استاد مطهری و روحانیت
آرشیو
چکیده
نویسنده در این نوشتار به دیدگاه استاد مطهری درباره روحانیت اشاره کرده است. ایشان مینویسد از نظر شهیدمطهری سرنوشت جمهوری اسلامی ایران به اندیشه و عملکرد روحانیت بستگی دارد؛ سپس با ذکر آفاتی مانند عوامزدگی که موجب فلج شدن جامعه روحانیت گردیده است به ضرورت اصلاحات در نهاد روحانیت تأکید ورزیدهاند.متن
از نظر شهید مطهری، سرنوشت جمهوری اسلامی و نوع و نتیجه چالشهای فکری و فرهنگی جامعه، به اندیشه و عملکرد اندیشمندان مسلمان، به ویژه روحانیون بستگی دارد. در نگاه ایشان، تحلیل و بررسی سازمان روحانیت و نقد آن سازمان، نشانه علاقه به این نهاد و امری مفید بلکه لازم میباشد.
هر جامعهای یک نوع آفت مخصوص به خود دارد. آفتی که جامعه روحانیت را فلج کرده و از پا درآورده، «عوامزدگی» است. روحانیت ما در اثر آفت عوامزدگی نمیتواند چنانکه باید پیشرو باشد. با توجه به پیروزی انقلاب و عرضه افکار، روحانیت باید با برنامهریزی دقیق و منظم، دهها برابر گذشته خود را تجهیز و تقویت نماید. روشنفکر ایرانی به توّهم اینکه در اروپای امروز، مذهب نقش ندارد و نقش خود را در گذشته ایفا کرده است، نقش مذهب را در ایران نیز تمام شده تلقی میکند؛ البته نه ایران، اروپا است و نه اسلام، مسیحیت است. بقا و دوام روحانیت و موجودیت اسلام به این است که، زعمای دین، ابتکار اصلاحات عمیقی که امروز ضروری تشخیص داده میشود در دست بگیرند. امروز، این ملت تشنه اصلاحات نابسامانیهاست و فردا تشنهتر خواهد شد. از طرفی مدعیان اصلاحطلبی که بسیاری از آنها علاقهای به دیانت ندارند، زیادند و در کمین احساسات نو و بلند این ملت هستند. اگر روحانیت به این احساسات پاسخ مثبت ندهند، به سوی آن قبلههای نوظهور متوجه خواهند شد.
به نظر شهید مطهری روحانیت جایگزین ندارد؛ بلکه قدرت و نفوذ اینها به این جهت است که، ندای دعوت آنها صدا از اعماق روح فرهنگ و تاریخ پرافتخار حیات و حماسه میباشد. زیرا انعکاس همان فریاد در حرا و مکه و مدینه و اُحد؛ یعنی صدای حیاتبخش دعوت به جهاد، عزت و قدرت که در گوش تاریخ پر از حماسه اسلام، طنین افکنده شده است. از نگاه ایشان، اصلاح و ترقی کشور و جاده تعالی، علم و صنعت و راه حریت و آزادیخواهی این است که، از احساسات مردم درباره حسین بن علی علیهالسلام که حقیقت دارد استفاده کنیم. استاد با تکیه بر نقاط مثبت نظام پژوهشی ـ آموزشی ـ تبلیغی از عضویت در نهاد روحانیت به خود میبالید و همزمان با تأکید بر مبارزه با نقاط منفی نظام حوزوی؛ هر مسئله را در جای خود دارای اهمیت میدانست.
و هم چنین بر اصلاح نهاد دین، بیش از ظهور زعمای بزرگ اصرار داشت. ایشان درباره تجربه تلخ گسترش مادیگری به علت عملکرد روحانیت کاتولیک، بارها به اندیشمندان مسلمان هشدار داد. وی به خطراتی که از ناحیه کلیسا و خطاهایی که در کلیسا اتفاق میافتد، اشاره میکند و در مقابل، عکسالعمل مردم در برابر این چنین روشی را نیز یادآور میشود.
شهید مطهری درباره تخصصی شدن اجتهاد مینویسد: بهتر این است که قسمتهای تخصصی را در فقه قرار دهند؛ یعنی هر دستهای بعد از آنکه یک دوره فقه عمومی را دیدند و اطلاع پیدا کردند، تخصص خود را در یک قسمت معین قرار دهند و مردم در همان قسمت تخصص از آنها تقلید کنند. منظور ایشان از «اقتدارِ» روحانیت؛ یعنی نفوذ معنوی و حکومت بر دلها و عقلها، نه بر تنها و ارتباط نزدیک با مردم، امکان بسیج آنان را به روحانیت میدهد. به همین دلیل، به تصریح شهید مطهری، روحانیت شیعه با اینکه کمتر از روحانیت اهل سنت درباره اصلاحات نظریهپردازی کرده و طرحهای اصلاحی ارائه داده است، اما به مراتب بیشتر، مردم را در برپایی نهضتهای اصلاحی بسیج، و آنان را رهبری کرده است.
