آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

نویسنده در این مقاله، به ارائه گزارش اجمالی از رویکردها و نظرات مختلف در سده اخیر اشاره و به نقل افکار بسنده کرده ولی نظرات خود را در این مقاله بیان نکرده است، چنان‏چه از نحوه گزارش ایشان می‏توان حدس زد که به کدام رویکرد متمایل است. بنابراین، اگر چه رویکردها و افکار اشاره شده در مقاله قابل نقد و بررسی هستند، ولی محل نقد آن‏ها در ذیل این مقاله نیست، همچنین تعدد و تفرق نظرات مطرح شده و اشاره‏ای بودن آنها در این مقاله نیز مانع نقد محتوایی رویکردها می‏باشد.

متن

در ایران مسئله زن به دوران مشروطه (1284 ـ 1289 ش / 1905 م ـ 1909 م) برمی‏گردد. آگاهی از اندیشه‏های دنیای جدید و تحولات و جنبش‏های زنان، نقش اصلی را در این زمینه داشت. این ارتباط و آگاهی سبب نقد و رد برخی باورهای مذهبی و سنتی در میان قشرهای جدید جامعه گردید. به جز کارهای نظری در این دوره شکل‏گیری انجمن‏های زنانه از قبیل آزادی زنان (1907 م)، اتحادیه غیبی نسوان (1907م)، انجمن مخدرات وطن (1910 م) و... و نیز نشریات اختصاصی مسائل زنان مانند دانش، شکوفه، زبان زنان، نامه بانوان، عالم نسوان، جهان زنان، جهان نسوان وطن خواه، مجله نسوان، مجله سعادت نسوان شرق و دختران ایران در دفاع ازحق آموزش و تعلیم زنان و تأسیس مدارس دخترانه و نیز مسئله حق رأی زنان، تأثیر چشمگیری داشت. البته پیش از مشروطه نیز، کسانی به این مسئله اشاره کرده‏اند از آن جمله: قرة العین در سال 1848 م/ 1265 ق در کنفرانس بدشت شاهرود، کشف حجاب کرد.
در این نوشتار سعی می‏شود گزارشی از آرا، منابع، منهج و منطق دین‏داران درباره مسئله زن در این یکصد سال ارائه گردد و تحولاتی که در میان این طیف گسترده اجتماعی شکل گرفته، از لوازم این بحث و بررسی خواهد بود، البته تلاش گردیده توصیفی بی‏طرفانه از این مسئله ارائه شود. پیش از این، در دو نوشته (تا آنجا که نویسنده بدان دست یافته) به گزارش رویکردها درباره زن در تاریخ ایران توجه داشته است: نوشته اول، کتابی با عنوان جریان‏شناسی دفاع از حقوق زنان، نوشته آقای ابراهیمی شفیعی سروستانی می‏باشد.
بخش دوم این اثر، که عنوان جریان‏شناسی دفاع از حقوق زنان را به خود اختصاص داده، از سه جریان یاد می‏کند:
1. جریان سیاسی دفاع از حقوق زنان؛ با این ویژگی‏ها: الف) ضدیت با اسلام و ارزش‏های اسلامی؛ ب) مخالفت با نظام جمهوری اسلامی؛ پ) بی‏توجهی به ارزش‏های اخلاقی؛ ث) تضعیف نهاد خانواده.
2. جریان غیردینی (سکولار) دفاع از حقوق زنان؛ این جریان را با این ویژگی‏ها معرفی کرده است:
الف) استفاده ابزاری از دین؛ ب) ارائه نکردن طرح و الگویی مشخص و عملی؛ پ) پذیرش منفعلانه حقوق غربی؛ ت) دین زدایی از حرکت اصلاحی زنان.
3. جریان دینی دفاع از حقوق زنان این جریان را در دو طیف معرفی می‏کند: الف) طیف تجدید نظر طلب، که برای آن دو ویژگی برمی‏شمارد: ـ ناآگاهی یا تجاهل به منابع اجتهاد؛
ـ غفلت از منابع اجتهاد؛ ب) طیف اصول‏گرا و این ویژگی‏ها را معرفی می‏کند: ـ توجه به تفاوت‏های طبیعی زن و مرد؛ ـ نفی تقابل و تضاد زن و مرد؛ ـ توجه به خانواده به عنوان واحد بنیادین جامعه؛ ـ حفظ استقلال و پرهیز از انفعال؛ ـ پرهیز از تجدد مآبی و تحجرگرایی.
