اسلام و جامعه جهانی
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
مردمسالاری، ش 857 ـ 858، 13و14/10/83
این گفتار، تلاش دارد تا مشخص کند که، در صورت وجود، معمولاً کدام پدیده فرهنگی به جهانیشدن همبسته است در اساس، با تعالیم و آموزههای قرآن یا اصول اخلاق اجتماعی و سازمانی موجود در بیشتر جوامع اسلامی متعارض است. تروریستهای یازده سپتامبر زندگیها و بناها را با اثر بخشی تکان دهنده که محصول مهارت تکنولوژیکی غرب بود، از بین بردند. آنها حکومت ایالات متحده را همانطور که پیروزی شگرفش در جنگ سرد آنرا مشخص کرد، جسورتر کردند. آن حکومت اکنون به تقسیم نهادهای بشری و انسانها تحت عنوان خیر یا شر شروع کرده و به این نتیجه رسیده که کار عمدهای که آمریکاییان مدرن باید در واکنش به این مصیبت ملی انجام دهند عبارت است از «مصرف بیشتر» برای اینکه اقتصادشان را قوی نگه دارند. چارچوب روزافزون دوگانهای که برای سیاست خارجی آمریکا در حال ترسیم شدن است با برجستگی نظریههای برخورد تمدنها در حلقههای دانشگاهی و روزنامهنگاری با هم ترکیب شدهاند تا اختلافاتی که فرهنگ مسلمانان و غرب را از یکدیگر جدا میکند، افزایش دهند. با این حال، میتوان مشاهده کرد که این فرهنگها به طوری بنیادی و ناامید کننده با توجه به اتفاق نظر گستردهای که در باب برخورداری از دموکراسی و سرمایهداری، در سطح جهان، در حال شکلگیری است، مغایر نیستند. بلکه به نظر میرسد که دو نیروی فرهنگی عمده در سیاست جهانی امروز؛ یعنی لیبرال دموکراسی و اسلامگرایی، در مراحل مختلف توسعه به سمت اهداف نه چندان متفاوت به سر میبرند. غرب، خواهان بنیاد معنوی بیشتری برای جوامع تکنولوژیکی خود است، درحالیکه ملل اسلامی در جستوجوی حفظ بنیادهای معنوی خود هستند، حتی در صورت اقتباس آن نهادهای سیاسی و اقتصادی که میزان رفاه آنها را بهبود بخشند. با این وجود، ظهور برخی اشکال دموکراسی اسلامی، هرچند محدود، بیشترین امیدواری را برای دستیابی به راه حلی که احتمالاً هم به نفع ملتهای اسلامی و هم غرب است و در این فرآیند از امکان وقوع برخورد تمدنها جلوگیری میکند، فراهم مینماید. در هر حال به نظر میرسد که درک نادرستی در رابطه با طرز تلقیهای اسلامی نسبت به جهانیشدن در میان بسیاری از غیر مسلمانان وجود دارد. پندارهای کلیشهای گروههای افراطی که با زور در مقابل نهادهای جهانی ایستادهاند، به واسطه دیدگاههای مطرح شده بسیاری از رهبران اسلامی که به پذیرش شکلگیری اجتنابناپذیر یک جامعه جهانی اذعان دارند، بسیار تضعیف میشوند. در واقع اظهارات آمریکاییان نشان دهنده عدم فهم و حتی عدم تمایل منتقدان غربی به کشف واقعی ارزشها و طرز تلقیهای اسلامی است.
این گفتار، تلاش دارد تا مشخص کند که، در صورت وجود، معمولاً کدام پدیده فرهنگی به جهانیشدن همبسته است در اساس، با تعالیم و آموزههای قرآن یا اصول اخلاق اجتماعی و سازمانی موجود در بیشتر جوامع اسلامی متعارض است. تروریستهای یازده سپتامبر زندگیها و بناها را با اثر بخشی تکان دهنده که محصول مهارت تکنولوژیکی غرب بود، از بین بردند. آنها حکومت ایالات متحده را همانطور که پیروزی شگرفش در جنگ سرد آنرا مشخص کرد، جسورتر کردند. آن حکومت اکنون به تقسیم نهادهای بشری و انسانها تحت عنوان خیر یا شر شروع کرده و به این نتیجه رسیده که کار عمدهای که آمریکاییان مدرن باید در واکنش به این مصیبت ملی انجام دهند عبارت است از «مصرف بیشتر» برای اینکه اقتصادشان را قوی نگه دارند. چارچوب روزافزون دوگانهای که برای سیاست خارجی آمریکا در حال ترسیم شدن است با برجستگی نظریههای برخورد تمدنها در حلقههای دانشگاهی و روزنامهنگاری با هم ترکیب شدهاند تا اختلافاتی که فرهنگ مسلمانان و غرب را از یکدیگر جدا میکند، افزایش دهند. با این حال، میتوان مشاهده کرد که این فرهنگها به طوری بنیادی و ناامید کننده با توجه به اتفاق نظر گستردهای که در باب برخورداری از دموکراسی و سرمایهداری، در سطح جهان، در حال شکلگیری است، مغایر نیستند. بلکه به نظر میرسد که دو نیروی فرهنگی عمده در سیاست جهانی امروز؛ یعنی لیبرال دموکراسی و اسلامگرایی، در مراحل مختلف توسعه به سمت اهداف نه چندان متفاوت به سر میبرند. غرب، خواهان بنیاد معنوی بیشتری برای جوامع تکنولوژیکی خود است، درحالیکه ملل اسلامی در جستوجوی حفظ بنیادهای معنوی خود هستند، حتی در صورت اقتباس آن نهادهای سیاسی و اقتصادی که میزان رفاه آنها را بهبود بخشند. با این وجود، ظهور برخی اشکال دموکراسی اسلامی، هرچند محدود، بیشترین امیدواری را برای دستیابی به راه حلی که احتمالاً هم به نفع ملتهای اسلامی و هم غرب است و در این فرآیند از امکان وقوع برخورد تمدنها جلوگیری میکند، فراهم مینماید. در هر حال به نظر میرسد که درک نادرستی در رابطه با طرز تلقیهای اسلامی نسبت به جهانیشدن در میان بسیاری از غیر مسلمانان وجود دارد. پندارهای کلیشهای گروههای افراطی که با زور در مقابل نهادهای جهانی ایستادهاند، به واسطه دیدگاههای مطرح شده بسیاری از رهبران اسلامی که به پذیرش شکلگیری اجتنابناپذیر یک جامعه جهانی اذعان دارند، بسیار تضعیف میشوند. در واقع اظهارات آمریکاییان نشان دهنده عدم فهم و حتی عدم تمایل منتقدان غربی به کشف واقعی ارزشها و طرز تلقیهای اسلامی است.