عدالت و دموکراسی در عصر جهانی شدن
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
کیهان، ش 18103، 3/9/83
نویسنده، با هدف بررسی جایگاه عدالت و دموکراسی در عصر جهانیشدن ابتدا به نقل برخی از دیدگاههای متناقض درباره جهانیشدن میپردازد و سپس بحث درباره عدالت را پی میگیرد. و این پرسش را مطرح میکند که «آیا جهانیشدن نیرویی برای عدالت اجتماعی است یا برای استثمار؟» به نقل نویسنده، بیشتر پاسخها در این زمینه منفی است و به نظر آنها در روزگار جهانیشدن، ثروتمندان ثروتمندتر میشوند، دولت رفاه کیفری، ضعیف میشود، بحرانهای مالی و اقتصادی در کشورهای فقیر به وجود میآید، مشکلات زیست محیطی افزایش مییابد و جهانخواری فرهنگی از طریق ارتباطات جهانی گستردهتر میشود. بیعدالتی جنسی نیز از مواردی است که با ذکر علل و عوامل آن مورد تأکید ایشان قرار میگیرد، چنان که افزایش بیعدالتی علیه رنگین پوستان را نیز از قلم نمیاندازد. بیعدالتی در حق روستائیان آخرین موردی است که مورد اشاره وی قرار میگیرد و سپس در مقاله به نقل نظریات هواداران جهانیشدن در زمینه عدالت میپردازد، که با اشاره به شیلی، چین، مجارستان، کویت و اوگاندا، عدالت را در دوران جهانیشدن همهگیرتر میبینند. و با تکیه بر اشتغال بیشتر زنان در صنایع جهانی استدلال میکنند که زنان فرصتهای بیشتری مییابند به علاوه که مؤسسات جهانی نیز در زمینه حقوق زنان و همچنین حقوق کودکان و معلولان و توسعه روستایی کمکهای فراوانی میکنند.
بخش بعدی این نوشتار به بحث دموکراسی اختصاص یافته است و با ذکر تعریفی اجمالی از دموکراسی و طرح پرسشهایی در باب نسبت آن با جهانیشدن به نقل نظریاتی میپردازد که غالبا دیدگاهی مثبت نسبت به بهبود دموکراسی در زمانه جهانیشدن دارند. و به گسترش دموکراسی لیبرالی، برچیده شدن حکومتهای نظامی در برخی کشورها، از بین رفتن تبعیض نژادی در آفریقای جنوبی، فروریختن دیوار برلین و برخی دیگر از حوادث سالهای اخیر استشهاد میکنند. و در این میان، نقش اطلاعات و فنّاوری ارتباطات را برجستهتر میدانند؛ چرا که ارتباط بین مردم و دولت و نیز بین فعالان جهانی را تسهیل کرده است. با این حال نویسنده، نظریات منفی در این زمینه را نیز از دست نمیدهد که معتقدند جهانیشدن باعث تنگتر شدن فضای دموکراسی میشود و کنترل آنرا در دست نخبگان اقلیت قرار میدهد و دموکراسی را بسیار سطحی میکند. که در این نوع دموکراسی صندوق رأی سرپوشی است بر بیعدالتی ساختاری. یکی دیگر از انتقادهایی که ایشان نقل میکند: کاهش قدرت دولتها در برابر سازمانهای جهانی است.
پس از نقل انتقادات فراوان در این زمینه، نویسنده دوباره به ذکر دیدگاههای مثبت مشغول میشود، که با تکیه بر ساختن ساز و کارها و ظهور شیوههای جدید شهروندی معتقدند که دموکراسی گسترش خواهد یافت؛ زیرا تصمیمگیری فردی و انتقال قدرت سهلتر صورت میگیرد. برخی نیز از جامعه مدنی که در پی رفاه عمومی است حمایت کردهاند. خلاصه نظر ایشان آن است که جهانیشدن با تغییر دادن اوضاع حکوت، مستلزم دگرگونی دموکراسی امروزه خواهد شد؛ چرا که دموکراسی امری است وابسته به تاریخ.