دومین نوشته‏ای که به این مسئله اشاره کرده، کتاب الگوی جامع شخصیت زن مسلمان؛ نوشته آقای محمد تقی سبحانی است. در این کتاب تنها به رویکردهای دین‏داران گزارش شده و به جریان‏های غیردینی یا ضددینی اشاره‏ای نشده است، در این اثر دیدگاه‏های دینی را به سه رویکرد تقسیم می‏کنند:
1. رویکرد سنت‏گرا؛ و آن را با این مشخصه‏ها معرفی می‏کند: الف) اصول‏گرایی؛ ب) حقوق محوری و تکلیف محوری؛ پ) اجتهادگرایی و روشمندی در فهم دین؛ ت) خلوص‏گرایی و التقاط ستیزی؛ ث) گذشته‏گرایی.
2. رویکرد تجددگرا؛ برای این رویکرد نیز پنج مشخصه بدین شرح، معرفی می‏کند: الف) نگرش انسان مدارانه؛ ب) علم‏گرایی و تکیه بر خردابزاری؛ پ) تاریخیت و نسبیت در فهم دین؛ ت) آینده‏گرایی؛ ث) توسعه‏گرایی.
3. رویکرد توسعه‏گرایی؛ در معرفی این رویکرد نیز این مشخصه‏ها به چشم می‏خورد: الف) اصول‏گرایی در حوزه فهم، توسعه‏گرایی در حوزه تحقق دین؛ ب) نگرش نظام‏مند در مقابل تکلیف‏گرایی؛ پ) تکامل روش اجتهاد و تجدید نظر در روش علوم؛ ت) ضرورت تدوین الگوی جامع شخصیت زن مسلمان؛ ث) پی‏ریزی تمدن نوین اسلامی.
به نظر نگارنده و با توجه به مطلب بند نخست، رویکردهای دینی را در سه دسته می‏توان دسته‏بندی کرد:
1. رویکرد سنتی (از دوره مشروطه)
این رویکرد، باسابقه‏ترین دیدگاه مذهبی است که؛ منابع این رویکرد را باید در دو نوع منظور کرد: یکی منابع عام علوم اسلامی از قبیل کتب تفسیر، حدیث، فقه، تاریخ، کلام، فلسفه، عرفان، اخلاق و... و دیگری کتاب‏های ویژه مسائل زنان که عمدتا در این یکصد سال تدوین شده است.
کتب تفسیر و علوم قرآنی
مفسران نوعا در ذیل آیات «الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّساءِ»(1)؛ «وَ لِلرِّجالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ» (2) و آیه شهادت و...،(3) به تفاوت‏های زن و مرد و ناتوانی‏های آنان پرداخته‏اند. زرکشی در البرهان فی علوم القرآن، برای بیان معنای «مِن» از حروف جاره که به معنای جنس است، چنین مثال می‏زند: «الرجل خیر من المرأة؛ جنس مرد از جنس زن بهتر است».
کتب حدیث و محدثان
در لابه لای کتب حدیث نیز، روایاتی در این زمینه وجود دارد، از جمله این کتاب‏ها می‏توان به کتاب النساء فی اخبار الفریقین، شخصیت و حقوق زن در اسلام و زن در سخن و سیره امام
______________________________
1. نساء، 4: 34
2. بقره، 2: 228
3. بقره، 2: 282
______________________________
علی علیه‏السلام اشاره کرد. ملا امین استرآبادی، روایات مشورت با زنان و مخالفت با آنان را نعمت الاهی‏ای می‏داند که خداوند به عنوان شاخص و ترازوی سنجش درستی و نادرستی رأی، در اختیار مردان قرار داده است.
کتب کلام، فلسفه و عرفان
ضیاء الدین جرجانی از متکلمان قرن نهم می‏نویسد: «پس ناچار، باید کردگاری و پدیدآورنده‏ای باشد و آن خدای تعالی است که بی‏همتا و بی‏همباز است و زن و فرزندش نیست که زن از بهر راندن هوا و شهوت نفس و جستن راحت و لذت باید و این بر خدای تعالی روا نباشد».
