیوی و زمینی است که به ضرورت همکاری میان افراد و براساس خرد جمعی، برای حل مسائل زندگی دنیوی پدید میآید و با دین به عنوان نهادی که آسمانی و در ماوراء طبیعت ریشه دارد و قوانین و مقررات آن از مرجعی بیرون از عقل بشری صادر شده است، هیچ سنخیتی ندارد.
2. میان دین و جامعه سازگاری وجود دارد ؛ آنجا که دین در اصل به صورت نظام فکری و ارزشی، همچون سایر نظامهای فکری در عرصه عمومی به جامعه عرضه میشود و افراد را به نقد و ارزیابی فرا میخواند و شعور جمعی را مخاطب قرار میدهد، راه را بر سایراندیشهها نمیبندد و به توافق و قراردادهای عمومی ناشی از اراده مردم احترام میگذارد. و دین هر چند منشأ الاهی دارد، ولی ماهیتی زمینی و انسانی پیدا کرده است. در این منظر، ملاک رد یا پذیرش هر آموزه دینی، تشخیص مخاطبان است.
نظریه مختار نویسنده
از آنجایی که نحوه نگرش و نظام ارزشی یک دین، میتواند اساس توافقها و قراردادهای اجتماعی قرار گیرد و از این طریق در معاملات، سیاستها، قوانین و مناسبات میان افراد و گروهها تأثیر گذارد. در جامعه مدنی غربی، حکومت، جایگاه تبلور اراده عمومی است و حاکمیت نهادهای دینی به عنوان مرجعی مستقل و فراتر از قانون، عقل و اراده جمعی، مخلّ حاکمیت و اراده مردم و منافی با مبانی جامعه مدنی است. همچنین از آنجایی که دولت در جامعه مدنی، حق اعمال نفوذ و سلطه ندارد، بلکه محور اصلی در رابطه دولت و مردم، خواست و اراده عمومی است و ارزشهای دینی اگر مقبول جامعه واقع شود، مقبول میافتد و گرنه هرگز نافذ نخواهد بود، از این رو، میتوان به جرأت مدعی تباین ماهوی، میان ساختار و ویژگیهای جامعه مدنی و جامعه دینی شد.
تفاوتهای مدینةالنبی صلیاللهعلیهوآلهوسلم با جامعه مدنی
در این میان، تفاوت این دو جامعه را میتوان چنین برشمرد:
1. به تصریح فیلسوفان، جامعه مدنی از دامان لیبرالیسم پدید آمده است. از این رو، با بسیاری از آموزههای جامعه دینی، که برگرفته از کتاب و سنت نبوی است و همچنین با سیره نبوی و علوی که جنبه تطبیقی داشته و مبتنی بر بایدها و نبایدهاست و معمولاً با اراده مردم و آزادی آنان و قوانین بشری مغایر است ؛ چرا که روابط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و نظامی در جامعه دینی، مبتنی بر ارزشهای انسانی و اسلامی است. درحالیکه، در جامعه لیبرال، دولت هیچ ارزش خاصی را نه توصیه و نه جهتگیری و سیاست گذاری آن، براساس ارزشهای اخلاقی و انسانی است.
2. جامعه نبوی و دینی، مبتنی بر ارزشهای اخلاقی و الاهی و کمالات انسانی است و مدافع آن است. درحالیکه در جامعه مدنی؛ جامعه، دولت و حکومت نسبت به ارزشها و کمالات و اخلاقیات بیطرف هستند.
3. مشروعیت جامعه دینی منشأ الاهی دارد؛ ولی مبانی مشروعیت جامعه مدنی، آرا، خواست و اراده عمومی است.
4. جامعه دینی، ریشه در مدینةالنبی دارد؛ ولی جامعه مدنی، ریشه در مردم و یونان قدیم دارد.
5. ساختار قانونگذاری جامعه مدنی، مبتنی بر عقل و خرد جمعی است. درحالیکه، در جامعه دینی، قانونگذار خداوند است که وظیفه خبرگان، کشف این قوانین است.
