آغاز دوره نو صدرایی
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
همشهری، ش 3567 ـ 3568، 7و8/9/83
روزنامه همشهری درباره بایستههای امروزین فلسفه اسلامی گفتوگویی با علی اکبر رشاد انجام داده است. ایشان در ابتدا در پاسخ به این سؤال که جایگاه کنونی فلسفه اسلامی در کشور ما کجاست؟ از یک لحاظ میتوان گفت: ایران زادگاه فلسفه است؛ چرا که شواهد و قراین متنابهی وجود دارد که نشان میدهد حتی فلسفه باستانی غرب و یونان هم از معارف عقلی ایرانی متأثر است و ایران در فلسفه مقدم بر یونان است. در طول تاریخ هم حتی در دوره ماقبل اسلام یک نوع تفکر فلسفی بر اندیشه مذهبی و دینی ایرانیان حاکم بوده است.
بعد از ورود دین اسلام به ایران، و با ظهور مکتبهای فلسفی اسلامی بعد از نهضت ترجمه و پیدایش فیلسوفان برجستهای که حتی بر حکمت و فلسفه جهانی تأثیر گذاشتند و در مجموع، تحت تأثیر معارف عقلگرایانه اسلامی بودند، ایران در یک دوره تاریخی در قله تفکر عقلی و فلسفی قرار گرفت. و اکنون که در دوره نوصدرایی زندگی میکنیم، بهرغم آنکه معارف عقلی و فلسفی در دوره ما بسیار غنی، قویم و استوار است ولی پویا نیست. ما امروز مبتلا به یک نوع ایستایی و رکورد در تولید فلسفی و معرفتی به معنای عقلی آن هستیم.
ایشان درباره فلسفه نوصدرایی میگوید: فلسفه نوصدرایی یک نوع بازسازی و نوسازی فلسفه صدرایی است. فلسفه صدرایی که قله فلسفه اسلامی و مقطع بلوغ تفکر عقلانی در جهان اسلام به شمار میآید، دچار یک سلسله آسیبهایی از حیث ساختار، روششناسی و مرعیات است.
فلسفه نوصدرایی، جنبشی فلسفی است که با ظهور مرحوم علامه طباطبایی و در پی تلاشهای فکری و علمی ایشان و کوششهایی که شاگردهای ایشان بهکار بستند، پدید آمده است.
این جنبش هنوز در حد طرح یک نگاه و یک نوع بازنگری نسبت به میراث فلسفی و حکمی موجود مطرح است و آنچنان که باید نسج نیافته است، متأسفانه بعد از علامه با آن قوتی که علامه کار را شروع کرد، ادامه نیافته است.
آقای رشاد درباره بایستههای کنونی فلسفی اسلامی در عرصه پژوهش میگوید: نخست باید در زمینه شناسایی موانع نوآوری در حوزه فلسفه و برون رفت از این حال رکودی که در حوزه فلسفی به آن مبتلا هستیم یک نوع مطالعه فراگیر داشته باشیم.
اما درباره اینکه چه چیزهایی باید بازپژوهی شود باید گفت: هم در مبادی و هم در مبانی، باید بازپژوهی انجام گیرد. مبادی پارهای از مباحث فلسفی ما خصوصا در بحث از امور عامه گاه علوم و معارفی هستند که امروز بطلان آنها روشن شده است. بعضی از مفاهیم فلسفی مبتنی بر طبیعات قدیم و باستانی است که طبیعات باید از فلسفه جدا شود. در خصوص مبانی فلسفه؛ یعنی «فلسفه فلسفه» یا همان نگاه فلسفی به فلسفه اسلامی، باز نیازمند به یک بازپژوهی هستیم. مسئله دیگر اینکه اصولاً فلسفه چه ماهیتی دارد که بتواند اشراقی هم باشد؟ اگر ماهیت فلسفه، اندیشیدن عقلانی به معنای عام آن است آیا میتوان شهود را برای اثبات مدعیات آن بهکار گرفت؟
از جمله ضرورتهای دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد باز پیرایی فلسفه کنونی از زوائد و استطرارات و نیز مطالعه و استنباط معارف عقلی دینی و همچنین تدوین تاریخ فلسفههای جامع است.