کتب فقه
آنچه که در کتب فقه تفاوت‏هایی میان احکام مردان و زنان گفته شده، به بیش از 150 مورد می‏رسد. برخی از این دیدگاه‏ها و تحلیل‏ها قابل بررسی است؛ از قبیل اولویت مردان در انجام نماز میت بر زنان، اولویت افراد آزاده بر برده، غلبه فسق بر زنان و قلت عدالت در میان آنان، تشبیه ازدواج به کرایه دادن و کرایه گرفتن، شمردن دنده‏های مرد و زن برای تقسیم ارث افراد خنثی، شایسته دانستن مردان برای کمال و... . از این منابع عام که بگذریم، کتاب‏های تدوین شده ویژه مسائل زنان در این یکصد سال کم نیست. در میان آثار یاد شده اعم از آثار عمومی یا اختصاصی، دیدگاه‏های مطرح شده در سه بخش قابل عرضه است: شخصیت زن، توانمندی‏ها و کمالات، حقوق و تکالیف زن و مرد، حضور اجتماعی زنان.
الف) شخصیت زن، توانمندی‏ها و کمالات؛ در تمامی این آثار یاد شده، وقتی که به بحث تکوین و خلقت زن و مرد اشاره کرده‏اند، از یک طرف برتری مرد بر زن در جنبه‏های تکوینی سخن رفته است؛ و از طرف دیگر همان را مبنای تفاوت‏های حقوقی و تبعیت زن از شوهر و نیز خانه‏نشینی‏اش بیان نموده‏اند. علاوه بر آن تلاش شده مستنداتی نیز از علوم جدید اقتباس گردد و به ادله دینی منضم شود، تا آن را موجه نماید.
ب) حقوق و تکالیف زن و مرد
طرفداران این نظریه، که بحث از تفاوت‏های حقوقی و تکلیفی زن و مرد گفته‏اند به عنوان مبنا و دلیل بوده است، یا به عبارتی چنین تفاوت‏هایی نزد آنان مسلّم بوده است. از آثاری که به صورت مستقل یا ضمنی به این تفاوت‏ها اشاره کرده‏اند؛ کتاب الفروق بین المرء و المرأة فی نظر الشرع است که 171 فرق میان زن و مرد را بررسی کرده است.
پ) حضور اجتماعی زنان؛ نظریه مسلّم و مورد قبول نزد صاحبان این رویکرد، پرده نشینی و ارتباط نداشتن زنان با مردان است.
مرحوم مدرس (1287 ـ 1357 ق / 1316 ش) در مجلس دوم (1329 ق)، به هنگام ارائه لایحه انتخابات و نفی صلاحیت زنان برای شرکت در مجلس می‏گوید: «از اول عمر تا حال بسیار در برّ و بحر، مهالک اتفاق افتاده بود و برای بنده، بدن بنده به لرزه نیامد و امروز بدنم به لرزه آمد. اشکال بر کمیسیون اینکه، اولاً نباید نسوان را در منتخبین برد که از کسانی که حق انتخاب ندارند نسوان هستند؛ مثل اینکه بگویند از دیوانه‏ها نیستند، سفها نیستند. از روی برهان باید صحبت کرد و برهان این است که امروز ما هر چه تأمل می‏کنیم، می‏بینیم خداوند قابلیت دراینها قرار نداده است که لیاقت حق انتخاب را داشته باشند. مستضعفین و مستضعفات و آنها از آن نمره‏اند که عقول آنها استعداد ندارد...». در نامه‏ای جمعی از مراجع تقلید و آیات عظام در اسفند 1341 شمسی حضور زنان در مجلس مورد مخالفت شدید قرار می‏دهند. چنان‏که در نامه حضرت امام به آقای علم در 28/7/1341، «ورود زن‏ها به مجلس و انجمن‏های ایالتی و ولایتی و شهرداری، مخالف قوانین محکم اسلام» قملداد می‏شود.