6. در جامعه دینی، اصالت با ارزش، معنویت و دینمداری است و فلسفه خلقت، کمال نهایی انسان و انقطاع از ما سوی اللّه است. درحالیکه، در جامعه مدنی، اصالت از آنِ مادیات است نه ارزشها و معنویت.
7. از دیگر تفاوتهای این دو جامعه، مداهنه و سازش بر سر اصول و مبانی است. درحالیکه در جامعه دینی، ضمن تأکید بر مدارا، رفق و نرمخویی در برخورد با مؤمنان و جذب بیگانگان به دین، جایی برای مداهنه و دست شستن از اصول و مبانی دین و تعدی به حدود الاهی نیست.
ویژگیها و اصول جامعه اسلامی و دینی
نویسنده پس از بیان روش تفاوتهای جامعه مدنی و دینی، 23 اصل زیر را به عنوان اصول و ویژگیهای جامعه اسلامی و دینی برمیشمرد:
- اصل حریت، اصل عدم انظلام، اصل عزت، اصل عدالت اجتماعی، اصل تعاون، اصل شورا، اصل تفکر و تدبر، اصل اهتمام برای مستضعفان، اصل مقابله با مستکبران، اصل عدم تکلف، اصل مساوات، اصل نظم و انضباط، اصل اخوت، اصل صبر و استقامت، اصل تعادل، اصل مکافل و مؤاسات، اصل رفق و مدارا، اصل صداقت و یکرنگی، اصل تکریم، اصل عدالت اقتصادی، اصل عدم مداهنه، اصل انقطاع و اصل عدم استرحام.
در پایان نیز، تنها به شرح و بیان مختصر سه اصل زیر اکتفا میکند:
1. اصل آزادی
حریت و آزادی، از اصول جامعه نبی اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم است. آزادی؛ یعنی رستن از بیگانه و به حضرت دوست پیوستن. طرق بندگی غیر خدا را بستن. اسیر عشق آن یکتای جمیل شدن و از هر چه از اوست، آزاد گشتن.
2. اصل رفق و مدارا
مراد از این اصل، پرهیز از غلظتهای بیمورد و شدتهای نابجاست. در جامعه نبوی، تندی و غلظت، سختدلی و خشونت بیجا، ناپختگی و قساوت به شمار میآید. این اصل، از ویژگی بارز سیره نبوی محسوب میشود.
3. اصل عدم سازش و مداهنه
مراد این است که انسان در جایی که نباید روی خوش نشان دهد، تساهل و تسامح کند و روی خوش نشان دهد. و در مقابلِ حق، با دیگران سازش کند و همرنگ جماعت گردد و در مقابل حق، با همراهی با جریانها و منافع خویش، تن به باطل دهد و نسبت به حق کوتاه آید. در جامعه نبوی، ضمن تأکید بر رحمت، مدارا، رفق و نرمخویی در برابر مؤمنان و جذب بیگانگان، جایی برای مداهنه نسبت به اصول و مبانی و حدود الاهی نمیماند. و قلمرو تساهل و تسامح تا جایی است که حق زیر پا گذاشته نشود و حدودی از حدود الاهی مورد تعدی قرار نگیرد.
اشاره
1. نویسنده محترم در این مقاله، تلاش درخوری برای بیان ویژگیهای جامعه مدنی و جامعه دینی مبذول داشته است. هر چند همان گونه که از عنوان مقاله برمیآید، قصد اصلی مقاله تعامل دین و دولت در نظریه سیاسی اسلام بوده است که هیچگاه به این موضوع نپرداخته است، بلکه صرفا به بیان دو قرائت از رابطه میان جامعه مدنی و جامعه دینی بسنده کرده و چند تفاوت و ویژگی این دو جامعه را بیان کرده است. بنابراین، عنوان مقاله با محتوای آن سازگار نیست.
2. مفهومشناسی در هر بخشی خصوصا در این مورد ضروری مینمود و ازاینرو تعریف اجمالی از جامعه مدنی و جامعه دینی، در ابتدای بحث لازم به نظر میرسید که نویسنده به آن نپرداخته است.
