دیه و قصاص و تکلیف حکومت و حق زنان
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
مطابق نظریه فقهای شیعه، مرد و زن در مقابل یکدیگر قصاص میشوند؛ لیکن قصاص نفس مرد در برابر نفس زن، مشروط به پرداخت نصف دیه مرد است. اما زن و مرد در قصاص عضو، تا رسیدن دیه عضو به ثلث دیه کامل، با یکدیگر برابرند و پس از آن، قصاص عضو مرد در برابر عضو زن، مشروط به پرداخت نصف دیه عضو مرد است. دیه نفس زن نیز نصف دیه نفس مرد است؛ لیکن مرد و زن در دیه عضو تا رسیدن آن به ثلث دیه کامل با یکدیگر مساویاند و پس از آن، دیه عضو زن به نصف دیه عضو مرد کاهش مییابد. در این بررسی معلوم میشود که تفاوت بین زن و مرد در قصاص و دیهغ از احکام ثابت اسلام است و لذا قابل تغییر نیست؛ اگرچه حکومت اسلامی در مقابل زنان سرپرست خانوار مکلف به جبران خسارت میباشد. بدین جهت، فلسفه این تفاوت را باید در کلیت نظام حقوقی اسلام جستوجو نمود. مسلم است که این حکم تبعیض بین زن و مرد، به لحاظ جنسیت و کمارزش دانستن جان و حق حیات زن یا ترویج خشونت بر ضد وی نیست.متن
کتاب زنان، ش 23
بحث پیرامون تفاوت بین زن و مرد در برخی مقررات اسلامی از جمله قصاص و دیه، سابقهای طولانی دارد لیکن در قرن اخیر ابعاد وسیعتر و جدیتری پیدا کرده است. گاه سخن از بازخوانی مجدد منابع احکام برای استنباط حکمی تازه در اینباره است و زمانی بحث از نقش و تأثیر زمان و مکان در این مسئله یا کمارزش شمرده شدن جان و حق حیات زن در قانون قصاص و دیه و ارتباط این قانون با ترویج خشونت بر ضد زنان است.
قصاص زن و مرد
الف) قصاص نفس
فقهای شیعه(1) به اتفاق بر این باور هستند که زن و مرد مسلمان در برابر یکدیگر قصاص میشوند؛ لیکن قصاص مرد در برابر زن مشروط به پرداخت «فاضل دیه» یعنی نصف دیه مرد به اولیای دم زن است. روایات معتبر و متعددی بر نظریه مذکور دلالت دارد که مورد استناد فقهای شیعه قرار گرفته است.
ب) قصاص عضو
مطابق نظریه فقهای شیعه،(2) زن و مرد در قصاص عضو با یکدیگر برابر هستند، تا آنجا که دیه عضو به ثلث دیه کامل برسد. در آن صورت، قصاص عضو مرد در مقابل عضو زن، مشروط به پرداخت نصف دیه عضو مرد از سوی زن به مرد است. مستند این نظریه، روایات(3) معتبری است.
دیه مرد و زن
الف) دیه نفس
از قوانین مورد اتفاق بین فقهای شیعه(4) و اهل سنت(5)، مقدار دیه مرد و زن است؛ به گونهای که تاکنون هیچ مخالفی در میان اندیشمندان شیعه، نداشته است و در میان علمای اهل سنت نیز مخالف قابل توجهی وجود ندارد. همگان بر این عقیده هستند که دیه کامل تعیین شده در فقه جزایی اسلام، برای نفسِ مرد است و دیه نفس زن نصف آن است. فقهای شیعه در اینباره به روایات معتبری استناد کردهاند.
______________________________
1. رک: الحلبی، صص 383ـ384؛ شیخ مفید، المقنعه، ص 739؛ الطوسی، المبسوط، ج 7، ص 5 و الوسیلة، ص 431؛ الحلی، شرایع الاسلام، ج 4، ص 210 و قواعد الاحکام، ج 3، ص 594؛ العاملی، مسالک الافهام، ج 15، ص 108؛ امام خمینی، ج 2، ص 467؛ الخوئی، ج 2، صص 34ـ35؛ النجفی، ج 42، ص 82 و...
2. رک: الطوسی، مبسوط، ص 13؛ الحلی، شرایع الاسلام، ص 210؛ العاملی، مسالک الافهام، ج 15، صص 110ـ111؛ الحلی، قواعد الاحکام، ص 594؛ النجفی، ج 42، ص 344؛ امام خمینی، ص 487؛ الخوئی، ص 150 و...
3. رک: حر العاملی، صص 163ـ164، باب 1، ح 1ـ4
4. رک: الحلبی، ص 391؛ شیخ مفید، ص 739؛ الطوسی، مبسوط، ص 148؛ الحلی، شرایع الاسلام، ص 252؛ الحلی، قواعد الاحکام، ص 668؛ العاملی، مسالک الافهام، ج 15، ص 322؛ النجفی، ج 43، ص 32؛ امام خمینی، ص 503؛ الموسوی الخوئی، ص 205 و...
5. رک: عبد القادر عوده، ج 2، ص 182 و الجزیری، ج 5، صص 324ـ326
______________________________
ب) دیه عضو
فقهای شیعه(1) درباره دیه عضو معتقدند که دیه عضو مرد و زن با یکدیگر برابر است تا آنگاه که دیه عضو مصدوم به ثلث دیه کامل برسد و در آن صورت دیه عضو زن به نصف دیه عضو مرد کاهش مییابد. مستند این نظریه روایاتی است.
دلایل برابری زن و مرد در دیه و قصاص
آنچه درباره قصاص و دیه نفس و عضو زن و مرد بیان شد، مورد اتفاق فقهای شیعه است. البته برخی از فقها در سالهای اخیر درباره برابری زن و مرد در قصاص و دیه نفس و عضو، نظریههایی ارائه نمودهاند و در اینجا به بیان دلایل این نظریه و نقد و بررسی آن پرداخته میشود:
الف) عدالت خداوند متعال
از آیات قرآن استفاده میشود که سخنان و احکام خدا، حق و عادلانه است و در تکوین و تشریع نسبت به بندگان ظلم نکرده است.(2) «وَتَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ صِدْقًا وَعَدْلاً لاَّ مُبَدِّلَ لِکَلِمَـتِهِی وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ؛ (3) کلام پروردگار تو با صدق و عدل به حد تمام رسید». «إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ یَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَیْرُ الْفَـصِلِینَ ؛ (4) حکم و فرمان تنها از آن خداست؛ حق را از باطل جدا میکند و او بهترین جدا کننده (حق از باطل) است». «وَ مَا رَبُّکَ بِظَـلَّـمٍ لِّلْعَبِیدِ ؛ (5) پروردگارت هرگز به بندگان ستم نمیکند».
تفاوت بین زن و مرد در قصاص و دیه و الزام اولیای زن به پرداخت نصف دیه مرد هنگام قصاص مرد در برابر زن، بدون مشروط کردن قصاص زن در برابر مرد به چنین شرطی، از نظر عرف، ظلم و مخالف حق و عدالت است و خداوند نه تنها چنین سخنی نمیگوید، بلکه اینگونه حکم نمیکند. بنابراین زن و مرد در حقیقتِ انسانی و حقوق اجتماعی و اقتصادی از جمله قصاص و دیه با یکدیگر مساویاند و روایاتی که بین آنها در قصاص و دیه تفاوت میگذارد، مخالف کتاب است و اینگونه روایات را طبق «اخبار رد» (6) باید کنار گذاشت.(7)
______________________________
1. رک: شیخ مفید، ص 764؛ الطوسی، مبسوط، ص 148؛ الحلی، شرایع الاسلام، ص 289؛ الحلی، قواعد الاحکام، 668؛ العاملی، مسالک الافهام، ج 15، صص 465و466؛ النجفی، ج 43، ص 352؛ امام خمینی، ص 537؛ موسوی الخوئی، صص 317و318 و ...