در پایان می‏توان آرا و دیدگاه‏های این رویکرد را چنین تلخیص کرد: اعتقاد به تفاوت‏های فراوان زنان و مردان در زمینه‏های جسمی، روحی، تعقل و احساسات، ارائه تعریف ویژه از کمالات زن، اصرار بر خانه نشینی زن و مخالفت با حضور اجتماعی زنان و اعتقاد به تفاوت‏های فراوان حقوقی و تکلیفی زنان و مردان.
منهج و روش این رویکرد؛
منهج و روش این رویکرد چنین است: اعتقاد به تعبد در احکام دینی، به معنای پرهیز از بیان فلسفه و حکمت و تبیین‏های کلامی؛ اتکای شدید بر احادیث و روایات و نپرداختن به پالایش آنها؛ عدم اهتمام کامل و توجه مناسب به آیات قرآنی در حوزه مسائل زنان به ویژه مشارکت‏های اجتماعی؛ تکیه بر علوم و دانش‏های جدید جهت تثبیت تفاوت‏های زنان و مردان.
2. رویکرد کلامی ـ اجتماعی (از دهه چهل به بعد)
رویکرد دوم، از دهه چهل به بعد شکل می‏گیرد. این رویکرد با طرح دیدگاه‏های صاحب المیزان درباره زن در جلدهای دوم و چهارم آغاز می‏شود و با کتاب‏های شهید مطهری در دهه پنجاه، وارد فضای عمومی جامعه می‏گردد و در دهه پنجاه، ابتدا آثار دکتر شریعتی و سپس دیدگاه‏های حضرت امام خمینی قدس‏سره وارد عرصه جدیدی می‏گردد و با اثر آیت اللّه‏ جوادی آملی به اوج می‏رسد. مشخصه‏های کلی این طرز تفکر را می‏توان چنین فهرست کرد: الف) دفاع از هویت انسانی زن و برابری وی با مرد بر پایه قرآن و برهان و عرفان؛ ب) اعتقاد به تفاوت‏های زنان و مردان در عرصه روانی و جسمی و تدبیری؛ ج) تبیین کلامی تفاوت‏های فقهی و حقوقی میان زنان و مردان؛ د) دفاع از جواز مشارکت اجتماعی زنان و تأکید بر رجحان آن.
منهج و روش این رویکرد؛ منهج و روش این رویکرد عبارت است از: اهتمام به قرآن به ویژه در حوزه شخصیت زن و حضور اجتماعی؛ اعتقاد به پالایش احادیث؛ باور به لزوم تعقل در فهم نصوص دینی و تبیین کلامی احکام؛ توجه به تأثیر فرهنگ‏های غیردینی و تلاش برای پیرایش آنها.
3. رویکرد فقهی ـ حقوقی (از دهه هشتاد)
سومین رویکرد در دهه هشتاد، خود را بروز می‏دهد. صاحبان این رویکرد بر این باورند که، با توجه به واقعیت‏ها و رعایت اصول و ضوابط فقاهت و اجتهاد و مطالعات مجدد در منابع دینی، می‏توان به آرا و نظریات نو دست یافت. در واقع این رویکرد، خود را بر سه ضلع استوار می‏کند: توجه به واقعیت‏ها؛ رعایت قواعد و ضوابط فقاهت و اجتهاد؛ مطالعه مجدد منابع دینی. از این گروه در باب شخصیت و هویت زن و نیز برخی عرصه‏های دیگر چون خانواده و مشارکت اجتماعی آثاری مکتوب به دست نیامد، اما گمان می‏رود حداقل در زمینه شخصیت و هویت، مبانی رویکرد دوم را پذیرفته‏اند که از هویت مشترک زن و مرد دفاع می‏کنند. باز به نظر می‏رسد باید تفاوت‏های زن و مرد را کمتر از رویکرد دوم بدانند. گرچه در حوزه مشارکت اجتماعی، سخن مکتوب و صریح از آنان به دست نیامده، ولی لازمه برخی از آرا مانند عدم شرط ذکوریت در مرجع تقلید، رئیس جمهور، قاضی، ولی فقیه و...، این است که باب مشارکت را به روی زنان مسدود نمی‏بینند. در عرصه خانواده لازمه برخی از دیدگاه‏های آنان، اعتقاد به سهم بیشتر زنان است، مانند استقلال دختر در ازدواج و جواز خروج زن از منزل بدون اذن شوهر و موارد دیگر. اکنون نخست به طرح دیدگاه‏های پایه‏گذاران و صاحبان این رویکرد، به ترتیب تاریخ انتشار آثار اشاره و سپس برداشت خود را از روش و منهج آنان بازگو می‏کنیم:
1. آیت اللّه‏ صانعی؛ آیت اللّه‏ صانعی از فقیهانی است که در دوران معاصر، پیشگام طرح آرای جدید به صورت فتوا در رساله عملیه است. گرچه بحث‏های نظری و تحلیلی در جلسات درس یا القای سخنرانی و ارائه دیدگاه نو تا اندازه‏ای رایج بود، اما طرح آرای جدید در رساله عملیه در حوزه مسائل زنان، کمتر دیده می‏شود.
