نویسندگان: ضیاء موحد
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

دکتر موحد در این گفت‏وگو درباره تولید علم و تفاوت‏های آن با نظریه‏پردازای سخن گفته است. جایگاه مسئله‏یابی در تولید علم نیز مورد توجه قرار گرفته است. به نظر ایشان مسئله‏یابی می‏تواند مقدمه‏ای برای تولید علم باشد؛ اما خودش تولید علم نیست.

متن

جام‏جم، 27/5/83
نظریه‏پردازی و تولید علم چیست؟
نظریه‏پردازی به معنای مشاهده و آزمایش و سپس نتیجه گرفتن نیست. نخستین عامل در تولید علم که نقش اصلی را بازی می‏کند، نیروی تخیل است، همان نیروی آفریننده انسان. عامل دیگر که به نظر من بسیار مهم است، بستر و زمینه مناسب است؛ یعنی همان فضای پویای علمی که نیروی آفریننده انسان را شکوفا و بیدار می‏کند.
انسان ذاتا پژوهشگر است. یکی از دانشمندان می‏گوید موجودات جهان، از یک سلول گرفته تا انسان، همه به طریقی «مسئله حل کن»اند؛ به این معنا که برای حفظ بقای خود و گذر کردن از خطرهای پیش رو، گریزگاه می‏یابند و راهیابی می‏کنند.
ما مجموعه‏ای داریم به نام «علم» که برای خود اصولی دارد. این اصول را «نظریه» هم می‏گویند و در حقیقت، علم بر همین نظریه‏ها بنا می‏شود. وقتی علم گسترش می‏یابد، چه بسا ما بعد از این، نظریه جدیدی نداشته باشیم؛ ولی نتیجه‏های جدید را می‏توان از همان نظریه‏ها و با ابزاری مانند ریاضی و منطق به دست آورد. یعنی از به بعد مجبوریم از ریاضی و منطق استفاده کنیم. علم گسترده است؛ ولی نمی‏توان نظریه‏ای یافت که اصل مطلق داشته باشد. با این حال، علم بر اساس همین نظریه چندجمله‏ای و حتی چندکلمه‏ای تولید می‏شود. بنابراین، نظریه، غیر از علم است. نخست نظریه طرح می‏شود و سپس علم تولید می‏شود. دیگر آنکه علم، عرض عریضی دارد؛ ولی نظریه محدود است و شاید چند جمله بیشتر نباشد.
آیا «مسئله‏یابی» هم نوعی تولید علم است؟
خیر، «مسئله‏یابی» را نمی‏توان تولید علم دانست. در واقع، تولید علم بعد از پیدا کردن پاسخ است؛ یعنی به مسئله‏ای که یافته‏ایم، پاسخ دهیم. تا این پاسخ که در قالب نظریه است، داده نشود، از تولید علم خبری نیست. البته تولید علم وامدار مسئله است، ولی خود مسئله نیست. خود مسئله بخش مهمی از کار علمی است؛ ولی تولید علم نیست؛ علم هم نیست. البته خدمتگزار علم است.
اگر درباره یک پاسخ، تبیین‏های مختلفی به دست دهیم، تولید علم به حساب نمی‏آید؟
انتظار ما از علم، حل مشکلات است. اگر شما نظریه‏ای دارید و از این نظریه چند تقریر به دست دهید و هر تقریری به جوابی برسد و مشکلی را حل کند، می‏توان هر یک از آنها را تولید علم دانست. کواین در فلسفه علم نظریه‏ای دارد که شایسته تأمل است. او می‏گوید: «اگر ما بخواهیم مشاهدات خود را از جهان خارج در قالب نظریه ارائه کنیم، چنین نیست که فقط یک نظریه به دست آید». بنابراین، به ابزار دیگری برای نشان دادن بهتری یک نظریه نیاز داریم. برای مثال، کواین، سادگی نظریه و ابطال‏پذیری بیشتر را از معیارهای برتری می‏داند. با این حال، گاه همین معیارها نیز راه‏گشا نیست. در این صورت است که با مشکل عدم تعین روبه‏رو می‏شویم.
اشاره
1. آقای موحد به درستی، تفاوت مشاهده و آزمایش را با نظریه‏پردازی بیان کرده است. تا از نیروی تخیل انسان که همان نیروی آفرینش‏گری او و وجه ممتاز وجود آدمی است، استفاده نشود، نمی‏توان تولید علم کرد. برای به کار افتادن این نیروی آفرینش‏گر باید بستر و زمینه مناسب فراهم باشد و این جز با نخبه‏پروری و ارزش دادن به نوآوری و بها دادن به خلاقیت میسر نیست، چیزی که در نظام آموزش عالی موجود، خبری از آن نیست. در نظام آموزشی ما، کلیشه، تکرار و حرکت در ساختارهای بسته حرف اول را می‏زند. یکی از موانع مهم پیشرفت علمی کشور و تولید اندیشه، همین بسته بودن نظام آموزشی و نداشتن پویایی و تحرک لازم در همه سطوح مختلف، از ورود به دانشگاه تا فارغ‏التحصیلی، از استاد تا کتاب، از عناوین درس‏ها تا روش‏هاست.
2. نظریه آقای موحد در مورد عریض‏تر بودن عرض علم از نظریه درست است. اما اینکه گفتند «نظریه غیر از علم است»، سخن درست یا دست‏کم کم دقیقی نیست؛ زیرا نظریه‏ها جزء علوم‏اند، نه غیر آنها. ارکان اصلی دانش‏ها را نظریه‏ها می‏سازند و چنان‏که آقای موحد گفتند، علم با گرفتن نتیجه‏های جدید از نظریه‏ها بسط می‏یابد.
3. در اینکه مسئله جزء علم است یا خارج از آن، جای سخن وجود دارد و به اینکه چه تعریفی از علم ارائه دهیم بستگی دارد. گاهی علم را یک سامانه منسجم از گزاره‏های پذیرفته شده در جامعه عالمان می‏دانیم. در این صورت باید مجموعه پرسش‏های روشنگر را که موجب ابطال یا اصلاح نظریه‏ها می‏شوند، جزء علم به حساب آورد. اگر علم گزاره‏ها را صرفا ایجابی در باب واقعیت بدانیم، نمی‏توان پرسش را جزء علم دانست. اما همان‏طورکه جناب موحد اشاره کردند، در هر حال، نقش پرسش و پرسش‏گری در علم بسیار حیاتی و اساسی است.
4. در مورد ترجیح نظریه‏های مختلف در پاسخ به یک پرسش، علاوه بر سادگی و ابطال‏پذیری بیشتر، معیارهای قوی دیگری همچون هماهنگی بیشتر با سایر گزاره‏های پذیرفته شده و نیز کارآمدی بیشتر در زمینه میزان قدرت تبیین‏گری، مهار و پیش‏بینی پدیده‏ها وجود دارد.

تبلیغات