3. به نظر میرسد، حکم به تباین دو جامعه مدنی و دینی به طور مطلق از سوی نویسنده، چندان مورد پذیرش نیست؛ چرا که میتوان به گونهای دیگر نیز رابطه این دو را بیان نمود: اگر جامعه مدنی به عنوان مدل و قالب در نظر گرفته شود، بدون اینکه به مبانی نظری و اصول خاصی نظر داشته باشیم، و مراد از آن دیدگاه و نظریهای خاص، در باب شکل مطلوب زندگی و شیوه اداره جامعه باشد، تحقق جامعه مدنی دینی ظاهرا خالی از اشکال نخواهد بود؛ زیرا منظور از جامعه مدنی دینی در این قرائت، جامعهای توسعه یافته، قانون مدار، آزاد است که همه مردم در تعیین سرنوشت خویش ایفای نقش میکنند؛ به عبارت دیگر، جامعه مدنی، قالب نوینی است که میتوان در این قالب، هنجارهای دینی را با استفاده از ابزارهای مشروع، اهداف، آموزهها، بنیانها و ارزشهای آن در جامعه پیاده نمود.(1)
4. در این مقاله، نویسنده صرفا به یکی از مهمترین بنیانهای جامعه مدنی یعنی لیبرالیسم اشاره کرده؛ درحالیکه؛ در هر لیبرالیسم فردگرایی و آزادی مطرح است که نویسنده محترم تنها به بیان آزادی از شخصههای آن اکتفا کرده. همچنین پلورالیسم در عرصههای سیاسی، فرهنگی، فلسفی، اخلاقی و دینی از جمله بنیانهای جامعه مدنی است که در این مقاله مغفون مانده، و تنها به برخی از شاخصهای آن اشاره کرده است. از مشخصههای دیگر مبانی جامعه مدنی در سکولاریسم؛ انسان محوری، علم محوری، عقل مداری و سنت ستیزی است که نویسنده محترم از این مبانی مهم جامعه مدنی هم غفلت کرده است.
5. در پایان نیز نویسنده به برخی اصول جامعه دینی اشاره نموده است. اگر مراد از این اصول، مبانی و ویژگیهای مختص جامعه دینی است که میتوان مدعی شد - دست کم در ظاهر - برخی از اصول در جامعه مدنی هم یافت میشوند. از جمله نظم و انضباط، عدم تکلف، رفق و مدارا، اصل استقلال و..؛ اما اگر مراد از این اصول، اصولی است که در جامعه دینی وجود دارد و ممکن است در جامعه مدنی هم یافت شود، ولی میان آنها در دو جامعه تفاوت وجود دارد، شایسته بود به تفاوتهای آنها نیز اشاره گردد. هر چند به نظر میرسد برخی از این اصول، ارتباطی به مقایسه دو جامعه ندارد.
6. سرانجام تنها از میان اصول متعدد به بیان سه اصل آزادی، رفق و مدارا و عدم سازش و مداهنه، اکتفا شده است، بدون اینکه تفاوت این اصول در دو جامعه دینی و مدنی بیان شود. آنچه از این مقاله انتظار میرفت، تفاوت و مقایسه این اصول در دو جامعه مدنی و دینی است که نویسنده آن را بیان نکردهاند و تنها به بیان این سه اصل در جامعه دینی پرداختهاند.(2)
______________________________
1. ر.ک به: معرفت 28، جامعه مدنی، جامعه دینی، موانع و چالشها، محمد فولادی، ص 56
2. برای بیان تفصیلی تفاوت جامعه مدنی و دینی مراجعه کنید به: معرفت 28، جامعه مدنی، جامعه دینی ؛ موافع و چالشها، محمد فولادی / جامعه دینی، جامعه مدنی، احمد واعظی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1377، ص 37 / نسبت دین و جامعه مدنی، صادق لاریجانی، اندیشه حوزه، سال چهارم، ش 20 ( 1377)ص 119 / جامعه مدنی، ایران امروز، جمعی از نویسندگان، نقش و نگار، 1377
1. جامعه مدنی، نهادی دنیوی و زمینی است که به ضرورت همکاری میان افراد و براساس خرد جمعی، برای حل مسائل زندگی دنیوی پدید میآید و با دین به عنوان نهادی که آسمانی و در ماوراء طبیعت ریشه دارد و قوانین و مقررات آن از مرجعی بیرون از عقل بشری صادر شده است، هیچ سنخیتی ندارد.