2. دکتر حسین مهرپور؛ ایشان در کتاب حقوق زن که انتشارات روزنامه اطلاعات آن را در سال 1379 به چاپ رسانده و حاوی ده مقاله از نویسنده است تلاش می‏کند در مباحث حقوقی مربوط به زن که در دنیای جدید به چالش کشیده شده، روزنه‏هایی برای استنباط و اجتهاد جدید ارائه کند. وی در این موضوعات با تکیه بر قرآن، یا خود به رأیی جدید می‏رسد؛ مانند مسئله قصاص (ص 248ـ249) و قضاوت زن (356ـ358) و جواز ازدواج دختر بالغ عاقل بدون اذن ولی (ص 84ـ85) یا در آرای گذشته تشکیک می‏کند و بستر پژوهش جدید را فراهم می‏سازد؛ مانند مسئله دیه (ص 277ـ279) و شهادت زن (ص 302ـ303 و ص 309ـ310) و ا ختیار طلاق به دست مرد (ص 199ـ203) و تعدد زوجات (ص 100ـ103).
3. آیت اللّه‏ جناتی؛ ایشان از پیشگامان در عرصه ایجاد تحول در روش‏های اجتهادی و دفاع از فقه اسلامی پاسخ‏گو و همراه با همگام با تحولات زندگی بر پایه منابع اصیل اجتهادی است. بر پایه این منش علمی، مسائل زنان نیز، نزد ایشان از این نگرش به دور نبوده است. پاره‏ای از آرا و دیدگاه‏های تازه ایشان، در حوزه مسائل زنان عبارتند از: الف) مرد بودن در مجتهدی که مورد تقلید قرار می‏گیرد، شرط نیست؛ ب) تصدی مقام قضاوت به دست زن در صورتی که شرایط آن را دارا باشد، مانعی ندارد؛ ج) تصدی مقامات دیگر مانند مقامات اجتماعی، سیاسی، علمی، فرهنگی، هنری، مدیریتی، ریاست‏ها و...، در صورتی که در انجام دادن آنها توانایی داشته باشند و موازین شرعی را از حیث پوشش و غیر آن حفظ کنند، اشکال ندارد.
منهج و روش این رویکرد؛
صاحبان این رویکرد، علاوه بر التزام به ضوابط و قواعد مسلم و مشهور فقاهتی و اجتهادی بر چند نکته دیگر نیز تأکید دارند: اهتمام به قرآن در استنباط‏های فقهی و حقوقی؛ توجه به واقعیت‏های زندگی؛ مراجعه مجدد در منابع و مصادر؛ تفکیک میان احکام موقت و دائمی؛ اعتقاد به کشف مقاصد و علل احکام در غیر عبادات.
در پایان، نویسنده امیدوار است، توانسته باشد گزارشی اجمالی، اما دقیق و همراه با حفظ امانت و انصاف از دیدگاه‏های رایج ارائه کرده باشد و این نوشتار، زمینه‏ای برای تجزیه و تحلیل عمیق، آسیب‏شناسی و ارائه ضوابط و قواعد گردد.
اشاره
ارائه گزارشات توصیفی از رویکردها و نظرات درباره موضوع زنان، امری لازم و ضروری می‏باشد و همان‏طور که آقای مهریزی در پایان مقاله اشاره کرده، زمینه ساز تجزیه و تحلیل مسائل زنان و آسیب‏شناسی آن می‏گردد. ولی بی‏طرفی، انصاف و امانت داری از لوازم توصیف است.