2. صانعی، صص 166ـ167
3. انعام، 6: 115
4. انعام، 6: 57
5. فصلت، 41: 46
6. اخبار رد، روایاتی است که دستور میدهد روایات مخالف قرآن را کنار بگذارید و به آن عمل نکنید.
7. صانعی، صص 167و180
______________________________
نقد و بررسی
کبرای این استدلال صحیح است و شکی نیست که کلام و احکام الاهی مطابق با حق و عدل است؛ لیکن اشکال در صغرای استدلال است. زیرا معلوم نیست که تفاوت بین زن و مرد در قصاص و دیه، مصداق باطل و ظلم باشد؛ بلکه با توجه به نظام جامع حقوقی اسلام، این تفاوت عین حق و عدل ارزیابی میگردد. عمده فعالیتها و وظایف اقتصادی خانواده در اسلام، وظیفه مرد شمرده شده است. نقش اقتصادی مرد در خانواده و جامعه به گونهای ترسیم شده است که در صورت فقدان یا آسیب دیدن یک مرد، ضرر و زیان مادی زیادی به خانواده میرسد. طبیعی است که دیه مرد در چنین نظامی بیش از دیه زن ارزیابی و تعیین گردد و این تفاوت، ایجاد نوعی توازن بین حقوق و وظایف مرد در نظام حقوقی اسلام و مطابق حق و عدالت است.
علاوه بر این اگر حقوق زن و مرد جدا از سایر اجزای نظام حقوقی اسلام ارزیابی شود، باید هرگونه تفاوت بین زن و مرد، ناحق و مخالف عدل، بلکه مصداق ظلم دانسته شود، حتی تفاوتهایی که در قرآن کریم به آن تصریح شده است، مانند ارث زن و مرد و در این حال باید پذیرفت که کلام خداوند در درون خود دچار تناقض است.
ب) برابری همه انسانها با یکدیگر
انسانها در آیات و روایات، اعم از زن و مرد، بزرگ و کوچک، سفید و سیاه و عرب و غیرعرب، با هم در حقیقتِ انسانی برابرند و هیچیک بر دیگری برتری ندارند. «یَـآأَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَ حِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً کَثِیرًا وَنِسَآءً؛ (1) ای مردم از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید. همان کسیکه همه شما را از یک انسان آفرید و همسر وی را (نیز) از جنس او خلق کرد و از آن دو، مردان و زنان فراوانی (در روی زمین) منتشر ساخت». عموم کلمه «اتقوا» در آیه به جهت حذف متعلق، ظهور در خودداری از هر نوع ستم در سیاست، اقتصاد، شخصیت اجتماعی و قانونگذاری دارد. ازاینرو مردم باید از قوانینی که در نظر عرف و عقلا ظالمانه است دوری گزینند و در این صورت خداوند سزاوارتر است که در تشریع از اجحاف بپرهیزد و در حقوق انسانی و اجتماعی بین انسانها تبعیض قائل نشود. پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله فرمود: «الناس سواء کأسنان المشط؛ (2) مردم بسان دندانههای شانه با یکدیگر برابرند». با وجود این قبیل آیات و روایات، که در قرآن و منابع روایی فراوان است،
______________________________
1. نساء، 4: 1
2. مجلسی، ج 75، ص 251
______________________________
شکی باقی نمیماند که تفاوت بین زن و مرد در قصاص و دیه از نظر کتاب و سنت، ظلم و مردود است. ازاینرو اخبار مدعی تفاوت بین زن و مرد را باید کنار گذاشت.(1) بنابراین تساوی و عدالت در تمامی حقوق بین افراد بشر از جمله زن و مرد لازم است؛ اما تساوی در حقوق غیر از تشابه در آن است و تشابه در حقوق هیچ توجیه عقلی و شرعی ندارد. اگرچه ارث انسان مذکر و مؤنث مطابق تصریح قرآن، مشابه نیست، لیکن عادلانه و مساوی است و ظلمی در آن وجود ندارد. زیرا اداره امور اقتصادی خانواده در حقوق اسلام به عهده مرد است.(2)
نقد و بررسی
به این استدلال نیز اشکالاتی وارد است. اولاً، پیام آیه «خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَ حِدَةٍ»(3) این است که انسانها، اعم از زن و مرد، از یک نفس آفریده شدهاند و دلیلی موجود نیست که بتوان خلقت زن و مرد از یک نفس را به معنای تشابه حقوق زن و مرد و برابری حقوق آنها در هر مورد جزئی دانست. همچنین نمیتوان تشابه و برابری را در هر مورد جزئی به قصاص و دیه اختصاص داد؛ بلکه باید به تمامی ابعاد وجودی زن و مرد تسری داده شود. لیکن واضح است که هیچ کس حاضر به پذیرش این سخن و نتیجه آن نیست. زیرا با توجه به وجود دهها و بلکه صدها تفاوت فیزیکی و روحی بین زن و مرد، مشکل تخصیص اکثر پیش میآید که از نظر علم اصول، مستهجن و قبیح و از ساحت سخنوری حکیم به دور است. پس روایاتی که قصاص مرد در برابر زن را مشروط به پرداخت نصف دیه مرد میکند و دیه زن را نصف دیه مرد بیان مینماید، هیچگونه تعارضی با این قبیل آیات ندارد.(4)
ثانیا، آیا تساوی حقوق زن و مرد به این معناست که حقوق و وظایف زن و مرد در هر مورد جزئی، یکسان و مانند یکدیگر است؛ یا اینکه حقوق و وظایف تعیین شده برای زن و مرد در نظام حقوقی اسلام، در مجموع، مساوی است. مسلما صورت دوم مورد نظر میباشد. بنابراین ملاک ارزیابی، مجموع حقوق و وظایف زن و مرد در نظام حقوقی اسلام میباشد که در آن تساوی برقرار است و نمیتوان هر مورد جزئی را به تنهایی ارزیابی و حکم به برابری یا نابرابری نمود. لذا صحیح نیست که قانون قصاص و دیه زن و مرد، منفک از سایر اجزای نظام
______________________________
1. صانعی، صص 167ـ169؛ عبادی، ش 22، ص 24 و موحد شریعتپناهی، ش 19، صص 53و54
2. صانعی، ص 168
3. اعراف، 7: 189
4. ظهیری، ش 171، 172 صص 49ـ50
______________________________
حقوقی اسلام ارزیابی شود و تفاوت بین زن و مرد در آن مخالف برابری حقوق زن و مرد و ظلم به زن قلمداد گردد. همچنین روایات بیان کننده این تفاوت را باید مخالف کتاب شمرد آنها را و کنار گذاشت. به بیان دیگر، کبرای این استدلال که همان عدالت خداوند متعال است صحیح میباشد؛ لیکن صغرای آن مخدوش است. لذا روایات مذکور، مخالف قرآن نیست.