اشاره
نویسنده بعد از بیان برخی نظرات شهید مطهری در رابطه با روحانیت، در بخش آخر سؤالاتی را مطرح مینماید که قابل بررسی است. در پاسخ به برخی از این سؤالات، موارد ذیل قابل توجه است:
1. بر مبنای استاد شهید، یکی از علل جامعیت دین، دخالت دین در عرصه سیاست و توسعه قلمرو دین براساس هدف بعثت انبیاست. شهید مطهری دیدگاهی جامع گرایانه به هدف بعثت انبیا دارد. وی در آثار خود، بارها بر گستردگی قلمرو دین و منحصر نبودن آن به امور فردی یا اخروی تأکید فراوان کرده است.
اگر بخواهیم جامعیت دین را با تعبیر دیگری مانند «دین حداکثری» بیان کنیم، براین اساس رسالت روحانیت و وسعت قلمرو دین مشخص خواهد شد و از این طریق باید به «اقتدار» آنها پی برد. نویسنده، اقتدار روحانیت را به نفوذ معنوی و حکومت بر دلها و عقلها نه بر تنها نام میبرد؛ درحالیکه باید نگاه و تفسیری جامع و واقعگرا داشت. ایشان با نگاه تکبعدی به تجزیه اسلام پرداخته، درحالیکه استاد مطهری، اسلام را یک کل تجزیهناپذیر میداند به نحوی که در این سیستم هر جزء با جزء دیگر در ارتباط است. ما نمیتوانیم نفوذ معنوی و حکومت بر دلها را، جدای از سایر مسائل دین ببینیم. بنا به گفته شهید مطهری برزگترین درد انسانشناسی معاصر، مسئله تجزیه انسانیت است. منظور این است که با شخصیت وجودی انسان به صورت یکبعدی برخورد شود و به تمام استعدادهای او پاسخ مثبت داده نشود. بنابراین، دین میتواند در همه امور زندگی دخالت کند و همهجانبگی از جمله امتیازات اسلام نسبت به ادیان دیگر است.
2. امروزه بعد از گذشت ربع قرن از انقلاب، میتوان عملکرد روحانیت را مورد دقت و بازنگری قرارد داد. حضرت امام خمینی قدسسره نمونه والای عملکرد روحانیت است. عمل، بیان و کلام امام راحل میتواند مورد بررسی قرار گیرد که ایشان با حضور در ارکان حکومت، نه تنها از اقتدار روحانیت کم نکرده، بلکه روز به روز بر اقتدار و قدرت ایشان افزوده است. امروزه نمیتوان میان حضور در ارکان حکومت و مقبولیت افکار عمومی و اجتهاد را تفکیک کرد. زیرا همانطوریکه عنوان شد حضرت امام خمینی قدسسره به عنوان فقیه و مجتهد جامعالشرایط، با حضور در رأس حکومت نه تنها در میان مردم جامعه ما، بلکه در قلبهای تمامی مسلمین جهان نفوذ کرده و از مقبولیت افکار عمومی برخوردار است.
بنابراین، عملکرد رهبر انقلاب به عنوان معمار کبیر این انقلاب و کسی که در تمامی مسائل سیاسی و حکومتی دخالت میکرد، خود نشانگر جمع بین قدرت و اقتدار است، هر چند در تعریف قدرت و اقتدار نگارنده دچار اشتباه شده است. حضرت امام خمینی قدسسره میفرماید: «اسلام همانطوریکه به معنویات نظر دارد و همانطوریکه به روحیات نظر دارد و تربیت دینی میکند و تربیت نفسانی میکند، همانطور به مادیات نظر دارد و مردم را تربیت میکند در عالم که چطور از مادیات استفاده کنند و چه نظر داشته باشند در مادیات».
3. با توجه به مطرح کردن اصلاح سازمان روحانیت توسط شهید مطهری، لازم است این نکته ذکر شود که، بسیاری از دغدغههای ایشان درباره حوزههای علمیه با تدبیر و همت مدیران حوزه علمیه پاسخ داده شده و برطرف شده است، هر چند هنوز هم مانند گذشته به اصلاح نیاز داریم و دغدغهها هیچ وقت تمام شدنی نیست؛ ولی هم اکنون برنامه چشمانداز بیست ساله حوزه علمیه قم، در دستور کار قرار دارد که به لطف الاهی میتوان به آینده بسیار امیدوار بود.