آقای مهریزی نیز در این مقاله (صفحه 8 و پایان مقاله)، مدعی است این گزارش توصیفی را بی‏طرفانه و با رعایت انصاف نوشته است؛ اما به نظر می‏رسد این ادعا تمام و کمال رعایت نشده است، پس به نمونه‏هایی از آن اشاره می‏کنیم:
1. گرچه رویکرد «سنت‏گرا»، اشکالات زیادی دارد و از جهات متعدد قابل نقد است؛ اما نویسنده نتوانسته در معرفی این رویکرد به شخصیت‏ها، نظرات و عبارات مناسبی استناد کند و چه بسا، سنت‏گرایان از این تعریف و توصیف، ناخرسند و شاکی باشند؛ مثلاً ایشان اهم منابع رویکرد سنت‏گرا را به چهار دسته تقسیم کرده و برای نشان دادن این رویکرد در بخش تفسیر و علوم قرآنی، فقط به عبارتی از زرکشی که از علمای قدیم اهل سنت است اشاره شده که ایشان عبارت «الرجل خیر من المرأة» را به عنوان مثال برای بیان معنای «مِن» جنسیه آورده است؛ درحالی‏که صرف مثال، نمی‏تواند بیانگر عقیده گوینده باشد، از آن گذشته این مطلب نه بیانگر عقاید صد ساله اخیر ایران است و نه بیانگر مذهب اصلی ایران که تشیّع است می‏باشد و نه صاحبان کتب تفسیر و علوم قرآنی رضایت می‏دهند که چنین عبارتی، نماینده افکار آنان باشد.
همچنین وی در بخش کتب حدیث و محدثان نیز فقط به ذکر عبارتی از ملاّ امین استرآبادی که از اخباریان افراطی سده‏های گذشته محسوب می‏شود، بسنده کرده که نمی‏تواند نمایانگر نظر محدثان باشد و در بخش کلام نیز با وجود این همه متکلمان مشهور، فقط به ذکر عبارتی از ضیاء الدین جرجانی از متکلمان قرن نهم اکتفا کرده است. و در مجموع، این رویکرد را به گونه‏ای توصیف کرده که خواننده را به تقبیح آن می‏کشاند، ولی در گزارش رویکرد فقهی که ظاهرا باب میل نویسنده است با تمجید از پایه‏گزاران آن، جملات و عباراتی را گزینش کرده که خواننده را جذب می‏کند وبه نوین بودن و پاسخ‏گو بودن آن اصرار می‏ورزد. درحالی‏که، هنوز تطابق این رویکرد با موازین صحیح فقهی به اثبات نرسیده و علاوه بر مخالفت مشهور و بعضا همه فقهای گذشته با برخی آرای آنها، اکثر فقها و مراجع حاضر نیز بسیاری از آرای پایه‏گزاران این رویکرد را نپذیرفته‏اند.
2. نویسنده در ترسیم منهج و روش رویکرد سنت‏گرایان، اعتقاد آنها به تعبّد در احکام دینی را به معنای پرهیز از بیان فلسفه و حکمت و تبیین‏های کلامی دانسته است، درحالی‏که سنت‏گرایان معتقدند نمی‏توان با تبیین‏های کلامی به علّت قطعی احکام پی برد و بر اساس آن فتوا داد؛ ولی از بیان و ذکر فلسفه و حکمت احکام به دست آمده از متون جهت تثبیت و تحکیم آن دراذهان مردم و بندگان ابایی ندارند. همچنین ایشان اتکای شدید سنت‏گرایان بر احادیث و روایات را قرین نپرداختن به پالایش روایات کرده است. اگر محدثان بزرگی همچون کلینی، صدوق، طوسی، مفید، حرّ عاملی، مجلسی و... در زمره سنت‏گرایان قرار گیرند، انتساب عدم اهتمام به پالایش روایات به این بزرگان، توهین به ساحت محدثان شیعه خواهد بود؛ چرا که بزرگ‏ترین اهتمام این بزرگان، پالایش روایات بوده است ودر این راه سختی‏های بسیاری را تحمل کردند تا شیعه حتی الامکان با احادیث جعلی و ناصحیح مواجه نشود. از باب نمونه وقتی شیخ صدوق در مقدمه کتاب من لایحضره الفقیه روایات این کتاب را حجت بین خود و خدا می‏داند، نمی‏توان گفت که به پالایش روایات همت نداشته، اگر چه ممکن است برخی روایات آن از نظر ما مخدوش باشد؛ ولی مخدوش بودن آن از نظر ما دلیل بر عدم اهتمام ایشان نیست.