ج) صراحت آیات قصاص
خداوند در قرآن کریم حکم قصاص بین زن و مرد را بیان فرموده است: «وَکَتَبْنَا عَلَیْهِمْ فِیهَآ أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَیْنَ بِالْعَیْنِ وَالاْءَنفَ بِالاْءَنفِ وَالاْءُذُنَ بِالاْءُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ؛(1) و طبق دستور اخبار رد، روایات مخالف قرآن را باید طرد کرد و از ترتیب اثر دادن به آن خودداری ورزید.(2)
نقد و بررسی
اگرچه در بدو امر امکان دارد بین آیه 45 سوره مائده و روایات بیان کننده تفاوت بین زن و مرد در قصاص و دیه، تعارض ایجاد شود، لیکن با توجه به قرینه موجود باید اخبار رد در مقام کشف از مراد جدی را، تنها بر مخالفت تباینی و عموم و خصوص من وجه در نظر گرفت. قرینه این است که همان معصومانی که اصل اخبار رد را بیان فرمودند، به ضرورت فقه، عموم و اطلاق آیات قرآنی را در صدها مورد تخصیص و تقیید زدهاند. بدینسان معلوم میشود روایاتی که قصاص مرد در برابر زن را مشروط به پرداخت نصف دیه مرد میکند، تعارضی با آیه 45 سوره مائده ندارد و تنها اطلاق آنرا مقید مینماید.(3)
د) حیات بودن قصاص
خداوند در قرآن کریم میفرماید: «وَ لَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَوةٌ یَـآأُوْلِی الاْءَلْبَـبِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ؛(4) ای صاحبان خرد، برای شما در قصاص، حیات و زندگی است. شاید شما تقوا پیشه کنید». قصاص عبارت از رد به مثل است و رد به مثل در کشتن زن توسط مرد یعنی کشتن مرد بدون دادن چیزی به بستگان زن. بنابراین دادن نصف دیه مرد از سوی اولیای زن، زاید بر مقابله و خارج از قصاص قاتل در مقابل مقتول است و این ظلم بر زن مقتول میباشد. قرآن به طور
______________________________
1. مائده، 5: 45
2. صانعی، ص 170؛ مهرپور، صص 240ـ249 و موحد شریعتپناهی، صص 53و54
3. ظهیری، صص 50 ـ52
4. بقره، 2: 179
______________________________
کلی میفرماید: «قصاص موجب حیات است» و فرقی بین قصاص مرد در مقابل زن و مرد و قصاص زن در مقابل مرد و زن نمیگذارد.(1)
نقد و بررسی
با دقت در آیه 178 سوره بقره معلوم میشود که آنچه در قصاص موجب حیات میشود، اصل تشریع قصاص است که در قصاص مرد در برابر زن نیز وجود دارد.
ه) خودداری اطلاق آیات قصاص از تقیید
اطلاق آیات مذکور از تقیید و استثنا دوری میکنند؛ صحیح نیست گفته شود: «خداوند نسبت به بندگان ستم نمیکند، مگر در قصاص مرد در برابر زن».(2)
نقد و بررسی
با توجه به نقد و بررسی استدلالهای گذشته معلوم میشود اولاً، تفاوت بین زن و مرد در قصاص و دیه در مجموعه نظام حقوقی اسلام، ستم و ناعادلانه نیست تا بخواهد اطلاق آیات بیان کننده عدل و حق بودن کلام و احکام الاهی و تساوی بین افراد بشر را مقید کند؛ بلکه عین حق و عدل است. ثانیا، با داشتن اطلاق آیه «أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ» از تقیید، صرف ادعاست و آنچه که به عنوان دلیل ذکر شد، مربوط به آیات دیگر بود که پاسخ آن داده شد.
و) روایات مخالف با روایات مشهور
در مقابل روایاتی که مستند نظریه اجتماعی فقهاست، روایات مخالفی وجود دارد: روایت صحیح ابی مریم از امام باقر علیهالسلام درباره زنی است که مردی را کشته بود. امام در این رابطه فرمود: «تقتل ویؤدی ولیها بقیة المال؛(3) کشته میشود و ولی او مابقی مال (دیه) را میپردازد». روایت موثق سکونی از امام صادق علیهالسلام : «ان امیر المؤمنین علیهالسلام قتل رجلاً بامرأة قتلها عمدا وقتل امرأة قتلت رجلاً عمدا؛(4) همانا امیر مؤمنان علیهالسلام مردی را کشت که زنی را به عمد کشته بود و زنی را کشت که مردی را به عمد کشته بود». روایت اسحاقبنعمار از امام صادق علیهالسلام : «ان رجلاً قتل امرأة فلم یجعل علی علیهالسلام بینهما قصاصا والزمه الدیة؛(5) مردی زنی را کشت و علی علیهالسلام بین آنها به قصاص حکم نکرد و مرد را به پرداخت دیه الزام کرد».
______________________________
1. صانعی، ص 175 و انصاری راد، روزنامه زن، 1/7/1377، ص 9
2. صانعی ص 175
3. حر العاملی، ص 85، باب 33، ح 17
4. همان، ص 84، ح 14
5. همان، صص 84 و 85، ح 16
______________________________
اگرچه مضمون این سه روایت متفاوت است، لیکن در مخالفت با روایات مستند نظریه فقهای شیعه در قصاص و دیه زن و مرد، متفق است. علاوه بر آن، در تعارض روایت سکونی با این روایات، ترجیح با روایت سکونی است؛ زیرا موافق آیات قرآن است.(1)
نقد و بررسی
اول اینکه روایت اول و سوم اگرچه مخالف روایات مشهور این باب است، ولی موافق روایت دوم نیز نیست. بنابراین به عنوان جواب نقضی میتوان مدعی شد که این دو روایت در مخالفت با روایت سکونی، همراه روایات مشهوراست. دوم اینکه روایت ابی مریم، نادر و مخالف آیه «أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ» است و فقها به آن عمل نکردهاند و روایت سکونی مطلق و قابل جمع با روایات مشهور است و روایت اسحاقبنعمار نیز در صورت امکان به قرینه روایات مشهور بر عدم قصاص بدون ردّ نصف دیه مرد حمل میشود؛ در غیر این صورت به دلیل مخالفت با روایات مشهور کنار گذاشته میشود.(2) علاوه بر این و با توجه به مباحث گذشته، روایات مشهور مخالف کتاب نیست تا روایت سکونی به دلیل موافقت با کتاب بر روایات مشهور ترجیح داده شود.
ز) ضعف اجماع
اجماعی که فقهایی از جمله صاحب جواهر و صاحب ریاض ادعا کردهاند، با توجه به عبارت محقق اردبیلی، سست و قابل نقض است. زیرا وی در مقام استدلال بر مسئله قصاص مرد در برابر زن با پرداخت نصف دیه مرد مینویسد: «کأن دلیله الاجماع والأخبار» که بیانگر عدم جزم وی به حکم معروف در این مسئله به دلیل عدم جزم به اخبارو اجماع است.(3)
نقد و بررسی
اول اینکه محقق اردبیلی نیز با دیگر فقهای شیعه در این مسئله اتحاد نظر دارد و به روایات حلبی، عبداللّهبن مسکان و عبداللّهبنسنان از امام صادق علیهالسلام که بیان شد، استناد نموده است و به نصف بودن دیه نفس زن نسبت به دیه نفس مرد نظر میدهد و بر این باور است که قصاص مرد در برابر زن، مشروط به پرداخت نصف دیه مرد است و مدعی است که نظریهای مخالف نظریه مشهور نقل نشده است.(4) دوم اینکه اولین عباراتی که از ایشان نقل شده است، در
______________________________
1. صانعی، صص 189 و 190
2. موسوی الخوئی، صص 35 و 36
3. صانعی، ص 193
4. مقدس الاردبیلی، ج 14، صص 47 و 48
______________________________
مسئله مورد بحث نیست؛ بلکه مربوط به دیه طفلی است که یکی از والدینش مسلمان باشد یا قبل از بلوغ او مسلمان شود.(1) عبارت دوم نیز بیانگر تردید در حکم مسئله نیست؛ همانطوری که خودش تردید نکرده است و دیگران نیز چنین برداشتی نداشتهاند. سوم اینکه برای پی بردن به اجماعی بودن یا نبودن حکم این مسئله بین فقها، لزومی ندارد که به اینگونه عبارات تمسک شود؛ بلکه میتوان با اندکی تحقیق و تأمل در متون فقهی به پاسخ این پرسش رسید.