2. میان دین و جامعه سازگاری وجود دارد ؛ آنجا که دین در اصل به صورت نظام فکری و ارزشی، همچون سایر نظامهای فکری در عرصه عمومی به جامعه عرضه میشود و افراد را به نقد و ارزیابی فرا میخواند و شعور جمعی را مخاطب قرار میدهد، راه را بر سایراندیشهها نمیبندد و به توافق و قراردادهای عمومی ناشی از اراده مردم احترام میگذارد. و دین هر چند منشأ الاهی دارد، ولی ماهیتی زمینی و انسانی پیدا کرده است. در این منظر، ملاک رد یا پذیرش هر آموزه دینی، تشخیص مخاطبان است.
نظریه مختار نویسنده
از آنجایی که نحوه نگرش و نظام ارزشی یک دین، میتواند اساس توافقها و قراردادهای اجتماعی قرار گیرد و از این طریق در معاملات، سیاستها، قوانین و مناسبات میان افراد و گروهها تأثیر گذارد. در جامعه مدنی غربی، حکومت، جایگاه تبلور اراده عمومی است و حاکمیت نهادهای دینی به عنوان مرجعی مستقل و فراتر از قانون، عقل و اراده جمعی، مخلّ حاکمیت و اراده مردم و منافی با مبانی جامعه مدنی است. همچنین از آنجایی که دولت در جامعه مدنی، حق اعمال نفوذ و سلطه ندارد، بلکه محور اصلی در رابطه دولت و مردم، خواست و اراده عمومی است و ارزشهای دینی اگر مقبول جامعه واقع شود، مقبول میافتد و گرنه هرگز نافذ نخواهد بود، از این رو، میتوان به جرأت مدعی تباین ماهوی، میان ساختار و ویژگیهای جامعه مدنی و جامعه دینی شد.
تفاوتهای مدینةالنبی صلیاللهعلیهوآلهوسلم با جامعه مدنی
در این میان، تفاوت این دو جامعه را میتوان چنین برشمرد:
1. به تصریح فیلسوفان، جامعه مدنی از دامان لیبرالیسم پدید آمده است. از این رو، با بسیاری از آموزههای جامعه دینی، که برگرفته از کتاب و سنت نبوی است و همچنین با سیره نبوی و علوی که جنبه تطبیقی داشته و مبتنی بر بایدها و نبایدهاست و معمولاً با اراده مردم و آزادی آنان و قوانین بشری مغایر است ؛ چرا که روابط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و نظامی در جامعه دینی، مبتنی بر ارزشهای انسانی و اسلامی است. درحالیکه، در جامعه لیبرال، دولت هیچ ارزش خاصی را نه توصیه و نه جهتگیری و سیاست گذاری آن، براساس ارزشهای اخلاقی و انسانی است.
2. جامعه نبوی و دینی، مبتنی بر ارزشهای اخلاقی و الاهی و کمالات انسانی است و مدافع آن است. درحالیکه در جامعه مدنی؛ جامعه، دولت و حکومت نسبت به ارزشها و کمالات و اخلاقیات بیطرف هستند.
3. مشروعیت جامعه دینی منشأ الاهی دارد؛ ولی مبانی مشروعیت جامعه مدنی، آرا، خواست و اراده عمومی است.
4. جامعه دینی، ریشه در مدینةالنبی دارد؛ ولی جامعه مدنی، ریشه در مردم و یونان قدیم دارد.
5. ساختار قانونگذاری جامعه مدنی، مبتنی بر عقل و خرد جمعی است. درحالیکه، در جامعه دینی، قانونگذار خداوند است که وظیفه خبرگان، کشف این قوانین است.