روزنامه همشهری درباره بایستههای امروزین فلسفه اسلامی گفتوگویی با علی اکبر رشاد انجام داده است. ایشان در ابتدا در پاسخ به این سؤال که جایگاه کنونی فلسفه اسلامی در کشور ما کجاست؟ از یک لحاظ میتوان گفت: ایران زادگاه فلسفه است؛ چرا که شواهد و قراین متنابهی وجود دارد که نشان میدهد حتی فلسفه باستانی غرب و یونان هم از معارف عقلی ایرانی متأثر است و ایران در فلسفه مقدم بر یونان است. در طول تاریخ هم حتی در دوره ماقبل اسلام یک نوع تفکر فلسفی بر اندیشه مذهبی و دینی ایرانیان حاکم بوده است.
بعد از ورود دین اسلام به ایران، و با ظهور مکتبهای فلسفی اسلامی بعد از نهضت ترجمه و پیدایش فیلسوفان برجستهای که حتی بر حکمت و فلسفه جهانی تأثیر گذاشتند و در مجموع، تحت تأثیر معارف عقلگرایانه اسلامی بودند، ایران در یک دوره تاریخی در قله تفکر عقلی و فلسفی قرار گرفت. و اکنون که در دوره نوصدرایی زندگی میکنیم، بهرغم آنکه معارف عقلی و فلسفی در دوره ما بسیار غنی، قویم و استوار است ولی پویا نیست. ما امروز مبتلا به یک نوع ایستایی و رکورد در تولید فلسفی و معرفتی به معنای عقلی آن هستیم.
ایشان درباره فلسفه نوصدرایی میگوید: فلسفه نوصدرایی یک نوع بازسازی و نوسازی فلسفه صدرایی است. فلسفه صدرایی که قله فلسفه اسلامی و مقطع بلوغ تفکر عقلانی در جهان اسلام به شمار میآید، دچار یک سلسله آسیبهایی از حیث ساختار، روششناسی و مرعیات است.
فلسفه نوصدرایی، جنبشی فلسفی است که با ظهور مرحوم علامه طباطبایی و در پی تلاشهای فکری و علمی ایشان و کوششهایی که شاگردهای ایشان بهکار بستند، پدید آمده است.
این جنبش هنوز در حد طرح یک نگاه و یک نوع بازنگری نسبت به میراث فلسفی و حکمی موجود مطرح است و آنچنان که باید نسج نیافته است، متأسفانه بعد از علامه با آن قوتی که علامه کار را شروع کرد، ادامه نیافته است.
آقای رشاد درباره بایستههای کنونی فلسفی اسلامی در عرصه پژوهش میگوید: نخست باید در زمینه شناسایی موانع نوآوری در حوزه فلسفه و برون رفت از این حال رکودی که در حوزه فلسفی به آن مبتلا هستیم یک نوع مطالعه فراگیر داشته باشیم.
اما درباره اینکه چه چیزهایی باید بازپژوهی شود باید گفت: هم در مبادی و هم در مبانی، باید بازپژوهی انجام گیرد. مبادی پارهای از مباحث فلسفی ما خصوصا در بحث از امور عامه گاه علوم و معارفی هستند که امروز بطلان آنها روشن شده است. بعضی از مفاهیم فلسفی مبتنی بر طبیعات قدیم و باستانی است که طبیعات باید از فلسفه جدا شود. در خصوص مبانی فلسفه؛ یعنی «فلسفه فلسفه» یا همان نگاه فلسفی به فلسفه اسلامی، باز نیازمند به یک بازپژوهی هستیم. مسئله دیگر اینکه اصولاً فلسفه چه ماهیتی دارد که بتواند اشراقی هم باشد؟ اگر ماهیت فلسفه، اندیشیدن عقلانی به معنای عام آن است آیا میتوان شهود را برای اثبات مدعیات آن بهکار گرفت؟
از جمله ضرورتهای دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد باز پیرایی فلسفه کنونی از زوائد و استطرارات و نیز مطالعه و استنباط معارف عقلی دینی و همچنین تدوین تاریخ فلسفههای جامع است.