نقش زمان و مکان در قصاص و دیه
برخی بر این باورند که دیه از احکام امضایی اسلام و متأثر از اوضاع و احوال خاص زمان و مکان ظهور اسلام است. ازاینرو منافاتی ندارد که همگام با تغییرها و تحول درخواست و اراده مردم و مطابق با اوضاع و احوال و مقتضیات زمان و مکان، در قصاص مرد در برابر زن و میزان دیه زن تجدیدنظر شود.(2)
باید توجه داشت که اسلام فقط آن دسته از قوانینی را که از مبنای عقلایی و قابلیت بقا بهرهمند بود و میتوانست با اصلاحاتی در تسهیل و سامان دادن امور اجتماعی مردم نقش مؤثر داشته باشد، پذیرفت. قصاص و دیه از این قبیل مقررات است؛ ازاینرو هیچ ملازمهای بین امضایی بودن یک حکم و عدم ثبات و دوام آن وجود ندارد؛ بلکه حکم مورد امضا مانند احکام تأسیسی، مشمول حدیث «حلال دین محمد تا روز قیامت حلال و حرام آن تا روز قیامت حرام است»(3) میباشد؛ در غیر این صورت هیچگاه چنین حکمی به طور مطلق امضا نمیشد.
نکته قابل توجه در اینباره این است که مقررات قصاص و دیه زن و مرد در نظام حقوق اسلامی با دیگر مقررات موجود در این نظام ارتباط وثیق دارد و کامل کننده یکدیگر هستند و تغییر برخی از این مقررات، موجب ناهماهنگی در این نظام حقوقی میشود. زیرا در نظام حقوقی اسلام مسئولیت اقتصادی خانواده به عهده مرد است و مشروط نمودن قصاص مرد در برابر زن به پرداخت نصف دیه مرد یا تعیین دیه زن به میزان نصف دیه مرد، در ارتباط کامل با این مسئله است.
______________________________
1. همان، ص 313
2. مهرپور، صص 279ـ281؛ بجنوردی، روزنامه زن، 16/10/1377، ص 9؛ سعید زاده؛ مجله زنان، ش 37، صص 37 و 38
3. حر العاملی، ج 27، ص 169، باب 12، ح 52
______________________________
قانون و زنان سرپرست خانوار
به نظر میرسد اگر تفاوت بین زن و مرد در قصاص و دیه به دلیل مسئولیت فرد در تأمین نیازهای اقتصادی خانواده و سرپرستی آن است، باید درباره زنان شاغلی که درآمد خود را در اداره زندگی مشترک هزینه میکنند، به ویژه زنانی که سرپرستی خانواده را عهدهدار هستند، تجدیدنظر نمود.
پرسشی که به ذهن متبادر میشود این است که وظیفه ما در مقابل واقعیات اجتماعی چیست؟ زمانیکه زن سرپرست خانوادهای توسط مردی به طور فجیع کشته میشود و احساسات عمومی شدیدا جریحهدار میگردد و خانواده مقتول نیز توانایی پرداخت نصف دیه قاتل را ندارد، راه چاره کدام است. فقها بر این نکته متفقاند که بیت المال مُعدّ مصالح مسلمانان است(1) و مواردی چون اداره امور خانوادههای بیسرپرست یا خانوادههایی که سرپرست آنها ازکارافتاده است یا پرداخت فاضل دیه برای قصاص مرد در برابر زن در وضعیت مذکور، از مصالح مسلمانان و جامعه اسلامی به شمار میرود. چرا که در غیر این صورت نظم و امنیت جامعه اسلامی مختل میگردد و نظام اسلامی ناکارآمد جلوه میکند. ازاینرو حکومت اسلامی در اینگونه موارد وظیفه دارد با اختیارات خود، مشکل را از پیش روی جامعه بردارد و از بیتالمال برای اداره امور خانوادههای بیسرپرست یا دارای سرپرست ازکارافتاده و مواردی از این قبیل هزینه کند تا زن مجبور به تحمل مشقت تأمین هزینه زندگی خانوادگی نشود یا با پرداخت فاضل دیه از بیتالمال، زمینه اجرای قصاص مرد قاتل را فراهم سازد تا احساسات عمومی به ویژه خانواده مقتول، التیام و تسکین یابد و احیانا جلوی سوء استفاده از این حکم شرعی گرفته شود و نظم و امنیت به جامعه بازگردد.(2) چنانکه تنی چند از فقیهان معاصر(3) فتوا دادهاند که حکومت در صورت اقتضای مصلحت، میتواند فاضل دیه زن را از بیتالمال بپردازد تا زمینه قصاص مرد قاتل در برابر زن مقتول فراهم گردد.
پیشنهاد حقوقی
با توجه به مباحث مطرح شده در بحث قصاص مرد در برابر زن و فتوای چهارتن از مراجع فعلی مبنی بر جواز پرداخت فاضل دیه زن از بیتالمال در صورت وجود مصلحت برای
______________________________
1. محقق کرکی، ج 5، صص 139ـ240؛ محقق اردبیلی، ج 14، ص 187؛ محقق خوئی، مصباح الفقاهه، ج 1، ص 738 و...
2. مرعشی، صص 50 ـ53
3. فاضل لنکرانی و مکارم شیرازی، سؤال 59 و موسوی اردبیلی و نوری همدانی، سؤال 3
______________________________
فراهم شدن زمینه قصاص، پیشنهاد میگردد که تبصرهای توسط قانونگذار ذیل ماده دویستونه ق. م. ا. بدین شرح اضافه شود: «چنانچه مصلحت مقتضی قصاص قاتل باشد، لیکن ولی مقتول توان پرداخت فاضل دیه را نداشته باشد، فاضل دیه از بیتالمال پرداخت گردد».
اشاره
1. در روایات مربوط به دیه زن و مرد، علت و فلسفه نصف بودن دیه زن در مقایسه با مرد ذکر نشده است و آنچه که توسط اندیشمندان اسلامی در این زمینه بیان شده است، اشاره به یکی از حکمتهایی است که میتوان برای این حکم در نظر گرفت. به هر حال آنچه مهم است این است که دیه اساسا بهای جان انسان نیست و دیه قیمت و ارزش یک انسان نیست تا کسانی اشکال کنند که اسلام قیمت جانِ زن را نصف مرد قرار داده است؛ بلکه دیه صرفا جبران خسارت مادی است که به شخص وارد میشود و اصلاً ارتباطی به ارزشگذاری نسبت به شخصیت و جانِ انسان ندارد. اگر قرار بود دیه، قیمت جان انسانها باشد، میبایست دیه عالم و جاهل و انسانهای کارآمد و مفید با انسانهای غیرمفید، متفاوت باشد، در حالیکه چنین نیست.
2. یکی از دلایلی که در دفاع از برابری دیه زن و مرد مطرح میشود، تغییر موقعیت زنان و ایفای نقش آنان در تأمین اقتصاد خانواده است. لیکن این سخن با اشکال اساسی مواجه است. اول آنکه مرد هم در غالب خانوادهها تأمین کننده اصلی نفقه خانواده است و قانون همیشه متناسب با غالبِ جامعه، جعل و تشریع میشود. دوم آنکه در مواردی هم که زنان در تأمین معاش خانواده ایفای نقش میکنند، باز هم وظیفه قانونیای بر عهده ندارند و مرد مسئول و پاسخگو در این زمینه است؛ یعنی قانون، مرد را مشمول معاش خانواده میداند.