6. در جامعه دینی، اصالت با ارزش، معنویت و دینمداری است و فلسفه خلقت، کمال نهایی انسان و انقطاع از ما سوی اللّه است. درحالیکه، در جامعه مدنی، اصالت از آنِ مادیات است نه ارزشها و معنویت.
7. از دیگر تفاوتهای این دو جامعه، مداهنه و سازش بر سر اصول و مبانی است. درحالیکه در جامعه دینی، ضمن تأکید بر مدارا، رفق و نرمخویی در برخورد با مؤمنان و جذب بیگانگان به دین، جایی برای مداهنه و دست شستن از اصول و مبانی دین و تعدی به حدود الاهی نیست.
ویژگیها و اصول جامعه اسلامی و دینی
نویسنده پس از بیان روش تفاوتهای جامعه مدنی و دینی، 23 اصل زیر را به عنوان اصول و ویژگیهای جامعه اسلامی و دینی برمیشمرد:
- اصل حریت، اصل عدم انظلام، اصل عزت، اصل عدالت اجتماعی، اصل تعاون، اصل شورا، اصل تفکر و تدبر، اصل اهتمام برای مستضعفان، اصل مقابله با مستکبران، اصل عدم تکلف، اصل مساوات، اصل نظم و انضباط، اصل اخوت، اصل صبر و استقامت، اصل تعادل، اصل مکافل و مؤاسات، اصل رفق و مدارا، اصل صداقت و یکرنگی، اصل تکریم، اصل عدالت اقتصادی، اصل عدم مداهنه، اصل انقطاع و اصل عدم استرحام.
در پایان نیز، تنها به شرح و بیان مختصر سه اصل زیر اکتفا میکند:
1. اصل آزادی
حریت و آزادی، از اصول جامعه نبی اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم است. آزادی؛ یعنی رستن از بیگانه و به حضرت دوست پیوستن. طرق بندگی غیر خدا را بستن. اسیر عشق آن یکتای جمیل شدن و از هر چه از اوست، آزاد گشتن.
2. اصل رفق و مدارا
مراد از این اصل، پرهیز از غلظتهای بیمورد و شدتهای نابجاست. در جامعه نبوی، تندی و غلظت، سختدلی و خشونت بیجا، ناپختگی و قساوت به شمار میآید. این اصل، از ویژگی بارز سیره نبوی محسوب میشود.
3. اصل عدم سازش و مداهنه
مراد این است که انسان در جایی که نباید روی خوش نشان دهد، تساهل و تسامح کند و روی خوش نشان دهد. و در مقابلِ حق، با دیگران سازش کند و همرنگ جماعت گردد و در مقابل حق، با همراهی با جریانها و منافع خویش، تن به باطل دهد و نسبت به حق کوتاه آید. در جامعه نبوی، ضمن تأکید بر رحمت، مدارا، رفق و نرمخویی در برابر مؤمنان و جذب بیگانگان، جایی برای مداهنه نسبت به اصول و مبانی و حدود الاهی نمیماند. و قلمرو تساهل و تسامح تا جایی است که حق زیر پا گذاشته نشود و حدودی از حدود الاهی مورد تعدی قرار نگیرد.
اشاره
1. نویسنده محترم در این مقاله، تلاش درخوری برای بیان ویژگیهای جامعه مدنی و جامعه دینی مبذول داشته است. هر چند همان گونه که از عنوان مقاله برمیآید، قصد اصلی مقاله تعامل دین و دولت در نظریه سیاسی اسلام بوده است که هیچگاه به این موضوع نپرداخته است، بلکه صرفا به بیان دو قرائت از رابطه میان جامعه مدنی و جامعه دینی بسنده کرده و چند تفاوت و ویژگی این دو جامعه را بیان کرده است. بنابراین، عنوان مقاله با محتوای آن سازگار نیست.
2. مفهومشناسی در هر بخشی خصوصا در این مورد ضروری مینمود و ازاینرو تعریف اجمالی از جامعه مدنی و جامعه دینی، در ابتدای بحث لازم به نظر میرسید که نویسنده به آن نپرداخته است.
