کودتای 28 مرداد: تقابل سنت و مدرنیته در حکومت
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
گزارش، ش 155
در بخش نخست مقاله، به تصویری از جنگ سرد در سالهای بعد از جنگ جهانی اول و تغییراتی که در ایران و جهان اتفاق افتاد اشاره شده است. یکی از عوامل نزدیک شدن ایران به واشنگتن، جدا شدن حکومت ایران از انگلستان در ماجرای آذربایجان است. اشغال ایران در زمان حضور انگلیس توسط شوروی و تشکیل حکومت خود خوانده (آذربایجان، کردستان و گیلان)، زمینه بروز حزب توده که تلفیقی از افراد متعدد بدون گرایش به کمونیست بوده است. با شروع جنگ سرد، امریکا و انگلیس به بهانه مقابله با کمونیسم و در اصل برای حفظ منافع خود، کودتا علیه دولت ملی مصدق را به راه انداختند. بعد از کودتا، طرف داران کاشانی و بقایی و ... از زاهدی حمایت و اعلام وفادارای کردند و طرف مقابل را خائن و خود را خادم معرفی نمودند؛ در حالی که طرف داران مصدق به عکس آنها را متحد دربار و کودتاچیان میدانند. یکی از دلایل شکست دولت مصدق خروج مردم از صحنه است.
در جنگ روانی، آمریکاییها با صحنه سازی برای حمله به خانه کاشانی و دیگران به دنبال ایجاد اختلاف بین دو گروه رقیب بودند و در جلوه دادن کمونیسم به عنوان یک خطر، موفق گشتند. باید گفت که کودتای 28 مرداد اقدام مشترک سازمانهای اطلاعاتی امریکا و انگلیس بود. ولی برنده اصلی امریکا و خارج شدن انگلیس از صحنه ایران و روی کار آمدن دولت علی امینی و انقلاب سفید شد.
حضور آمریکا در ایران، نقش تلاشگرایانهای داشت؛ ولی آنها پس از مدتی به منافع اقتصادی خود پرداختند. باید اعتراف کرد که تمامی گروهها در پیدایش شرایط این واقعه نقش داشتند. این کودتا اوج تقابل سنت و مدرنیته بود، و سبب موفقیت سنتیها بر نواندیشان شد. تقابل سنت و مدرنیته در نوع نگرش به حکومت است. سنت گرایان خواستار حفظ وضعیت موجود و اصلاح طلبان در صدد تغییر آن بودند.
چالش بین سنت و مدرنیته در ایران، به دلیل بیسوادی اقشار مردم و عوامل دیگر، همیشه موجب ناکامی نواندیشان بوده است. نوگرایان همیشه این باور را داشتهاند که شاه باید سلطنت کند، نه حکومت و در مقابل، سنتیها شاه را سایه خدا میدانستهاند، در حالی که این دیدگاه حربه مستبدین در طول تاریخ است. چالش اصلی میان سنت گرایان و نواندیشان، دلیل بر توسعه سیاسی است و مردم در این نزاعها، زینت مجلساند. نادیده گرفتن قانون اساسی و سرکوبی آزاداندیشان، قاعده اصلی حکومتهای مستبد است.
رژیمهای سیاسی به دو دسته تقسیم میشوند: دسته اول آنهایی که از تمایل به آزادی سرچشمه میگیرند و دسته دوم، رژیمهایی که به استبداد گرایش دارند و مخالف آزادی هستند. دوران دکتر مصدق تقابل این دو طرز فکر است. اتحاد تمامیت خواهان داخلی و منافع طلبان بین المللی سبب سقوط دولت ملی دکتر مصدق شد.
در بخش نخست مقاله، به تصویری از جنگ سرد در سالهای بعد از جنگ جهانی اول و تغییراتی که در ایران و جهان اتفاق افتاد اشاره شده است. یکی از عوامل نزدیک شدن ایران به واشنگتن، جدا شدن حکومت ایران از انگلستان در ماجرای آذربایجان است. اشغال ایران در زمان حضور انگلیس توسط شوروی و تشکیل حکومت خود خوانده (آذربایجان، کردستان و گیلان)، زمینه بروز حزب توده که تلفیقی از افراد متعدد بدون گرایش به کمونیست بوده است. با شروع جنگ سرد، امریکا و انگلیس به بهانه مقابله با کمونیسم و در اصل برای حفظ منافع خود، کودتا علیه دولت ملی مصدق را به راه انداختند. بعد از کودتا، طرف داران کاشانی و بقایی و ... از زاهدی حمایت و اعلام وفادارای کردند و طرف مقابل را خائن و خود را خادم معرفی نمودند؛ در حالی که طرف داران مصدق به عکس آنها را متحد دربار و کودتاچیان میدانند. یکی از دلایل شکست دولت مصدق خروج مردم از صحنه است.
در جنگ روانی، آمریکاییها با صحنه سازی برای حمله به خانه کاشانی و دیگران به دنبال ایجاد اختلاف بین دو گروه رقیب بودند و در جلوه دادن کمونیسم به عنوان یک خطر، موفق گشتند. باید گفت که کودتای 28 مرداد اقدام مشترک سازمانهای اطلاعاتی امریکا و انگلیس بود. ولی برنده اصلی امریکا و خارج شدن انگلیس از صحنه ایران و روی کار آمدن دولت علی امینی و انقلاب سفید شد.
حضور آمریکا در ایران، نقش تلاشگرایانهای داشت؛ ولی آنها پس از مدتی به منافع اقتصادی خود پرداختند. باید اعتراف کرد که تمامی گروهها در پیدایش شرایط این واقعه نقش داشتند. این کودتا اوج تقابل سنت و مدرنیته بود، و سبب موفقیت سنتیها بر نواندیشان شد. تقابل سنت و مدرنیته در نوع نگرش به حکومت است. سنت گرایان خواستار حفظ وضعیت موجود و اصلاح طلبان در صدد تغییر آن بودند.
چالش بین سنت و مدرنیته در ایران، به دلیل بیسوادی اقشار مردم و عوامل دیگر، همیشه موجب ناکامی نواندیشان بوده است. نوگرایان همیشه این باور را داشتهاند که شاه باید سلطنت کند، نه حکومت و در مقابل، سنتیها شاه را سایه خدا میدانستهاند، در حالی که این دیدگاه حربه مستبدین در طول تاریخ است. چالش اصلی میان سنت گرایان و نواندیشان، دلیل بر توسعه سیاسی است و مردم در این نزاعها، زینت مجلساند. نادیده گرفتن قانون اساسی و سرکوبی آزاداندیشان، قاعده اصلی حکومتهای مستبد است.
رژیمهای سیاسی به دو دسته تقسیم میشوند: دسته اول آنهایی که از تمایل به آزادی سرچشمه میگیرند و دسته دوم، رژیمهایی که به استبداد گرایش دارند و مخالف آزادی هستند. دوران دکتر مصدق تقابل این دو طرز فکر است. اتحاد تمامیت خواهان داخلی و منافع طلبان بین المللی سبب سقوط دولت ملی دکتر مصدق شد.