برخی از دغدغههای استاد که در آثار ایشان ملاحظه میشود، نسبت به حوزههای علمیه امروز برطرف شده است. امروزه در حوزه علمیه قم ارتباط با مراکز مختلف دنیا و تغذیه علمی، فکری و فرهنگی صورت میپذیرد و آغاز نهضت تولید علم و آزاداندیشی، از این مرکز شروع شد که خود گام بسیار بلندی است در راستای اهداف عالیه نظام مقدس جمهوری اسلامی، که امید است به مقصد برسد. انشاءاللّه.
هر جامعهای یک نوع آفت مخصوص به خود دارد. آفتی که جامعه روحانیت را فلج کرده و از پا درآورده، «عوامزدگی» است. روحانیت ما در اثر آفت عوامزدگی نمیتواند چنانکه باید پیشرو باشد. با توجه به پیروزی انقلاب و عرضه افکار، روحانیت باید با برنامهریزی دقیق و منظم، دهها برابر گذشته خود را تجهیز و تقویت نماید. روشنفکر ایرانی به توّهم اینکه در اروپای امروز، مذهب نقش ندارد و نقش خود را در گذشته ایفا کرده است، نقش مذهب را در ایران نیز تمام شده تلقی میکند؛ البته نه ایران، اروپا است و نه اسلام، مسیحیت است. بقا و دوام روحانیت و موجودیت اسلام به این است که، زعمای دین، ابتکار اصلاحات عمیقی که امروز ضروری تشخیص داده میشود در دست بگیرند. امروز، این ملت تشنه اصلاحات نابسامانیهاست و فردا تشنهتر خواهد شد. از طرفی مدعیان اصلاحطلبی که بسیاری از آنها علاقهای به دیانت ندارند، زیادند و در کمین احساسات نو و بلند این ملت هستند. اگر روحانیت به این احساسات پاسخ مثبت ندهند، به سوی آن قبلههای نوظهور متوجه خواهند شد.
به نظر شهید مطهری روحانیت جایگزین ندارد؛ بلکه قدرت و نفوذ اینها به این جهت است که، ندای دعوت آنها صدا از اعماق روح فرهنگ و تاریخ پرافتخار حیات و حماسه میباشد. زیرا انعکاس همان فریاد در حرا و مکه و مدینه و اُحد؛ یعنی صدای حیاتبخش دعوت به جهاد، عزت و قدرت که در گوش تاریخ پر از حماسه اسلام، طنین افکنده شده است. از نگاه ایشان، اصلاح و ترقی کشور و جاده تعالی، علم و صنعت و راه حریت و آزادیخواهی این است که، از احساسات مردم درباره حسین بن علی علیهالسلام که حقیقت دارد استفاده کنیم. استاد با تکیه بر نقاط مثبت نظام پژوهشی ـ آموزشی ـ تبلیغی از عضویت در نهاد روحانیت به خود میبالید و همزمان با تأکید بر مبارزه با نقاط منفی نظام حوزوی؛ هر مسئله را در جای خود دارای اهمیت میدانست.
و هم چنین بر اصلاح نهاد دین، بیش از ظهور زعمای بزرگ اصرار داشت. ایشان درباره تجربه تلخ گسترش مادیگری به علت عملکرد روحانیت کاتولیک، بارها به اندیشمندان مسلمان هشدار داد. وی به خطراتی که از ناحیه کلیسا و خطاهایی که در کلیسا اتفاق میافتد، اشاره میکند و در مقابل، عکسالعمل مردم در برابر این چنین روشی را نیز یادآور میشود.
شهید مطهری درباره تخصصی شدن اجتهاد مینویسد: بهتر این است که قسمتهای تخصصی را در فقه قرار دهند؛ یعنی هر دستهای بعد از آنکه یک دوره فقه عمومی را دیدند و اطلاع پیدا کردند، تخصص خود را در یک قسمت معین قرار دهند و مردم در همان قسمت تخصص از آنها تقلید کنند. منظور ایشان از «اقتدارِ» روحانیت؛ یعنی نفوذ معنوی و حکومت بر دلها و عقلها، نه بر تنها و ارتباط نزدیک با مردم، امکان بسیج آنان را به روحانیت میدهد. به همین دلیل، به تصریح شهید مطهری، روحانیت شیعه با اینکه کمتر از روحانیت اهل سنت درباره اصلاحات نظریهپردازی کرده و طرحهای اصلاحی ارائه داده است، اما به مراتب بیشتر، مردم را در برپایی نهضتهای اصلاحی بسیج، و آنان را رهبری کرده است.
