نسبت فقه و سیاست از منظر امام خمینی (قدس سره) و غزالی
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
طلوع، ش 10و11، تابستان و پائیز 83
این مقاله درصدد بررسی و تطبیق فقه و سیاست در اندیشه سیاسی امام محمدغزالی و امام خمینی قدسسره است. و به مباحثی چون ماهیت فقه سیاسی، ماهیت عمل سیاسی و ماهیت فقهی سیاست از منظر این دو دانشمند پرداخته شد. با تأمل در اندیشه آن دو میتوان گفت که فقه و سیاست در حوزه حکمت عملی قرار میگیرد و نیز سیاست تابعی از فقه است. علم فقه محصول تلاشهای نظری فقیهان است، مانند دیگر علوم که پدیده بشری است بنابراین، بر اساس چنین تلقیای از فقه به مقایسه اندیشههای دو اندیشمند یکی از جهان تسنن و دیگری از جهان تشیع، پرداخته میشود.
غزالی علم فقه را علم دنیوی و فقها را علمای دنیا میداند و وظیفه آنها را فقط رفع خصومات میشمارد. امام خمینی قدسسره نیز علم فقه را علم معاش و معاد و آنرا تئوری واقعی و کامل اراده انسان از گهواره تا گور میداند و آنرا از علوم ظاهری میشمارد و متکفل آنرا علمای ظاهر و فقها میداند. در مورد ماهیت عمل سیاسی اینگونه گفته شد که عمل سیاسی برخلاف «اندیشه» که ماهیتی کلی دارد، مربوط به فعالیتهای عینی و جزئی است و اعمال جزئی ذاتا متحول و تکاملپذیرند که در فرهنگ اسلامی از آن به «حوادث واقعه» تعبیر میشود، در مرحله اجرا و تصمیم، نیاز به تخصصها و مهارتهای خاصی وجود دارد. به نظر این دو اندیشمند فقط فقیه است که با اجتهاد در امور جزئی، جامعه را به سوی اهداف اجرایی راهنمایی میکند. در ادامه به این سؤال میرسیم که چگونه سیاست، ماهیتی فقهی پیدا میکند؟ در این بحث به پنج حوزه فکری اشاره شد که با اهمیتترین آنها، شیوه فقاهتی است. منابع شیوه فقاهتی در نزد مجتهدان نصوص دینی است. از یک سو نصوص دینی در نزد مسلمانان و فقیهان دارای تقدساند و از سوی دیگر، عمل سیاسی ذاتا متحول و تغیرپذیر است. به همین جهت در تصادم با نصوص دینی واقع میشود. در فرآیند این تصادم است که نوعی همپیوندی و هم پوشی بین نصوص و عمل به وجود میآید که به آن «اجتهاد» گفته میشود. در نسبت فقه و سیاست است که میتوان به تولید احکام و فرآوردههای متفاوتی نایل شد که در این بحث به اجتهادات امام محمد غزالی و امام خمینی قدسسره در مباحثی چون تعریف سیاست فقهی و کارگزاران آن و شرایط و قلمرو اختیارات آنها پرداخته شد.
این مقاله درصدد بررسی و تطبیق فقه و سیاست در اندیشه سیاسی امام محمدغزالی و امام خمینی قدسسره است. و به مباحثی چون ماهیت فقه سیاسی، ماهیت عمل سیاسی و ماهیت فقهی سیاست از منظر این دو دانشمند پرداخته شد. با تأمل در اندیشه آن دو میتوان گفت که فقه و سیاست در حوزه حکمت عملی قرار میگیرد و نیز سیاست تابعی از فقه است. علم فقه محصول تلاشهای نظری فقیهان است، مانند دیگر علوم که پدیده بشری است بنابراین، بر اساس چنین تلقیای از فقه به مقایسه اندیشههای دو اندیشمند یکی از جهان تسنن و دیگری از جهان تشیع، پرداخته میشود.
غزالی علم فقه را علم دنیوی و فقها را علمای دنیا میداند و وظیفه آنها را فقط رفع خصومات میشمارد. امام خمینی قدسسره نیز علم فقه را علم معاش و معاد و آنرا تئوری واقعی و کامل اراده انسان از گهواره تا گور میداند و آنرا از علوم ظاهری میشمارد و متکفل آنرا علمای ظاهر و فقها میداند. در مورد ماهیت عمل سیاسی اینگونه گفته شد که عمل سیاسی برخلاف «اندیشه» که ماهیتی کلی دارد، مربوط به فعالیتهای عینی و جزئی است و اعمال جزئی ذاتا متحول و تکاملپذیرند که در فرهنگ اسلامی از آن به «حوادث واقعه» تعبیر میشود، در مرحله اجرا و تصمیم، نیاز به تخصصها و مهارتهای خاصی وجود دارد. به نظر این دو اندیشمند فقط فقیه است که با اجتهاد در امور جزئی، جامعه را به سوی اهداف اجرایی راهنمایی میکند. در ادامه به این سؤال میرسیم که چگونه سیاست، ماهیتی فقهی پیدا میکند؟ در این بحث به پنج حوزه فکری اشاره شد که با اهمیتترین آنها، شیوه فقاهتی است. منابع شیوه فقاهتی در نزد مجتهدان نصوص دینی است. از یک سو نصوص دینی در نزد مسلمانان و فقیهان دارای تقدساند و از سوی دیگر، عمل سیاسی ذاتا متحول و تغیرپذیر است. به همین جهت در تصادم با نصوص دینی واقع میشود. در فرآیند این تصادم است که نوعی همپیوندی و هم پوشی بین نصوص و عمل به وجود میآید که به آن «اجتهاد» گفته میشود. در نسبت فقه و سیاست است که میتوان به تولید احکام و فرآوردههای متفاوتی نایل شد که در این بحث به اجتهادات امام محمد غزالی و امام خمینی قدسسره در مباحثی چون تعریف سیاست فقهی و کارگزاران آن و شرایط و قلمرو اختیارات آنها پرداخته شد.