نویسندگان:
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

همشهری ،29 /2/83
مردم‏سالاری دینی که موضوع پرسش اول این مصاحبه است، با پاسخ ناخوش‏بینانه مصاحبه‏شونده روبه‏رو می‏شود. ایشان این مسئله را منحصر به ما نمی‏داند و مجادله بر سر آن‏را نیز بی‏حاصل می‏شمرد. چرا که به جای پرداختن به ریشه‏های بحث، به بحث بر سر شاخه‏ها مشغول شده‏ایم. البته، نقش ساخت و نوع حکومت در بقا و پیشرفت جامعه انکار نمی‏شود و شاهد آن وقوع انقلاب است. ولی دموکراتیزاسیون مطرح شده پس از فروپاشی شوری سابق، پدیده‏ای متمایز است و با سرنوشت مباحث سوسیالیسم و ناسیونالیسم در جامعه‏ها مقایسه می‏شود. به علاوه، رجوع ما به این بحث از روی انفعال و مرعوبانه بوده است. ضمنا این دموکراسیِ مورد توصیه، دستاوردی خنثی نیست. البته، ایشان در پاسخ به سؤالی، عوامل درون‏خیز بحث دموکراسی را نیز می‏پذیرد و به اصول و آرمان‏های محقق نشده قانون اساسی اشاره می‏کند و لذا مقداری از فراگیری بحث دموکراسی را صحیح می‏داند. اما به نظر وی اینکه همه چیز تحت‏الشعاع آن قرار گرفته است، ناشی از اوضاع جهانی است. هرچند همین مطرح شدن را هم از جهاتی برای جامعه مفید ارزیابی می‏کند.
مردم‏سالاری را باید از مسیر دیگری پیش برد و به مسائلی اندیشید که فراتر از مردم‏سالاری‏اند و مردم‏سالاری را در خود دارند. مهم‏ترین آنها مبانی و مقدمات ایده مردم‏سالاری است. آقای شجاعی‏زند دموکراسی بر اساس ریشه‏های دینی و توحیدی را متین‏تر و فراگیرتر از بیان‏های سکولار آن می‏بیند و متفکران چندی را نیز هم‏رأی خود معرفی می‏کند. وی سپس آموزه‏هایی دینی که می‏توانند بنیان مردم‏سالاری باشند را برمی شمرد: تعالیمی چون برابری، برادری، اختیار و مسئولیت‏پذیری انسان، توصیه به آگاهی، حق‏طلبی، نهی طغیان و نفی طاغوت و... . سپس نتیجه گرفته می‏شود که تردید واقعی در سازگاری دموکراسی با متولیان دین است، نه خود دین و جوهر ایمان.
ایشان در گام بعدی، دو نارسایی عمده دموکراسی لیبرال را ذکر می‏کند و پس از آن به برشمردن اجمالی ویژگی‏های دموکراسی مطلوب خود می‏پردازد. همچنین در بحث مردم‏گرایی ادیان و مشخصات حاکمیت مطلوب، عناوین متعددی را به عنوان خصوصیات این مردم‏سالاری ذکر می‏کند که همه جزء مواعظ و توصیه‏های ادیان توحیدی‏اند. در ادامه، سخن پوپر نقد می‏شود و بر این نکته تأکید می‏گردد که چه کسی و چگونه حکومت کردن فهم است. وی عدالت واقعی را پایه اصلی دموکراسی می‏داند و دموکراسی مبتنی بر سازوکار تبلیغات را نفی می‏کند. نکته مهم دیگر، ظرف بودن دموکراسی مطلوب است که با ایدئولوژی جامعه مربوط هماهنگی دارد و لذا، ماهیت ایدئولوژی بخشیدن به دموکراسی را انحراف می‏خواند. در پایان نیز تصریح می‏کند که دسترسی به دموکراسی مطلوب، مشکل، اما ممکن است و محتاج خودباوری و جدیت است.

تبلیغات