فهم تفکیکی دین
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
پگاه، ش 148و149، آبان و آذر 83
بیشک تنقیح علمی و نظامدهی معقول روشهای فهم دین در تسهیل فرآیند فهم دین، دفاع مستقل و روشن از آن، و سرانجام اعتبار معرفتیشناختی فهم ما از دین، بسیار مؤثر خواهد بود. پس باید در صدد طراحی منطق و روش نظاممند فهم دین برآمد. یکی از عناصر مهمی که در این روش باید لحاظ شود عقل بشری است و عنصر دیگر حالات درونی انسانی است و بالطبع اختلاف در نوع نگرش به مبانی و پاسخهای ارائه شده برای منطق فهم دین، زمینه را برای پیدایش مکاتب مختلف فکری ـ دینی آماده میکند. یکی از این مکاتب «مکتب تفکیک» است که مؤسس آن «مرحوم میرزا مهدی اصفهانی» است که در سده چهارم هجری میزیسته است. این شیوه برای زدودن آموزههای عرفانی و فلسفی و هر آنچه یک معرفت غیردینی به حساب میآید، از معرفتهای اصیل دینی ارائه شده است.
آنچه در نظام تفکیکی اهمیت ویژهای دارد عقل فطری است؛ یعنی آنچه مورد توجه شریعت قرار گرفته و در احکام دینی هم بدان خطاب شده است و حقیقت این عقل عبارت از امری نورانی، مجرد و بسیط است که به صورت بالذات استقلال دارد. عقل فطری پیش از آنکه خود را به منبع شریعت نزدیک کند جز اثبات مقدمات پذیرش شریعت خداوندی، کارکرد معرفتی دیگری نمیتواند داشته باشد، اما پس از قبول شریعت، بستر امنی را برای عقلورزی خود مییابد. در نظر تفکیکیان، در میان علوم بشری آنچه تعلیم و تعلم آن مورد توصیه شریعت قرار گرفته است و بر هر مرد و زن فرضیه است، علم شریعت و علم دین است که با عقل فطری به دست میآید. حال به ذکر مواردی در نقد مبانی روشی مکتب تفکیک میپردازیم. 1ـ از نکات مهم در بررسی دستگاه معرفتی مکتب تفکیک، رد مطابقت علوم حصولی با واقع و بیاعتبار ماندن شناختهای حصولی و تصوری است؛ 2. این مسئله که شناخت فلسفی بنا به نظر فلاسفه، بر اساس مفهوم، تصور و تصدیق شکل میگیرد، جای تأمل دارد؛ 3. چگونگی طراحی روشی است که اصحاب تفکیک، معرفت دینی خود را با آن سامان میدهند؛ 4. در مرحله پیش از شریعت، آیا عقل فطری میتواند به تمام شبهات لازم که برای باور اصل کلی توحید، نبوت و امامت گذر از آن لازم است، پاسخی بدهد؟ 5ـ اختلاف موجود میان فقهای تفکیک چگونه توجیه میشود؟ 6ـ عقل فطری سادهیاب که باید در فهم گزارههای دینی صرفا از آن استفاده کرد، در فهم گزارههای پیچیده و معلق دینی چگونه عمل میکند؟ 7ـ اگر قرار است فهم از دین فهمی سامانیافته باشد، این سامانیافتگی در روش تفکیکیها چگونه به دست میآید؟ 8. نکته دیگر تفسیر خاصی است که از علم مورد توصیه شریعت ارائه میکنند، اینان معتقدند که تنها علم حقیقی علم به شریعت است و بس؛ 9. انکار روش عرفانی و ناهمخوان دانستن آن با متون دینی است. در مقایسه مکتب تفکیک با اخبارگری، یکی از نکات اشتراک میان آن دو مکتب، خاستگاه هر یک از این دو نحله است. نکته اشتراک دیگر، نوع و شکل اجتهادی است که این دو مکتب بدان توصیه میکنند.