3. از مجموع نظام حقوقی اسلام میتوان میفهمید که جهتگیریهای اسلام اساسا در راستای آن است که فشار تأمین معاش خانواده بر عهده زنان نباشد تا آنان به راحتی و بدون دغدغه خاطر و بدون تحمل فشار روحی و جسمی از ناحیه کار و اشتغال ــ البته به جز در موارد ضروری که نیاز جامعه اسلامی ایجاب میکند ــ به ایفای نقش مهم مادری و همسری بپردازند و کانون خانواده و در نتیجه جامعه را از آثار معنوی حضور خویش بهرهمند سازند. از همین رو سیاستهای کلان جامعه از سوی نظام اسلامی بایستی به گونهای تنظیم گردد که زنان ناچار نباشند برای حل مشکلات اقتصادی خانواده، فشار مضاعفی را تحمل کنند و کارآمدی آنان در خانواده کاهش یابد.
بحث پیرامون تفاوت بین زن و مرد در برخی مقررات اسلامی از جمله قصاص و دیه، سابقهای طولانی دارد لیکن در قرن اخیر ابعاد وسیعتر و جدیتری پیدا کرده است. گاه سخن از بازخوانی مجدد منابع احکام برای استنباط حکمی تازه در اینباره است و زمانی بحث از نقش و تأثیر زمان و مکان در این مسئله یا کمارزش شمرده شدن جان و حق حیات زن در قانون قصاص و دیه و ارتباط این قانون با ترویج خشونت بر ضد زنان است.
قصاص زن و مرد
الف) قصاص نفس
فقهای شیعه(1) به اتفاق بر این باور هستند که زن و مرد مسلمان در برابر یکدیگر قصاص میشوند؛ لیکن قصاص مرد در برابر زن مشروط به پرداخت «فاضل دیه» یعنی نصف دیه مرد به اولیای دم زن است. روایات معتبر و متعددی بر نظریه مذکور دلالت دارد که مورد استناد فقهای شیعه قرار گرفته است.
ب) قصاص عضو
مطابق نظریه فقهای شیعه،(2) زن و مرد در قصاص عضو با یکدیگر برابر هستند، تا آنجا که دیه عضو به ثلث دیه کامل برسد. در آن صورت، قصاص عضو مرد در مقابل عضو زن، مشروط به پرداخت نصف دیه عضو مرد از سوی زن به مرد است. مستند این نظریه، روایات(3) معتبری است.
دیه مرد و زن
الف) دیه نفس
از قوانین مورد اتفاق بین فقهای شیعه(4) و اهل سنت(5)، مقدار دیه مرد و زن است؛ به گونهای که تاکنون هیچ مخالفی در میان اندیشمندان شیعه، نداشته است و در میان علمای اهل سنت نیز مخالف قابل توجهی وجود ندارد. همگان بر این عقیده هستند که دیه کامل تعیین شده در فقه جزایی اسلام، برای نفسِ مرد است و دیه نفس زن نصف آن است. فقهای شیعه در اینباره به روایات معتبری استناد کردهاند.
______________________________
1. رک: الحلبی، صص 383ـ384؛ شیخ مفید، المقنعه، ص 739؛ الطوسی، المبسوط، ج 7، ص 5 و الوسیلة، ص 431؛ الحلی، شرایع الاسلام، ج 4، ص 210 و قواعد الاحکام، ج 3، ص 594؛ العاملی، مسالک الافهام، ج 15، ص 108؛ امام خمینی، ج 2، ص 467؛ الخوئی، ج 2، صص 34ـ35؛ النجفی، ج 42، ص 82 و...
2. رک: الطوسی، مبسوط، ص 13؛ الحلی، شرایع الاسلام، ص 210؛ العاملی، مسالک الافهام، ج 15، صص 110ـ111؛ الحلی، قواعد الاحکام، ص 594؛ النجفی، ج 42، ص 344؛ امام خمینی، ص 487؛ الخوئی، ص 150 و...
3. رک: حر العاملی، صص 163ـ164، باب 1، ح 1ـ4
4. رک: الحلبی، ص 391؛ شیخ مفید، ص 739؛ الطوسی، مبسوط، ص 148؛ الحلی، شرایع الاسلام، ص 252؛ الحلی، قواعد الاحکام، ص 668؛ العاملی، مسالک الافهام، ج 15، ص 322؛ النجفی، ج 43، ص 32؛ امام خمینی، ص 503؛ الموسوی الخوئی، ص 205 و...
5. رک: عبد القادر عوده، ج 2، ص 182 و الجزیری، ج 5، صص 324ـ326
______________________________
ب) دیه عضو
فقهای شیعه(1) درباره دیه عضو معتقدند که دیه عضو مرد و زن با یکدیگر برابر است تا آنگاه که دیه عضو مصدوم به ثلث دیه کامل برسد و در آن صورت دیه عضو زن به نصف دیه عضو مرد کاهش مییابد. مستند این نظریه روایاتی است.
دلایل برابری زن و مرد در دیه و قصاص
آنچه درباره قصاص و دیه نفس و عضو زن و مرد بیان شد، مورد اتفاق فقهای شیعه است. البته برخی از فقها در سالهای اخیر درباره برابری زن و مرد در قصاص و دیه نفس و عضو، نظریههایی ارائه نمودهاند و در اینجا به بیان دلایل این نظریه و نقد و بررسی آن پرداخته میشود:
الف) عدالت خداوند متعال
از آیات قرآن استفاده میشود که سخنان و احکام خدا، حق و عادلانه است و در تکوین و تشریع نسبت به بندگان ظلم نکرده است.(2) «وَتَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ صِدْقًا وَعَدْلاً لاَّ مُبَدِّلَ لِکَلِمَـتِهِی وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ؛ (3) کلام پروردگار تو با صدق و عدل به حد تمام رسید». «إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ یَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَیْرُ الْفَـصِلِینَ ؛ (4) حکم و فرمان تنها از آن خداست؛ حق را از باطل جدا میکند و او بهترین جدا کننده (حق از باطل) است». «وَ مَا رَبُّکَ بِظَـلَّـمٍ لِّلْعَبِیدِ ؛ (5) پروردگارت هرگز به بندگان ستم نمیکند».
تفاوت بین زن و مرد در قصاص و دیه و الزام اولیای زن به پرداخت نصف دیه مرد هنگام قصاص مرد در برابر زن، بدون مشروط کردن قصاص زن در برابر مرد به چنین شرطی، از نظر عرف، ظلم و مخالف حق و عدالت است و خداوند نه تنها چنین سخنی نمیگوید، بلکه اینگونه حکم نمیکند. بنابراین زن و مرد در حقیقتِ انسانی و حقوق اجتماعی و اقتصادی از جمله قصاص و دیه با یکدیگر مساویاند و روایاتی که بین آنها در قصاص و دیه تفاوت میگذارد، مخالف کتاب است و اینگونه روایات را طبق «اخبار رد» (6) باید کنار گذاشت.(7)
______________________________
1. رک: شیخ مفید، ص 764؛ الطوسی، مبسوط، ص 148؛ الحلی، شرایع الاسلام، ص 289؛ الحلی، قواعد الاحکام، 668؛ العاملی، مسالک الافهام، ج 15، صص 465و466؛ النجفی، ج 43، ص 352؛ امام خمینی، ص 537؛ موسوی الخوئی، صص 317و318 و ...
2. صانعی، صص 166ـ167
3. انعام، 6: 115
4. انعام، 6: 57
5. فصلت، 41: 46
6. اخبار رد، روایاتی است که دستور میدهد روایات مخالف قرآن را کنار بگذارید و به آن عمل نکنید.
