نقد و بررسی ناسیونالیسم
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
سیاست روز، 11/6/83
این نوشته با معرفى اجمالى ناسیونالیسم از میان نظریات لرچ، کهن و شیخر آغاز مىشود و سپس اشارهوار نوع احساس ناسیونالیستى را تحلیل مىکند. در ادامه تأثیرات سوء ملىگرایى افراطى را ذکر مىکند که مغایرت با همکارى بین المللى، محدود کردن آزادى و دموکراسى و نیز ایجاد جنگهاى مختلف از جمله آنها به شمار مىروند.
برخلاف تمام مکاتب سیاسى که به صورت مدون ارائه شدهاند، ناسیونالیسم ابتدا خود متولد شد و سپس براى آن چارچوب ایدئولوژیکى جستوجو گردید. نویسنده سپس به بررسى بیشتر ناسیونالیسم با واژهشناسى مىپردازد و هدف ناسیونالیسم را نیز مورد اشاره قرار مىدهد. کسب استقلال و حاکمیت ملى، هدف رسالتى ناسیونالیسم است. ولى در عمل، این اندیشه به عاملى در جهت بروز نفاق، جنگ و ستیز تبدیل شده است و علت آن نیز ابهام در تعریف این واژه است، تا جایى که دولتها مىتوانند از این ابهام سوء استفاده کنند. هدف ملىگرایى وقتى محقق مىشود که حکومت در انحصار هیچ گروهى نباشد. در قسمت بعدى مقاله، رابطه ایدئولوژى با ناسیونالیسم نفى شده و ملىگرایى آموزهاى بدون مکتب معرفى مىشود. این فقدان ایدئولوژى نیز از عوامل سوء استفاده به شمار مىرود. تقسیمبندى ناسیونالیسم به اروپایى و غیراروپایى، بخش بعدى نوشته را دربرگرفته است. ملىگرایى اروپایى نیز در دو حوزه اروپاى غربى و شرقى متفاوت است. در جوامع غیراروپایى، نوعى ناسیونالیسم رمانتیک پدید آمده که اغلب، به جز در موارد مبارزه با استعمار، موفقیت چندانى کسب نکرده است، مانند ترکیه.
نتیجه آنکه ابهام در ملىگرایى ناشى از ابهام در تعریف ملیت است. چرا که ناسیونالیسم وابسته به وجود علت است. مقاله در نهایت با این پرسش پایان مىپذیرد که آیا تقسیم جهان بر اساس واحدهایى به نام ملت، مىتواند پاسخگوى سعادت بشر باشد.
این نوشته با معرفى اجمالى ناسیونالیسم از میان نظریات لرچ، کهن و شیخر آغاز مىشود و سپس اشارهوار نوع احساس ناسیونالیستى را تحلیل مىکند. در ادامه تأثیرات سوء ملىگرایى افراطى را ذکر مىکند که مغایرت با همکارى بین المللى، محدود کردن آزادى و دموکراسى و نیز ایجاد جنگهاى مختلف از جمله آنها به شمار مىروند.
برخلاف تمام مکاتب سیاسى که به صورت مدون ارائه شدهاند، ناسیونالیسم ابتدا خود متولد شد و سپس براى آن چارچوب ایدئولوژیکى جستوجو گردید. نویسنده سپس به بررسى بیشتر ناسیونالیسم با واژهشناسى مىپردازد و هدف ناسیونالیسم را نیز مورد اشاره قرار مىدهد. کسب استقلال و حاکمیت ملى، هدف رسالتى ناسیونالیسم است. ولى در عمل، این اندیشه به عاملى در جهت بروز نفاق، جنگ و ستیز تبدیل شده است و علت آن نیز ابهام در تعریف این واژه است، تا جایى که دولتها مىتوانند از این ابهام سوء استفاده کنند. هدف ملىگرایى وقتى محقق مىشود که حکومت در انحصار هیچ گروهى نباشد. در قسمت بعدى مقاله، رابطه ایدئولوژى با ناسیونالیسم نفى شده و ملىگرایى آموزهاى بدون مکتب معرفى مىشود. این فقدان ایدئولوژى نیز از عوامل سوء استفاده به شمار مىرود. تقسیمبندى ناسیونالیسم به اروپایى و غیراروپایى، بخش بعدى نوشته را دربرگرفته است. ملىگرایى اروپایى نیز در دو حوزه اروپاى غربى و شرقى متفاوت است. در جوامع غیراروپایى، نوعى ناسیونالیسم رمانتیک پدید آمده که اغلب، به جز در موارد مبارزه با استعمار، موفقیت چندانى کسب نکرده است، مانند ترکیه.
نتیجه آنکه ابهام در ملىگرایى ناشى از ابهام در تعریف ملیت است. چرا که ناسیونالیسم وابسته به وجود علت است. مقاله در نهایت با این پرسش پایان مىپذیرد که آیا تقسیم جهان بر اساس واحدهایى به نام ملت، مىتواند پاسخگوى سعادت بشر باشد.