نویسنده، با هدف بررسی جایگاه عدالت و دموکراسی در عصر جهانیشدن ابتدا به نقل برخی از دیدگاههای متناقض درباره جهانیشدن میپردازد و سپس بحث درباره عدالت را پی میگیرد. و این پرسش را مطرح میکند که «آیا جهانیشدن نیرویی برای عدالت اجتماعی است یا برای استثمار؟» به نقل نویسنده، بیشتر پاسخها در این زمینه منفی است و به نظر آنها در روزگار جهانیشدن، ثروتمندان ثروتمندتر میشوند، دولت رفاه کیفری، ضعیف میشود، بحرانهای مالی و اقتصادی در کشورهای فقیر به وجود میآید، مشکلات زیست محیطی افزایش مییابد و جهانخواری فرهنگی از طریق ارتباطات جهانی گستردهتر میشود. بیعدالتی جنسی نیز از مواردی است که با ذکر علل و عوامل آن مورد تأکید ایشان قرار میگیرد، چنان که افزایش بیعدالتی علیه رنگین پوستان را نیز از قلم نمیاندازد. بیعدالتی در حق روستائیان آخرین موردی است که مورد اشاره وی قرار میگیرد و سپس در مقاله به نقل نظریات هواداران جهانیشدن در زمینه عدالت میپردازد، که با اشاره به شیلی، چین، مجارستان، کویت و اوگاندا، عدالت را در دوران جهانیشدن همهگیرتر میبینند. و با تکیه بر اشتغال بیشتر زنان در صنایع جهانی استدلال میکنند که زنان فرصتهای بیشتری مییابند به علاوه که مؤسسات جهانی نیز در زمینه حقوق زنان و همچنین حقوق کودکان و معلولان و توسعه روستایی کمکهای فراوانی میکنند.
بخش بعدی این نوشتار به بحث دموکراسی اختصاص یافته است و با ذکر تعریفی اجمالی از دموکراسی و طرح پرسشهایی در باب نسبت آن با جهانیشدن به نقل نظریاتی میپردازد که غالبا دیدگاهی مثبت نسبت به بهبود دموکراسی در زمانه جهانیشدن دارند. و به گسترش دموکراسی لیبرالی، برچیده شدن حکومتهای نظامی در برخی کشورها، از بین رفتن تبعیض نژادی در آفریقای جنوبی، فروریختن دیوار برلین و برخی دیگر از حوادث سالهای اخیر استشهاد میکنند. و در این میان، نقش اطلاعات و فنّاوری ارتباطات را برجستهتر میدانند؛ چرا که ارتباط بین مردم و دولت و نیز بین فعالان جهانی را تسهیل کرده است. با این حال نویسنده، نظریات منفی در این زمینه را نیز از دست نمیدهد که معتقدند جهانیشدن باعث تنگتر شدن فضای دموکراسی میشود و کنترل آنرا در دست نخبگان اقلیت قرار میدهد و دموکراسی را بسیار سطحی میکند. که در این نوع دموکراسی صندوق رأی سرپوشی است بر بیعدالتی ساختاری. یکی دیگر از انتقادهایی که ایشان نقل میکند: کاهش قدرت دولتها در برابر سازمانهای جهانی است.
پس از نقل انتقادات فراوان در این زمینه، نویسنده دوباره به ذکر دیدگاههای مثبت مشغول میشود، که با تکیه بر ساختن ساز و کارها و ظهور شیوههای جدید شهروندی معتقدند که دموکراسی گسترش خواهد یافت؛ زیرا تصمیمگیری فردی و انتقال قدرت سهلتر صورت میگیرد. برخی نیز از جامعه مدنی که در پی رفاه عمومی است حمایت کردهاند. خلاصه نظر ایشان آن است که جهانیشدن با تغییر دادن اوضاع حکوت، مستلزم دگرگونی دموکراسی امروزه خواهد شد؛ چرا که دموکراسی امری است وابسته به تاریخ.