7. صانعی، صص 167و180
______________________________
نقد و بررسی
کبرای این استدلال صحیح است و شکی نیست که کلام و احکام الاهی مطابق با حق و عدل است؛ لیکن اشکال در صغرای استدلال است. زیرا معلوم نیست که تفاوت بین زن و مرد در قصاص و دیه، مصداق باطل و ظلم باشد؛ بلکه با توجه به نظام جامع حقوقی اسلام، این تفاوت عین حق و عدل ارزیابی میگردد. عمده فعالیتها و وظایف اقتصادی خانواده در اسلام، وظیفه مرد شمرده شده است. نقش اقتصادی مرد در خانواده و جامعه به گونهای ترسیم شده است که در صورت فقدان یا آسیب دیدن یک مرد، ضرر و زیان مادی زیادی به خانواده میرسد. طبیعی است که دیه مرد در چنین نظامی بیش از دیه زن ارزیابی و تعیین گردد و این تفاوت، ایجاد نوعی توازن بین حقوق و وظایف مرد در نظام حقوقی اسلام و مطابق حق و عدالت است.
علاوه بر این اگر حقوق زن و مرد جدا از سایر اجزای نظام حقوقی اسلام ارزیابی شود، باید هرگونه تفاوت بین زن و مرد، ناحق و مخالف عدل، بلکه مصداق ظلم دانسته شود، حتی تفاوتهایی که در قرآن کریم به آن تصریح شده است، مانند ارث زن و مرد و در این حال باید پذیرفت که کلام خداوند در درون خود دچار تناقض است.
ب) برابری همه انسانها با یکدیگر
انسانها در آیات و روایات، اعم از زن و مرد، بزرگ و کوچک، سفید و سیاه و عرب و غیرعرب، با هم در حقیقتِ انسانی برابرند و هیچیک بر دیگری برتری ندارند. «یَـآأَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَ حِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً کَثِیرًا وَنِسَآءً؛ (1) ای مردم از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید. همان کسیکه همه شما را از یک انسان آفرید و همسر وی را (نیز) از جنس او خلق کرد و از آن دو، مردان و زنان فراوانی (در روی زمین) منتشر ساخت». عموم کلمه «اتقوا» در آیه به جهت حذف متعلق، ظهور در خودداری از هر نوع ستم در سیاست، اقتصاد، شخصیت اجتماعی و قانونگذاری دارد. ازاینرو مردم باید از قوانینی که در نظر عرف و عقلا ظالمانه است دوری گزینند و در این صورت خداوند سزاوارتر است که در تشریع از اجحاف بپرهیزد و در حقوق انسانی و اجتماعی بین انسانها تبعیض قائل نشود. پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله فرمود: «الناس سواء کأسنان المشط؛ (2) مردم بسان دندانههای شانه با یکدیگر برابرند». با وجود این قبیل آیات و روایات، که در قرآن و منابع روایی فراوان است،
______________________________
1. نساء، 4: 1
2. مجلسی، ج 75، ص 251
______________________________
شکی باقی نمیماند که تفاوت بین زن و مرد در قصاص و دیه از نظر کتاب و سنت، ظلم و مردود است. ازاینرو اخبار مدعی تفاوت بین زن و مرد را باید کنار گذاشت.(1) بنابراین تساوی و عدالت در تمامی حقوق بین افراد بشر از جمله زن و مرد لازم است؛ اما تساوی در حقوق غیر از تشابه در آن است و تشابه در حقوق هیچ توجیه عقلی و شرعی ندارد. اگرچه ارث انسان مذکر و مؤنث مطابق تصریح قرآن، مشابه نیست، لیکن عادلانه و مساوی است و ظلمی در آن وجود ندارد. زیرا اداره امور اقتصادی خانواده در حقوق اسلام به عهده مرد است.(2)
نقد و بررسی
به این استدلال نیز اشکالاتی وارد است. اولاً، پیام آیه «خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَ حِدَةٍ»(3) این است که انسانها، اعم از زن و مرد، از یک نفس آفریده شدهاند و دلیلی موجود نیست که بتوان خلقت زن و مرد از یک نفس را به معنای تشابه حقوق زن و مرد و برابری حقوق آنها در هر مورد جزئی دانست. همچنین نمیتوان تشابه و برابری را در هر مورد جزئی به قصاص و دیه اختصاص داد؛ بلکه باید به تمامی ابعاد وجودی زن و مرد تسری داده شود. لیکن واضح است که هیچ کس حاضر به پذیرش این سخن و نتیجه آن نیست. زیرا با توجه به وجود دهها و بلکه صدها تفاوت فیزیکی و روحی بین زن و مرد، مشکل تخصیص اکثر پیش میآید که از نظر علم اصول، مستهجن و قبیح و از ساحت سخنوری حکیم به دور است. پس روایاتی که قصاص مرد در برابر زن را مشروط به پرداخت نصف دیه مرد میکند و دیه زن را نصف دیه مرد بیان مینماید، هیچگونه تعارضی با این قبیل آیات ندارد.(4)
ثانیا، آیا تساوی حقوق زن و مرد به این معناست که حقوق و وظایف زن و مرد در هر مورد جزئی، یکسان و مانند یکدیگر است؛ یا اینکه حقوق و وظایف تعیین شده برای زن و مرد در نظام حقوقی اسلام، در مجموع، مساوی است. مسلما صورت دوم مورد نظر میباشد. بنابراین ملاک ارزیابی، مجموع حقوق و وظایف زن و مرد در نظام حقوقی اسلام میباشد که در آن تساوی برقرار است و نمیتوان هر مورد جزئی را به تنهایی ارزیابی و حکم به برابری یا نابرابری نمود. لذا صحیح نیست که قانون قصاص و دیه زن و مرد، منفک از سایر اجزای نظام
______________________________
1. صانعی، صص 167ـ169؛ عبادی، ش 22، ص 24 و موحد شریعتپناهی، ش 19، صص 53و54
2. صانعی، ص 168
3. اعراف، 7: 189
4. ظهیری، ش 171، 172 صص 49ـ50
______________________________
حقوقی اسلام ارزیابی شود و تفاوت بین زن و مرد در آن مخالف برابری حقوق زن و مرد و ظلم به زن قلمداد گردد. همچنین روایات بیان کننده این تفاوت را باید مخالف کتاب شمرد آنها را و کنار گذاشت. به بیان دیگر، کبرای این استدلال که همان عدالت خداوند متعال است صحیح میباشد؛ لیکن صغرای آن مخدوش است. لذا روایات مذکور، مخالف قرآن نیست.
ج) صراحت آیات قصاص
خداوند در قرآن کریم حکم قصاص بین زن و مرد را بیان فرموده است: «وَکَتَبْنَا عَلَیْهِمْ فِیهَآ أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَیْنَ بِالْعَیْنِ وَالاْءَنفَ بِالاْءَنفِ وَالاْءُذُنَ بِالاْءُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ؛(1) و طبق دستور اخبار رد، روایات مخالف قرآن را باید طرد کرد و از ترتیب اثر دادن به آن خودداری ورزید.(2)
نقد و بررسی
اگرچه در بدو امر امکان دارد بین آیه 45 سوره مائده و روایات بیان کننده تفاوت بین زن و مرد در قصاص و دیه، تعارض ایجاد شود، لیکن با توجه به قرینه موجود باید اخبار رد در مقام کشف از مراد جدی را، تنها بر مخالفت تباینی و عموم و خصوص من وجه در نظر گرفت. قرینه این است که همان معصومانی که اصل اخبار رد را بیان فرمودند، به ضرورت فقه، عموم و اطلاق آیات قرآنی را در صدها مورد تخصیص و تقیید زدهاند. بدینسان معلوم میشود روایاتی که قصاص مرد در برابر زن را مشروط به پرداخت نصف دیه مرد میکند، تعارضی با آیه 45 سوره مائده ندارد و تنها اطلاق آنرا مقید مینماید.(3)
د) حیات بودن قصاص
خداوند در قرآن کریم میفرماید: «وَ لَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَوةٌ یَـآأُوْلِی الاْءَلْبَـبِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ؛(4) ای صاحبان خرد، برای شما در قصاص، حیات و زندگی است. شاید شما تقوا پیشه کنید». قصاص عبارت از رد به مثل است و رد به مثل در کشتن زن توسط مرد یعنی کشتن مرد بدون دادن چیزی به بستگان زن. بنابراین دادن نصف دیه مرد از سوی اولیای زن، زاید بر مقابله و خارج از قصاص قاتل در مقابل مقتول است و این ظلم بر زن مقتول میباشد. قرآن به طور
______________________________
1. مائده، 5: 45
2. صانعی، ص 170؛ مهرپور، صص 240ـ249 و موحد شریعتپناهی، صص 53و54
3. ظهیری، صص 50 ـ52
4. بقره، 2: 179
______________________________
کلی میفرماید: «قصاص موجب حیات است» و فرقی بین قصاص مرد در مقابل زن و مرد و قصاص زن در مقابل مرد و زن نمیگذارد.(1)
نقد و بررسی
با دقت در آیه 178 سوره بقره معلوم میشود که آنچه در قصاص موجب حیات میشود، اصل تشریع قصاص است که در قصاص مرد در برابر زن نیز وجود دارد.