بیشک تنقیح علمی و نظامدهی معقول روشهای فهم دین در تسهیل فرآیند فهم دین، دفاع مستقل و روشن از آن، و سرانجام اعتبار معرفتیشناختی فهم ما از دین، بسیار مؤثر خواهد بود. پس باید در صدد طراحی منطق و روش نظاممند فهم دین برآمد. یکی از عناصر مهمی که در این روش باید لحاظ شود عقل بشری است و عنصر دیگر حالات درونی انسانی است و بالطبع اختلاف در نوع نگرش به مبانی و پاسخهای ارائه شده برای منطق فهم دین، زمینه را برای پیدایش مکاتب مختلف فکری ـ دینی آماده میکند. یکی از این مکاتب «مکتب تفکیک» است که مؤسس آن «مرحوم میرزا مهدی اصفهانی» است که در سده چهارم هجری میزیسته است. این شیوه برای زدودن آموزههای عرفانی و فلسفی و هر آنچه یک معرفت غیردینی به حساب میآید، از معرفتهای اصیل دینی ارائه شده است.
آنچه در نظام تفکیکی اهمیت ویژهای دارد عقل فطری است؛ یعنی آنچه مورد توجه شریعت قرار گرفته و در احکام دینی هم بدان خطاب شده است و حقیقت این عقل عبارت از امری نورانی، مجرد و بسیط است که به صورت بالذات استقلال دارد. عقل فطری پیش از آنکه خود را به منبع شریعت نزدیک کند جز اثبات مقدمات پذیرش شریعت خداوندی، کارکرد معرفتی دیگری نمیتواند داشته باشد، اما پس از قبول شریعت، بستر امنی را برای عقلورزی خود مییابد. در نظر تفکیکیان، در میان علوم بشری آنچه تعلیم و تعلم آن مورد توصیه شریعت قرار گرفته است و بر هر مرد و زن فرضیه است، علم شریعت و علم دین است که با عقل فطری به دست میآید. حال به ذکر مواردی در نقد مبانی روشی مکتب تفکیک میپردازیم. 1ـ از نکات مهم در بررسی دستگاه معرفتی مکتب تفکیک، رد مطابقت علوم حصولی با واقع و بیاعتبار ماندن شناختهای حصولی و تصوری است؛ 2. این مسئله که شناخت فلسفی بنا به نظر فلاسفه، بر اساس مفهوم، تصور و تصدیق شکل میگیرد، جای تأمل دارد؛ 3. چگونگی طراحی روشی است که اصحاب تفکیک، معرفت دینی خود را با آن سامان میدهند؛ 4. در مرحله پیش از شریعت، آیا عقل فطری میتواند به تمام شبهات لازم که برای باور اصل کلی توحید، نبوت و امامت گذر از آن لازم است، پاسخی بدهد؟ 5ـ اختلاف موجود میان فقهای تفکیک چگونه توجیه میشود؟ 6ـ عقل فطری سادهیاب که باید در فهم گزارههای دینی صرفا از آن استفاده کرد، در فهم گزارههای پیچیده و معلق دینی چگونه عمل میکند؟ 7ـ اگر قرار است فهم از دین فهمی سامانیافته باشد، این سامانیافتگی در روش تفکیکیها چگونه به دست میآید؟ 8. نکته دیگر تفسیر خاصی است که از علم مورد توصیه شریعت ارائه میکنند، اینان معتقدند که تنها علم حقیقی علم به شریعت است و بس؛ 9. انکار روش عرفانی و ناهمخوان دانستن آن با متون دینی است. در مقایسه مکتب تفکیک با اخبارگری، یکی از نکات اشتراک میان آن دو مکتب، خاستگاه هر یک از این دو نحله است. نکته اشتراک دیگر، نوع و شکل اجتهادی است که این دو مکتب بدان توصیه میکنند.