3. به نظر میرسد، حکم به تباین دو جامعه مدنی و دینی به طور مطلق از سوی نویسنده، چندان مورد پذیرش نیست؛ چرا که میتوان به گونهای دیگر نیز رابطه این دو را بیان نمود: اگر جامعه مدنی به عنوان مدل و قالب در نظر گرفته شود، بدون اینکه به مبانی نظری و اصول خاصی نظر داشته باشیم، و مراد از آن دیدگاه و نظریهای خاص، در باب شکل مطلوب زندگی و شیوه اداره جامعه باشد، تحقق جامعه مدنی دینی ظاهرا خالی از اشکال نخواهد بود؛ زیرا منظور از جامعه مدنی دینی در این قرائت، جامعهای توسعه یافته، قانون مدار، آزاد است که همه مردم در تعیین سرنوشت خویش ایفای نقش میکنند؛ به عبارت دیگر، جامعه مدنی، قالب نوینی است که میتوان در این قالب، هنجارهای دینی را با استفاده از ابزارهای مشروع، اهداف، آموزهها، بنیانها و ارزشهای آن در جامعه پیاده نمود.(1)
4. در این مقاله، نویسنده صرفا به یکی از مهمترین بنیانهای جامعه مدنی یعنی لیبرالیسم اشاره کرده؛ درحالیکه؛ در هر لیبرالیسم فردگرایی و آزادی مطرح است که نویسنده محترم تنها به بیان آزادی از شخصههای آن اکتفا کرده. همچنین پلورالیسم در عرصههای سیاسی، فرهنگی، فلسفی، اخلاقی و دینی از جمله بنیانهای جامعه مدنی است که در این مقاله مغفون مانده، و تنها به برخی از شاخصهای آن اشاره کرده است. از مشخصههای دیگر مبانی جامعه مدنی در سکولاریسم؛ انسان محوری، علم محوری، عقل مداری و سنت ستیزی است که نویسنده محترم از این مبانی مهم جامعه مدنی هم غفلت کرده است.
5. در پایان نیز نویسنده به برخی اصول جامعه دینی اشاره نموده است. اگر مراد از این اصول، مبانی و ویژگیهای مختص جامعه دینی است که میتوان مدعی شد - دست کم در ظاهر - برخی از اصول در جامعه مدنی هم یافت میشوند. از جمله نظم و انضباط، عدم تکلف، رفق و مدارا، اصل استقلال و..؛ اما اگر مراد از این اصول، اصولی است که در جامعه دینی وجود دارد و ممکن است در جامعه مدنی هم یافت شود، ولی میان آنها در دو جامعه تفاوت وجود دارد، شایسته بود به تفاوتهای آنها نیز اشاره گردد. هر چند به نظر میرسد برخی از این اصول، ارتباطی به مقایسه دو جامعه ندارد.
6. سرانجام تنها از میان اصول متعدد به بیان سه اصل آزادی، رفق و مدارا و عدم سازش و مداهنه، اکتفا شده است، بدون اینکه تفاوت این اصول در دو جامعه دینی و مدنی بیان شود. آنچه از این مقاله انتظار میرفت، تفاوت و مقایسه این اصول در دو جامعه مدنی و دینی است که نویسنده آن را بیان نکردهاند و تنها به بیان این سه اصل در جامعه دینی پرداختهاند.(2)
______________________________
1. ر.ک به: معرفت 28، جامعه مدنی، جامعه دینی، موانع و چالشها، محمد فولادی، ص 56
2. برای بیان تفصیلی تفاوت جامعه مدنی و دینی مراجعه کنید به: معرفت 28، جامعه مدنی، جامعه دینی ؛ موافع و چالشها، محمد فولادی / جامعه دینی، جامعه مدنی، احمد واعظی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1377، ص 37 / نسبت دین و جامعه مدنی، صادق لاریجانی، اندیشه حوزه، سال چهارم، ش 20 ( 1377)ص 119 / جامعه مدنی، ایران امروز، جمعی از نویسندگان، نقش و نگار، 1377