ه) خودداری اطلاق آیات قصاص از تقیید
اطلاق آیات مذکور از تقیید و استثنا دوری میکنند؛ صحیح نیست گفته شود: «خداوند نسبت به بندگان ستم نمیکند، مگر در قصاص مرد در برابر زن».(2)
نقد و بررسی
با توجه به نقد و بررسی استدلالهای گذشته معلوم میشود اولاً، تفاوت بین زن و مرد در قصاص و دیه در مجموعه نظام حقوقی اسلام، ستم و ناعادلانه نیست تا بخواهد اطلاق آیات بیان کننده عدل و حق بودن کلام و احکام الاهی و تساوی بین افراد بشر را مقید کند؛ بلکه عین حق و عدل است. ثانیا، با داشتن اطلاق آیه «أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ» از تقیید، صرف ادعاست و آنچه که به عنوان دلیل ذکر شد، مربوط به آیات دیگر بود که پاسخ آن داده شد.
و) روایات مخالف با روایات مشهور
در مقابل روایاتی که مستند نظریه اجتماعی فقهاست، روایات مخالفی وجود دارد: روایت صحیح ابی مریم از امام باقر علیهالسلام درباره زنی است که مردی را کشته بود. امام در این رابطه فرمود: «تقتل ویؤدی ولیها بقیة المال؛(3) کشته میشود و ولی او مابقی مال (دیه) را میپردازد». روایت موثق سکونی از امام صادق علیهالسلام : «ان امیر المؤمنین علیهالسلام قتل رجلاً بامرأة قتلها عمدا وقتل امرأة قتلت رجلاً عمدا؛(4) همانا امیر مؤمنان علیهالسلام مردی را کشت که زنی را به عمد کشته بود و زنی را کشت که مردی را به عمد کشته بود». روایت اسحاقبنعمار از امام صادق علیهالسلام : «ان رجلاً قتل امرأة فلم یجعل علی علیهالسلام بینهما قصاصا والزمه الدیة؛(5) مردی زنی را کشت و علی علیهالسلام بین آنها به قصاص حکم نکرد و مرد را به پرداخت دیه الزام کرد».
______________________________
1. صانعی، ص 175 و انصاری راد، روزنامه زن، 1/7/1377، ص 9
2. صانعی ص 175
3. حر العاملی، ص 85، باب 33، ح 17
4. همان، ص 84، ح 14
5. همان، صص 84 و 85، ح 16
______________________________
اگرچه مضمون این سه روایت متفاوت است، لیکن در مخالفت با روایات مستند نظریه فقهای شیعه در قصاص و دیه زن و مرد، متفق است. علاوه بر آن، در تعارض روایت سکونی با این روایات، ترجیح با روایت سکونی است؛ زیرا موافق آیات قرآن است.(1)
نقد و بررسی
اول اینکه روایت اول و سوم اگرچه مخالف روایات مشهور این باب است، ولی موافق روایت دوم نیز نیست. بنابراین به عنوان جواب نقضی میتوان مدعی شد که این دو روایت در مخالفت با روایت سکونی، همراه روایات مشهوراست. دوم اینکه روایت ابی مریم، نادر و مخالف آیه «أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ» است و فقها به آن عمل نکردهاند و روایت سکونی مطلق و قابل جمع با روایات مشهور است و روایت اسحاقبنعمار نیز در صورت امکان به قرینه روایات مشهور بر عدم قصاص بدون ردّ نصف دیه مرد حمل میشود؛ در غیر این صورت به دلیل مخالفت با روایات مشهور کنار گذاشته میشود.(2) علاوه بر این و با توجه به مباحث گذشته، روایات مشهور مخالف کتاب نیست تا روایت سکونی به دلیل موافقت با کتاب بر روایات مشهور ترجیح داده شود.
ز) ضعف اجماع
اجماعی که فقهایی از جمله صاحب جواهر و صاحب ریاض ادعا کردهاند، با توجه به عبارت محقق اردبیلی، سست و قابل نقض است. زیرا وی در مقام استدلال بر مسئله قصاص مرد در برابر زن با پرداخت نصف دیه مرد مینویسد: «کأن دلیله الاجماع والأخبار» که بیانگر عدم جزم وی به حکم معروف در این مسئله به دلیل عدم جزم به اخبارو اجماع است.(3)
نقد و بررسی
اول اینکه محقق اردبیلی نیز با دیگر فقهای شیعه در این مسئله اتحاد نظر دارد و به روایات حلبی، عبداللّهبن مسکان و عبداللّهبنسنان از امام صادق علیهالسلام که بیان شد، استناد نموده است و به نصف بودن دیه نفس زن نسبت به دیه نفس مرد نظر میدهد و بر این باور است که قصاص مرد در برابر زن، مشروط به پرداخت نصف دیه مرد است و مدعی است که نظریهای مخالف نظریه مشهور نقل نشده است.(4) دوم اینکه اولین عباراتی که از ایشان نقل شده است، در
______________________________
1. صانعی، صص 189 و 190
2. موسوی الخوئی، صص 35 و 36
3. صانعی، ص 193
4. مقدس الاردبیلی، ج 14، صص 47 و 48
______________________________
مسئله مورد بحث نیست؛ بلکه مربوط به دیه طفلی است که یکی از والدینش مسلمان باشد یا قبل از بلوغ او مسلمان شود.(1) عبارت دوم نیز بیانگر تردید در حکم مسئله نیست؛ همانطوری که خودش تردید نکرده است و دیگران نیز چنین برداشتی نداشتهاند. سوم اینکه برای پی بردن به اجماعی بودن یا نبودن حکم این مسئله بین فقها، لزومی ندارد که به اینگونه عبارات تمسک شود؛ بلکه میتوان با اندکی تحقیق و تأمل در متون فقهی به پاسخ این پرسش رسید.
