نویسندگان:
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

زنان، ش 111
موضوعات زیست محیطى چه ارتباطى به مسئله زنان پیدا مى‏کند. این، آن چیزى است که مقاله بدان پرداخته است. به اعتقاد نویسنده، بر اساس آموزه‏هاى «اکوفمینیسم یا فمینیسم اکولوژیکى»، روابط مهمى میان رفتار زنان، رنگین‏پوستان و طبقات پست اجتماعى از یک‏طرف، و رفتار طبیعت غیرانسانى از طرف دیگر وجود دارد. فمینیسم اکولوژیکى مدعى است که هر نوع تفکر فمینیستى و زیست محیطى که چنین روابط مهمى را به حساب نمى‏آورد، کاملاً در اشتباه است. تبیین این روابط، به ویژه رابطه زن ـ طبیعت و تعیین آنچه بالقوه موجب رهایى زن و طبیعت غیرانسانى مى‏شود، اساسى‏ترین طرح فلسفه اکوفمینیسم است. این گفتار بر روابط عملى و تجربى میان زن و طبیعت تکیه دارد.
همان‏طور که تنها یک نوع فلسفه فمینیسم وجود ندارد، یک نوع فلسفه اکوفمینیسم هم وجود ندارد. اکوفمینیسم یا فمینیسم اکولوژیکى (بوم‏شناختى) ریشه در تنوع فراوان نحله‏هاى فمینیستى دارد، از قبیل فمینیسم لیبرال، فمینیسم مارکسیستى، فمینیسم رادیکال، فمینیسم سوسیالیست و فمینیسم سیاه یا جهان سومى. آنچه اکوفمینیسم را از فمینیسم متمایز مى‏کند، تأکید اکوفمینیسم بر طبیعت غیرانسانى و طبیعت‏گرایى و به عبارت دیگر، تسلط توجیه‏ناپذیر بر طبیعت است. فلسفه اکوفمینیسم انتقادهاى همیشگى فمینیستى از نظریه (ایسم)هاى اجتماعى را شرح و بسط مى‏دهد و آنها را متوجه مسئله طبیعت و طبیعت‏گرایى مى‏کند، نظریه‏ها و تفکرهایى از قبیل جنسیت‏گرایى، نژاد پرستى، طبقه‏گرایى، پیرستیزى و سامى‏ستیزى که به نوعى متضمن سلطه‏اند. طبیعت در فلسفه اکوفمینیسم نیز مقوله‏اى فمینیستى است.
درختان، جنگل‏ها و جنگلبانى مقولاتى فمینیستى است. براى اثبات آن مى‏توان به جنبه‏هایى اشاره کرد که نخستین آن در کشورهاى در حال توسعه است که زنان بیشتر از مردان به درختان و محصولات جنگلى وابسته‏اند. پنج عنصر اساسى اقتصاد خانوارهاى این مناطق، از درختان تأمین مى‏شود: غذا، سوخت، علوفه، مصالح خانه‏دارى، از قبیل مصالح ساختمانى، وسایل آشپزخانه، رنگ و داروهاى گیاهى، و درآمد. در جنبه دوم، زنان از تخریب محیط‏زیست و کاهش منابع جنگل متضرر مى‏شوند. زیرا زنان‏اند که باید راه بیشترى را براى یافتن هیزم و علوفه طى کنند و دوباره همین راه را با بار سنگینشان بازگردند.
آب نیز از مقولات اکوفمینیستى است. بیشتر زنان و کودکان در نیمکره شمالى وظیفه تهیه آب را بر عهده دارند. با کاهش منابع طبیعى آب، زنان ناچارند مسافت طولانى‏ترى را براى تهیه آن طى کنند. از آنجا که زنان و کودکان بیشترین مصرف کنندگان آب خانگى هستند، بیشتر در معرض آب‏هاى آلوده‏اند و هدف اصلى انواع بیمارى‏هاى ناشى از مصرف آب‏هاى آلوده قرار مى‏گیرند.
برآورد مى‏شود که حداقل 59% از غذاى جهان را کشاورزان زن تولید مى‏کنند و گاهى این مقدار به 80% نیز مى‏رسد. یک سوم تا نیمى از کارگران بخش کشاورزى را در جهان سوم، زنان تشکیل مى‏دهند و همچنان تقسیم کار بر حسب جنس به نوعى صورت مى‏گیرد که مردان به محصولات قابل فروش رسیدگى مى‏کنند؛ درحالى‏که زنان به امور محصولات مصرفى و غذایى مى‏پردازند.
در اغلب موارد، فن‏آورى‏هایى که از کشورهاى شمالى (توسعه یافته) به کشورهاى جنوبى (در حال توسعه) وارد مى‏شود، مشکل کاهش درختان، آب و غذا را براى زنان جدى‏تر مى‏کند. با اینکه هیچ کدام از دو جنس زن و مرد در برابر عوامل سمى به طور طبیعى مقاومت بیشترى نشان نمى‏دهند و میزان مقاومت غالبا به نوع ماده سمى بستگى دارد، مدارک موثقى وجود دارد که حاکى از تفاوت‏هاى دو جنس در واکنش نسبت به مواد سمى محیط است. مواد شیمیایى سمى پایدار به خوبى مى‏توانند از جفت عبور کنند و در بافت‏هاى بدن ذخیره شوند و به صورت ترکیب‏هاى خطرناک درآیند. بنابراین تهدیدى جدى براى سلامتى کودک و مادر محسوب مى‏شوند.

تبلیغات