همچنین، هدف اصلی مرحوم کلینی از تدوین کتاب کافی همان‏طور که در مقدمه کتاب تصریح کرده، پالایش روایات صحیح از ناصحیح بوده و بعد از 20 سال تلاش آن را برای شیعیان کافی دانسته و دیگر محدثان عظیم‏الشأن این همت را داشته‏اند و از توان خود در این مسیر فروگذار نکرده‏اند. آنچه نویسنده را به این توهم واداشته، تغییر شیوه ارزیابی روایات در قرون متأخر (از زمان علامه حلّی) می‏باشد. که در نتیجه این تغییر شیوه، روایات بسیاری در متون حدیثی شیعه از درجه اعتبار ساقط و یا اعتبار آن تضعیف شده؛ هر چند که عملاً فقها در صدور فتوا در موارد بسیاری ملتزم بر نتیجه شیوه جدید نشده و بر اساس روایات موجود در کتب معتبره حدیثی حکم کرده‏اند.
3. آقای مهریزی در بیان منهج و روش سه رویکرد، اهتمام به قرآن را از ویژگی‏های دو رویکرد کلامی و فقهی نوین دانسته و عدم اهتمام کامل و توجه مناسب به آیات قرآن را به سنت‏گرایان نسبت داده است. بدون شک قرآن، مهم‏ترین منبع دینی و اعتقادی است و غفلت از آن در حقیقت، غفلت از جعل ریسمان الاهی و منبع پرفیض خداوند است، همان‏طور که غفلت از روایات معصومان علیهم‏السلام ، غفلت از تفسیر و تفصیل قرآن است. بنابراین، همان‏طور که در حدیث معروف ثقلین آمده، هدایت به راه راست و عدم گمراهی، در گرو توجه به هر دو منبع فیض است [ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابدا]، لذا تمسّک به یکی، بدون توجه به دیگری هدایت بخش نیست. در طول تاریخ اسلام نسبت به این مسئله، انحرافات و افراط و تفریط‏هایی رخ داده است، اهل سنت، اهل بیت علیهم‏السلام را به کلی کنار زدند و در علوم و احکام خود از معارف اهل بیت علیهم‏السلام محروم ماندند. سبک و سیاق علوم اهل سنت با توجه به کثرت و قدرت آنها در شیعیان نیز بی‏تأثیر نبود، در مقابله با این انحراف و هجمه علمی، محدثان شیعه بر اهمیت توجه به روایات تأکید کردند؛ ولی غرض آنها بی‏توجهی به قرآن نبوده است. چنان‏که می‏بینیم مرحوم مجلسی(ره) در ابتدای همه ابواب بحارالانوار، تمام سعی خود را به کار برده تا همه آیات مرتبط با آن باب را در بیشتر موارد همراه با تفسیر بیاورد. آنچه موجب توهم نویسنده و امثال ایشان شده است، تفاوت در روش استفاده و برداشت از قرآن بین محدثان و دیگران است که در اصول فقه به‏طور مفصل مورد بحث قرار می‏گیرد. اتفاقا تنها نقطه مشترک همه مکاتب اسلامی، تأکید بر استفاده از قرآن است و تفاوت فقط در نحوه استفاده و برداشت است. البته ما در این مختصر نمی‏خواهیم قضاوت کنیم، کدام نوع استفاده صحیح است ولی آنچه واضح است این است که، اگر تفریطی در سنت‏گرایان نسبت به قرآن روا شده است، از سوی دیگر افراط در رویکرد فقهی نوین در حال شکل‏گیری است، به گونه‏ای که گاهی به طرد روایات و سلیقه‏ای شدن برداشت‏ها از قرآن کشیده می‏شود.

تبلیغات