حکومت انتقاد پذیر
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
ابرار، ش 4615، 23/8/83
سؤال اصلى نویسنده این بود که آیا مىتوان از امکان و اِعمال آزادى سیاسى در اندیشه امام على علیهالسلام گفتوگو کرد و ساز و کارها و مصادیقى در اندیشه و رفتار امام على علیهالسلام در اینباره یافت؟ در پى این پرسش دو نظریه مطرح شد. در نظریه نخست که معتقد بود بحث از آزادى سیاسى، بحثى جدید در متون و اندیشههاى اصیل اسلامى است که در دوران امام سابقه نداشت. بنابراین، آزادى سیاسى در اندیشه و عمل امام على علیهالسلام ممنوع بوده و ساز و کار و مصداقى از آزادى سیاسى در اندیشه آن حضرت و بهطور کلى اندیشهها و نوشتههاى کهن و اصیل اسلامى نمىتوان یافت این نظریه در ضمن بحثهاى انجام شده باطل شد.
بر طبق نظر دوم، امکان و اِعمال آزادى سیاسى در اندیشه و رفتار امام على علیهالسلام به اثبات رسید و برخى ساز و کارها و مصادیق آزادى سیاسى در ضمن بحثها ارائه شد. وى معتقد است تنها صورت و شکل آزادى سیاسى اندکى تغییر یافته ولى محتوا و مضمون، تغییرى نکرده است. در این نظریه، مسئله بیعت مردم با حاکم، همسطح و همسان با مسئله رأى و انتخابات در عصر حاضر است و تفسیرى آزادىگرایانه از آن مىشود.
آزادى سیاسى، خواه به معناى آزادى فعالیت مخالفان در محدوده قانون و خواه به معناى نقش و تأثیرگذارى مردم در حکومت و خواه به معناى رابطه متقابل فرد و دولت تفسیر و تعریف شود. در هر صورت در اندیشه امام على علیهالسلام مىتوان محتوا و مصادیق این تعاریف را پیدا نمود.
در دوره پنج ساله حکومت امام على علیهالسلام مخالفان ایشان مجاز به فعالیت بودند و به ابراز رأى و نظر و عقاید مىپرداختند. حتى ایشان خود، مردم را به نقد حکومت و حاکمان و بیان کاستىها و انحرافات تحریک و تشویق مىکردند و حاکمان را به پذیرش انتقادهاى منتقدین و تأمین امنیت آنان توصیه مىنمودند. انتقاد در ذهن آن حضرت امرى نکوهیده و ناپسند شمرده نمىشود بلکه راه و روشى است که به وسیله آن، جامعه سامان خواهد یافت که خیر و صلاح رعیت و والى در انتقادگرى و انتقادپذیرى است.
در اندیشه امام علیهالسلام ، مردم حق تعیین سرنوشت خویش و توانایى پذیرش هر نوع حکومت و شخص حاکمى را که به حکومت وى گردن نهند، دارند. در این نگاه اگر چه امامت و جانشینى حضرت رسول اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم یک امر تعیینى و الاهى است، اما پذیرش خلافت و حکومت آن حضرت، تحمیلى نیست و مردم در رد یا پذیرش حاکمیت امام آزاد هستند. که اقبال و اصرار و توجه مردم براى پذیرش حکومت حضرت على بعد از 25 سال خانهنشینى نمونه آن است.
سؤال اصلى نویسنده این بود که آیا مىتوان از امکان و اِعمال آزادى سیاسى در اندیشه امام على علیهالسلام گفتوگو کرد و ساز و کارها و مصادیقى در اندیشه و رفتار امام على علیهالسلام در اینباره یافت؟ در پى این پرسش دو نظریه مطرح شد. در نظریه نخست که معتقد بود بحث از آزادى سیاسى، بحثى جدید در متون و اندیشههاى اصیل اسلامى است که در دوران امام سابقه نداشت. بنابراین، آزادى سیاسى در اندیشه و عمل امام على علیهالسلام ممنوع بوده و ساز و کار و مصداقى از آزادى سیاسى در اندیشه آن حضرت و بهطور کلى اندیشهها و نوشتههاى کهن و اصیل اسلامى نمىتوان یافت این نظریه در ضمن بحثهاى انجام شده باطل شد.
بر طبق نظر دوم، امکان و اِعمال آزادى سیاسى در اندیشه و رفتار امام على علیهالسلام به اثبات رسید و برخى ساز و کارها و مصادیق آزادى سیاسى در ضمن بحثها ارائه شد. وى معتقد است تنها صورت و شکل آزادى سیاسى اندکى تغییر یافته ولى محتوا و مضمون، تغییرى نکرده است. در این نظریه، مسئله بیعت مردم با حاکم، همسطح و همسان با مسئله رأى و انتخابات در عصر حاضر است و تفسیرى آزادىگرایانه از آن مىشود.
آزادى سیاسى، خواه به معناى آزادى فعالیت مخالفان در محدوده قانون و خواه به معناى نقش و تأثیرگذارى مردم در حکومت و خواه به معناى رابطه متقابل فرد و دولت تفسیر و تعریف شود. در هر صورت در اندیشه امام على علیهالسلام مىتوان محتوا و مصادیق این تعاریف را پیدا نمود.
در دوره پنج ساله حکومت امام على علیهالسلام مخالفان ایشان مجاز به فعالیت بودند و به ابراز رأى و نظر و عقاید مىپرداختند. حتى ایشان خود، مردم را به نقد حکومت و حاکمان و بیان کاستىها و انحرافات تحریک و تشویق مىکردند و حاکمان را به پذیرش انتقادهاى منتقدین و تأمین امنیت آنان توصیه مىنمودند. انتقاد در ذهن آن حضرت امرى نکوهیده و ناپسند شمرده نمىشود بلکه راه و روشى است که به وسیله آن، جامعه سامان خواهد یافت که خیر و صلاح رعیت و والى در انتقادگرى و انتقادپذیرى است.
در اندیشه امام علیهالسلام ، مردم حق تعیین سرنوشت خویش و توانایى پذیرش هر نوع حکومت و شخص حاکمى را که به حکومت وى گردن نهند، دارند. در این نگاه اگر چه امامت و جانشینى حضرت رسول اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم یک امر تعیینى و الاهى است، اما پذیرش خلافت و حکومت آن حضرت، تحمیلى نیست و مردم در رد یا پذیرش حاکمیت امام آزاد هستند. که اقبال و اصرار و توجه مردم براى پذیرش حکومت حضرت على بعد از 25 سال خانهنشینى نمونه آن است.