اشاره
نویسنده بعد از بیان برخی نظرات شهید مطهری در رابطه با روحانیت، در بخش آخر سؤالاتی را مطرح مینماید که قابل بررسی است. در پاسخ به برخی از این سؤالات، موارد ذیل قابل توجه است:
1. بر مبنای استاد شهید، یکی از علل جامعیت دین، دخالت دین در عرصه سیاست و توسعه قلمرو دین براساس هدف بعثت انبیاست. شهید مطهری دیدگاهی جامع گرایانه به هدف بعثت انبیا دارد. وی در آثار خود، بارها بر گستردگی قلمرو دین و منحصر نبودن آن به امور فردی یا اخروی تأکید فراوان کرده است.
اگر بخواهیم جامعیت دین را با تعبیر دیگری مانند «دین حداکثری» بیان کنیم، براین اساس رسالت روحانیت و وسعت قلمرو دین مشخص خواهد شد و از این طریق باید به «اقتدار» آنها پی برد. نویسنده، اقتدار روحانیت را به نفوذ معنوی و حکومت بر دلها و عقلها نه بر تنها نام میبرد؛ درحالیکه باید نگاه و تفسیری جامع و واقعگرا داشت. ایشان با نگاه تکبعدی به تجزیه اسلام پرداخته، درحالیکه استاد مطهری، اسلام را یک کل تجزیهناپذیر میداند به نحوی که در این سیستم هر جزء با جزء دیگر در ارتباط است. ما نمیتوانیم نفوذ معنوی و حکومت بر دلها را، جدای از سایر مسائل دین ببینیم. بنا به گفته شهید مطهری برزگترین درد انسانشناسی معاصر، مسئله تجزیه انسانیت است. منظور این است که با شخصیت وجودی انسان به صورت یکبعدی برخورد شود و به تمام استعدادهای او پاسخ مثبت داده نشود. بنابراین، دین میتواند در همه امور زندگی دخالت کند و همهجانبگی از جمله امتیازات اسلام نسبت به ادیان دیگر است.
2. امروزه بعد از گذشت ربع قرن از انقلاب، میتوان عملکرد روحانیت را مورد دقت و بازنگری قرارد داد. حضرت امام خمینی قدسسره نمونه والای عملکرد روحانیت است. عمل، بیان و کلام امام راحل میتواند مورد بررسی قرار گیرد که ایشان با حضور در ارکان حکومت، نه تنها از اقتدار روحانیت کم نکرده، بلکه روز به روز بر اقتدار و قدرت ایشان افزوده است. امروزه نمیتوان میان حضور در ارکان حکومت و مقبولیت افکار عمومی و اجتهاد را تفکیک کرد. زیرا همانطوریکه عنوان شد حضرت امام خمینی قدسسره به عنوان فقیه و مجتهد جامعالشرایط، با حضور در رأس حکومت نه تنها در میان مردم جامعه ما، بلکه در قلبهای تمامی مسلمین جهان نفوذ کرده و از مقبولیت افکار عمومی برخوردار است.
بنابراین، عملکرد رهبر انقلاب به عنوان معمار کبیر این انقلاب و کسی که در تمامی مسائل سیاسی و حکومتی دخالت میکرد، خود نشانگر جمع بین قدرت و اقتدار است، هر چند در تعریف قدرت و اقتدار نگارنده دچار اشتباه شده است. حضرت امام خمینی قدسسره میفرماید: «اسلام همانطوریکه به معنویات نظر دارد و همانطوریکه به روحیات نظر دارد و تربیت دینی میکند و تربیت نفسانی میکند، همانطور به مادیات نظر دارد و مردم را تربیت میکند در عالم که چطور از مادیات استفاده کنند و چه نظر داشته باشند در مادیات».
3. با توجه به مطرح کردن اصلاح سازمان روحانیت توسط شهید مطهری، لازم است این نکته ذکر شود که، بسیاری از دغدغههای ایشان درباره حوزههای علمیه با تدبیر و همت مدیران حوزه علمیه پاسخ داده شده و برطرف شده است، هر چند هنوز هم مانند گذشته به اصلاح نیاز داریم و دغدغهها هیچ وقت تمام شدنی نیست؛ ولی هم اکنون برنامه چشمانداز بیست ساله حوزه علمیه قم، در دستور کار قرار دارد که به لطف الاهی میتوان به آینده بسیار امیدوار بود.
برخی از دغدغههای استاد که در آثار ایشان ملاحظه میشود، نسبت به حوزههای علمیه امروز برطرف شده است. امروزه در حوزه علمیه قم ارتباط با مراکز مختلف دنیا و تغذیه علمی، فکری و فرهنگی صورت میپذیرد و آغاز نهضت تولید علم و آزاداندیشی، از این مرکز شروع شد که خود گام بسیار بلندی است در راستای اهداف عالیه نظام مقدس جمهوری اسلامی، که امید است به مقصد برسد. انشاءاللّه.