نقش زمان و مکان در قصاص و دیه
برخی بر این باورند که دیه از احکام امضایی اسلام و متأثر از اوضاع و احوال خاص زمان و مکان ظهور اسلام است. ازاینرو منافاتی ندارد که همگام با تغییرها و تحول درخواست و اراده مردم و مطابق با اوضاع و احوال و مقتضیات زمان و مکان، در قصاص مرد در برابر زن و میزان دیه زن تجدیدنظر شود.(2)
باید توجه داشت که اسلام فقط آن دسته از قوانینی را که از مبنای عقلایی و قابلیت بقا بهرهمند بود و میتوانست با اصلاحاتی در تسهیل و سامان دادن امور اجتماعی مردم نقش مؤثر داشته باشد، پذیرفت. قصاص و دیه از این قبیل مقررات است؛ ازاینرو هیچ ملازمهای بین امضایی بودن یک حکم و عدم ثبات و دوام آن وجود ندارد؛ بلکه حکم مورد امضا مانند احکام تأسیسی، مشمول حدیث «حلال دین محمد تا روز قیامت حلال و حرام آن تا روز قیامت حرام است»(3) میباشد؛ در غیر این صورت هیچگاه چنین حکمی به طور مطلق امضا نمیشد.
نکته قابل توجه در اینباره این است که مقررات قصاص و دیه زن و مرد در نظام حقوق اسلامی با دیگر مقررات موجود در این نظام ارتباط وثیق دارد و کامل کننده یکدیگر هستند و تغییر برخی از این مقررات، موجب ناهماهنگی در این نظام حقوقی میشود. زیرا در نظام حقوقی اسلام مسئولیت اقتصادی خانواده به عهده مرد است و مشروط نمودن قصاص مرد در برابر زن به پرداخت نصف دیه مرد یا تعیین دیه زن به میزان نصف دیه مرد، در ارتباط کامل با این مسئله است.
______________________________
1. همان، ص 313
2. مهرپور، صص 279ـ281؛ بجنوردی، روزنامه زن، 16/10/1377، ص 9؛ سعید زاده؛ مجله زنان، ش 37، صص 37 و 38
3. حر العاملی، ج 27، ص 169، باب 12، ح 52
______________________________
قانون و زنان سرپرست خانوار
به نظر میرسد اگر تفاوت بین زن و مرد در قصاص و دیه به دلیل مسئولیت فرد در تأمین نیازهای اقتصادی خانواده و سرپرستی آن است، باید درباره زنان شاغلی که درآمد خود را در اداره زندگی مشترک هزینه میکنند، به ویژه زنانی که سرپرستی خانواده را عهدهدار هستند، تجدیدنظر نمود.
پرسشی که به ذهن متبادر میشود این است که وظیفه ما در مقابل واقعیات اجتماعی چیست؟ زمانیکه زن سرپرست خانوادهای توسط مردی به طور فجیع کشته میشود و احساسات عمومی شدیدا جریحهدار میگردد و خانواده مقتول نیز توانایی پرداخت نصف دیه قاتل را ندارد، راه چاره کدام است. فقها بر این نکته متفقاند که بیت المال مُعدّ مصالح مسلمانان است(1) و مواردی چون اداره امور خانوادههای بیسرپرست یا خانوادههایی که سرپرست آنها ازکارافتاده است یا پرداخت فاضل دیه برای قصاص مرد در برابر زن در وضعیت مذکور، از مصالح مسلمانان و جامعه اسلامی به شمار میرود. چرا که در غیر این صورت نظم و امنیت جامعه اسلامی مختل میگردد و نظام اسلامی ناکارآمد جلوه میکند. ازاینرو حکومت اسلامی در اینگونه موارد وظیفه دارد با اختیارات خود، مشکل را از پیش روی جامعه بردارد و از بیتالمال برای اداره امور خانوادههای بیسرپرست یا دارای سرپرست ازکارافتاده و مواردی از این قبیل هزینه کند تا زن مجبور به تحمل مشقت تأمین هزینه زندگی خانوادگی نشود یا با پرداخت فاضل دیه از بیتالمال، زمینه اجرای قصاص مرد قاتل را فراهم سازد تا احساسات عمومی به ویژه خانواده مقتول، التیام و تسکین یابد و احیانا جلوی سوء استفاده از این حکم شرعی گرفته شود و نظم و امنیت به جامعه بازگردد.(2) چنانکه تنی چند از فقیهان معاصر(3) فتوا دادهاند که حکومت در صورت اقتضای مصلحت، میتواند فاضل دیه زن را از بیتالمال بپردازد تا زمینه قصاص مرد قاتل در برابر زن مقتول فراهم گردد.
پیشنهاد حقوقی
با توجه به مباحث مطرح شده در بحث قصاص مرد در برابر زن و فتوای چهارتن از مراجع فعلی مبنی بر جواز پرداخت فاضل دیه زن از بیتالمال در صورت وجود مصلحت برای
______________________________
1. محقق کرکی، ج 5، صص 139ـ240؛ محقق اردبیلی، ج 14، ص 187؛ محقق خوئی، مصباح الفقاهه، ج 1، ص 738 و...
2. مرعشی، صص 50 ـ53
3. فاضل لنکرانی و مکارم شیرازی، سؤال 59 و موسوی اردبیلی و نوری همدانی، سؤال 3
______________________________
فراهم شدن زمینه قصاص، پیشنهاد میگردد که تبصرهای توسط قانونگذار ذیل ماده دویستونه ق. م. ا. بدین شرح اضافه شود: «چنانچه مصلحت مقتضی قصاص قاتل باشد، لیکن ولی مقتول توان پرداخت فاضل دیه را نداشته باشد، فاضل دیه از بیتالمال پرداخت گردد».
اشاره
1. در روایات مربوط به دیه زن و مرد، علت و فلسفه نصف بودن دیه زن در مقایسه با مرد ذکر نشده است و آنچه که توسط اندیشمندان اسلامی در این زمینه بیان شده است، اشاره به یکی از حکمتهایی است که میتوان برای این حکم در نظر گرفت. به هر حال آنچه مهم است این است که دیه اساسا بهای جان انسان نیست و دیه قیمت و ارزش یک انسان نیست تا کسانی اشکال کنند که اسلام قیمت جانِ زن را نصف مرد قرار داده است؛ بلکه دیه صرفا جبران خسارت مادی است که به شخص وارد میشود و اصلاً ارتباطی به ارزشگذاری نسبت به شخصیت و جانِ انسان ندارد. اگر قرار بود دیه، قیمت جان انسانها باشد، میبایست دیه عالم و جاهل و انسانهای کارآمد و مفید با انسانهای غیرمفید، متفاوت باشد، در حالیکه چنین نیست.
2. یکی از دلایلی که در دفاع از برابری دیه زن و مرد مطرح میشود، تغییر موقعیت زنان و ایفای نقش آنان در تأمین اقتصاد خانواده است. لیکن این سخن با اشکال اساسی مواجه است. اول آنکه مرد هم در غالب خانوادهها تأمین کننده اصلی نفقه خانواده است و قانون همیشه متناسب با غالبِ جامعه، جعل و تشریع میشود. دوم آنکه در مواردی هم که زنان در تأمین معاش خانواده ایفای نقش میکنند، باز هم وظیفه قانونیای بر عهده ندارند و مرد مسئول و پاسخگو در این زمینه است؛ یعنی قانون، مرد را مشمول معاش خانواده میداند.
3. از مجموع نظام حقوقی اسلام میتوان میفهمید که جهتگیریهای اسلام اساسا در راستای آن است که فشار تأمین معاش خانواده بر عهده زنان نباشد تا آنان به راحتی و بدون دغدغه خاطر و بدون تحمل فشار روحی و جسمی از ناحیه کار و اشتغال ــ البته به جز در موارد ضروری که نیاز جامعه اسلامی ایجاب میکند ــ به ایفای نقش مهم مادری و همسری بپردازند و کانون خانواده و در نتیجه جامعه را از آثار معنوی حضور خویش بهرهمند سازند. از همین رو سیاستهای کلان جامعه از سوی نظام اسلامی بایستی به گونهای تنظیم گردد که زنان ناچار نباشند برای حل مشکلات اقتصادی خانواده، فشار مضاعفی را تحمل کنند و کارآمدی آنان در خانواده کاهش یابد.