ایرانی ها، بنیان گذاران فرهنگ اسلامی
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
ابرار، 21/6/83
آثار قابل اعتنایى که ایرانیان پیش از اسلام درباره روابطشان به ویژه با اعراب نوشته باشند در دست نیست. آنچه موجود روایتهاى اشخاصى بعد از اسلام و احتمالاً بر اساس روایتهاى شفاهى است؛ آن هم گزارشاتى که از یک طرف درگیر یعنى مسلمانان ارائه شده و نه ایرانیان مسلمان. لذا تحلیلهایى که درباره روابط ایران و عرب مطرح شده، تا اندازه زیادى یکجانبه است. اما مورخین تیزبین و صاحب رأى مىتوانند از همین روایتها یک تصویر قابل قبولى عرضه کنند. به هر حال، روابط ایران و عرب پیش از اسلام بیشتر سیاسى بود تا فرهنگى؛ گرچه برخى اعراب با فرهنگ ایرانیان آشنا بودند، اما نه در حد تأثیر گزاشتن.
ایرانیان اواخر ساسانى از دو سو مورد تهاجم بودند: یکى دولت رم و دیگرى حملات اعراب. مهمترین سد دفاعى ایرانیان در برابر رومىها، دولت مقتدر «آل مظفر» بود که خسروپرویز به دلایل متعدد سیاسى و نظامى این سلسله را منقرض کرد و همین امر سبب شد که اولاً، راه اعراب به سمت ایران بدون هیچ سدى باز شود و ثانیا، تعدادى از قبایل اعراب که همپیمان آل مظفر بودند، بر ضد دولت ایران قیام کنند. مشهورترین جنگ مقارن با اسلام که میان اعراب و ایرانىها براى اولین بار رخ داد و اعراب در آن پیروز شدند، جنگ معروف «ذوقار» است. پیروزى در این جنگ بسیار کوچک که در واقع تهاجم یک قبیله به یک پادگان کوچک ایرانى بود، براى آنها بسیار مهم و بزرگ جلوه کرد، به طورىکه توصیفها، اشعار و داستانهاى مبالغهآمیزى مطرح کردند. اما بعد از ظهور اسلام و در زمان خلیفه اول و دوم، اولین کسى که یورشهاى کوچکى به مرزهاى غربى ایران انجام داد، «مثنى بن حادثه» بود که پس از مدتى خالدبن ولید و سایر قبایل عرب به او پیوستند و جبههاى محکم و قوى تشکیل دادند و به برخى مرزهاى غربى ایران حمله کردند و پیروز هم شدند. در همین میان، یکى از فرماندهان عرب در بحرین به نام «علاء خصرمى» با هجوم به خوزستان، وارد ایران شد. خلیفه که در ابتدا مخالف این حمله بود، وقتى جان اعراب مهاجم را در خطر دید، براى آنها نیروى کمکى فرستاد. عوامل و اتفاقاتى چون هرج و مرج، نفوذ فوقالعاده نجبا و روحانیون زرتشتى، تغییر دوازده شاه در مدت چهار سال، فقر و پریشانى مردم و کثرت ظلم و ستم، سبب به وجود آمدن جنگ بزرگ اعراب با ایران یعنى «قادلیه» و در نهایت فتح ایران شد.
مسلمان شدن ایرانیان در قرن سوم و چهارم، به هیچوجه به اجبار نبود؛ اما در ابتداى پیروزى جنگ از برخى گزارشات استنباط مىشود که در مواردى سختگیرىهایى صورت گرفته است، مانند جزیه گرفتن و محروم کردن مزایاى اجتماعى از کسانى که به اختیار مسلمان نشده بودند. به هر حال، ایرانىها از لحاظ دینى به تدریج متأثر و مسلمان شدند و فرهنگ اسلامى را با یکسرى تحولات و تغییراتى که منطبق با فرهنگ بومىشان بود، پذیرفتند. اما از سوى دیگر، اضافات زیادى هم به تمدن اسلامى داشتهاند. به دلیل آنکه در آن زمان اندیشمندان اسلامى بزرگى در همه زمینههاى علوم وجود داشته که اکثرا ایرانى بودهاند، فرهنگ اسلامى تا حد بسیار زیادى از ایرانیان نشأت گرفته است.
آثار قابل اعتنایى که ایرانیان پیش از اسلام درباره روابطشان به ویژه با اعراب نوشته باشند در دست نیست. آنچه موجود روایتهاى اشخاصى بعد از اسلام و احتمالاً بر اساس روایتهاى شفاهى است؛ آن هم گزارشاتى که از یک طرف درگیر یعنى مسلمانان ارائه شده و نه ایرانیان مسلمان. لذا تحلیلهایى که درباره روابط ایران و عرب مطرح شده، تا اندازه زیادى یکجانبه است. اما مورخین تیزبین و صاحب رأى مىتوانند از همین روایتها یک تصویر قابل قبولى عرضه کنند. به هر حال، روابط ایران و عرب پیش از اسلام بیشتر سیاسى بود تا فرهنگى؛ گرچه برخى اعراب با فرهنگ ایرانیان آشنا بودند، اما نه در حد تأثیر گزاشتن.
ایرانیان اواخر ساسانى از دو سو مورد تهاجم بودند: یکى دولت رم و دیگرى حملات اعراب. مهمترین سد دفاعى ایرانیان در برابر رومىها، دولت مقتدر «آل مظفر» بود که خسروپرویز به دلایل متعدد سیاسى و نظامى این سلسله را منقرض کرد و همین امر سبب شد که اولاً، راه اعراب به سمت ایران بدون هیچ سدى باز شود و ثانیا، تعدادى از قبایل اعراب که همپیمان آل مظفر بودند، بر ضد دولت ایران قیام کنند. مشهورترین جنگ مقارن با اسلام که میان اعراب و ایرانىها براى اولین بار رخ داد و اعراب در آن پیروز شدند، جنگ معروف «ذوقار» است. پیروزى در این جنگ بسیار کوچک که در واقع تهاجم یک قبیله به یک پادگان کوچک ایرانى بود، براى آنها بسیار مهم و بزرگ جلوه کرد، به طورىکه توصیفها، اشعار و داستانهاى مبالغهآمیزى مطرح کردند. اما بعد از ظهور اسلام و در زمان خلیفه اول و دوم، اولین کسى که یورشهاى کوچکى به مرزهاى غربى ایران انجام داد، «مثنى بن حادثه» بود که پس از مدتى خالدبن ولید و سایر قبایل عرب به او پیوستند و جبههاى محکم و قوى تشکیل دادند و به برخى مرزهاى غربى ایران حمله کردند و پیروز هم شدند. در همین میان، یکى از فرماندهان عرب در بحرین به نام «علاء خصرمى» با هجوم به خوزستان، وارد ایران شد. خلیفه که در ابتدا مخالف این حمله بود، وقتى جان اعراب مهاجم را در خطر دید، براى آنها نیروى کمکى فرستاد. عوامل و اتفاقاتى چون هرج و مرج، نفوذ فوقالعاده نجبا و روحانیون زرتشتى، تغییر دوازده شاه در مدت چهار سال، فقر و پریشانى مردم و کثرت ظلم و ستم، سبب به وجود آمدن جنگ بزرگ اعراب با ایران یعنى «قادلیه» و در نهایت فتح ایران شد.
مسلمان شدن ایرانیان در قرن سوم و چهارم، به هیچوجه به اجبار نبود؛ اما در ابتداى پیروزى جنگ از برخى گزارشات استنباط مىشود که در مواردى سختگیرىهایى صورت گرفته است، مانند جزیه گرفتن و محروم کردن مزایاى اجتماعى از کسانى که به اختیار مسلمان نشده بودند. به هر حال، ایرانىها از لحاظ دینى به تدریج متأثر و مسلمان شدند و فرهنگ اسلامى را با یکسرى تحولات و تغییراتى که منطبق با فرهنگ بومىشان بود، پذیرفتند. اما از سوى دیگر، اضافات زیادى هم به تمدن اسلامى داشتهاند. به دلیل آنکه در آن زمان اندیشمندان اسلامى بزرگى در همه زمینههاى علوم وجود داشته که اکثرا ایرانى بودهاند، فرهنگ اسلامى تا حد بسیار زیادى از ایرانیان نشأت گرفته است.