چالش های انقلاب با جهانی سازی
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
همشهری، 26 و 27/2/83
بررسی انگیزهها و هدفهای برگزاری کنفرانس «انقلاب اسلامی و چشمانداز آینده» و بسترهای شکلگیری انقلاب اسلامی، عمده مباحث این گفتوگو است و در پایان از چالشهای نوین انقلاب اسلامی مانند موج جهانیسازی بحث میشود.
در کشورهایی که در آنها انقلابی صورت گرفته است، به مناسبتهایی مانند ربع یا نیم قرن از گذشت آن، بازنگری در بیانها و دستاورهای آن شکل میگیرد. درباره انقلاب اسلامی نیز نظریههای گوناگونی شکل گرفته است. نقد و ارزیابی دوران 25 ساله به لحاظ اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... نخستین هدف برگزاری کنفرانس است. هدف دوم، بررسی انقلاب اسلامی در بوته نظریههای جامعهشناسی است. این بررسی به لحاظ حوزههای گوناگون اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... انجام میشود. برای مثال عمده نظریات جامعهشناختی در پیدایش انقلاب اسلامی به چند نوع تقسیم میشود: نظریههای مارکسیستی؛ نظریههای ساختارگرایانه؛ نظریههای کارکرد گرایانه؛ نظریههای معطوف به روانشناختی و نظریه جامعه تودهوار. البته به دلیل چندوجهی بودن ذات انقلاب، نمیتوان آنرا صرفا در یک نوع خاص جای داد.
به باور آقای سنایی، ویژگی نظریاتی که اندیشمندان داخلی در باب انقلاب اسلامی عرضه کردهاند، برخاسته از نزاع دامنهدار و پرسابقه سنت و تجدد در تاریخ معاصر ایران است. ما جامعهای دینی هستیم که همواره به دنبال ارزشهای دینی بودهایم و از سوی دیگر با دنیای مدرن روبهرو شدهایم. انقلاب مشروطه و در ادامه آن انقلاب اسلامی، هر کدام، به نوعی در پی پاسخ به این مشکل بودهاند. انقلاب اسلامی راه سومی میان سنت و مدرنیته است؛ چرا که هم انتخاب آزادانه و شیوههای دموکراتیک در آن تعبیه شده است و هم در آن ساختار مبتنی بر دین توصیه میشود و در حوزههای گوناگون فرهنگ، اقتصاد و سیاست، بهرههای زیادی از مدرنیته به دست آورده است. بخشی از مدرنیسم که با عقلانیت جمعی سازگار است، با دین اسلام نیز همساز است. اسلام دینی خردگراست و عقل یکی از منابع چهارگانه ماست.
عدم شناخت دقیق از مدرنیته و سنت، زمینه ایرادات بسیاری از نویسندگان و تحلیلگران در بررسی و فهم انقلاب اسلامی است. در واقع، آنها حوزه دین را براساس شناخت سنتی و حوزه دموکراسی را بر پایه شناخت یک جانبه از مدرنیته مورد بحث قرار میدهند. در ایران برخوردهای متفاوتی را در ارتباط با جهانیسازی میتوان مشاهده کرد: اول اینکه گمان کنیم جهانیسازی یک پروژه از پیش تعیین شده از سوی کشورهای غربی است و برای تحقیر ما برنامهریزی شده است. برخورد دوم این است که جهانیسازی را فرآیندی بدانیم که طی سدههای مختلف رشد کرده و به اینجا رسیده است و جوانب مختلفی دارد. جهانیسازی همان گسترش مدرنیته در سطح جهان است.البته دین اسلام با لایههایی از مدرنیته ناسازگار است. راهکاری که امروزه در کشور ما دربرابر موج افراطی جهانیسازی عرضه میشود ، گفتوگوی بینتمدنی و بیندینی است. خوشبختانه این راهکار از نگاه جهانی نیز مورد پذیرش قرار گرفته است.
بررسی انگیزهها و هدفهای برگزاری کنفرانس «انقلاب اسلامی و چشمانداز آینده» و بسترهای شکلگیری انقلاب اسلامی، عمده مباحث این گفتوگو است و در پایان از چالشهای نوین انقلاب اسلامی مانند موج جهانیسازی بحث میشود.
در کشورهایی که در آنها انقلابی صورت گرفته است، به مناسبتهایی مانند ربع یا نیم قرن از گذشت آن، بازنگری در بیانها و دستاورهای آن شکل میگیرد. درباره انقلاب اسلامی نیز نظریههای گوناگونی شکل گرفته است. نقد و ارزیابی دوران 25 ساله به لحاظ اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... نخستین هدف برگزاری کنفرانس است. هدف دوم، بررسی انقلاب اسلامی در بوته نظریههای جامعهشناسی است. این بررسی به لحاظ حوزههای گوناگون اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... انجام میشود. برای مثال عمده نظریات جامعهشناختی در پیدایش انقلاب اسلامی به چند نوع تقسیم میشود: نظریههای مارکسیستی؛ نظریههای ساختارگرایانه؛ نظریههای کارکرد گرایانه؛ نظریههای معطوف به روانشناختی و نظریه جامعه تودهوار. البته به دلیل چندوجهی بودن ذات انقلاب، نمیتوان آنرا صرفا در یک نوع خاص جای داد.
به باور آقای سنایی، ویژگی نظریاتی که اندیشمندان داخلی در باب انقلاب اسلامی عرضه کردهاند، برخاسته از نزاع دامنهدار و پرسابقه سنت و تجدد در تاریخ معاصر ایران است. ما جامعهای دینی هستیم که همواره به دنبال ارزشهای دینی بودهایم و از سوی دیگر با دنیای مدرن روبهرو شدهایم. انقلاب مشروطه و در ادامه آن انقلاب اسلامی، هر کدام، به نوعی در پی پاسخ به این مشکل بودهاند. انقلاب اسلامی راه سومی میان سنت و مدرنیته است؛ چرا که هم انتخاب آزادانه و شیوههای دموکراتیک در آن تعبیه شده است و هم در آن ساختار مبتنی بر دین توصیه میشود و در حوزههای گوناگون فرهنگ، اقتصاد و سیاست، بهرههای زیادی از مدرنیته به دست آورده است. بخشی از مدرنیسم که با عقلانیت جمعی سازگار است، با دین اسلام نیز همساز است. اسلام دینی خردگراست و عقل یکی از منابع چهارگانه ماست.
عدم شناخت دقیق از مدرنیته و سنت، زمینه ایرادات بسیاری از نویسندگان و تحلیلگران در بررسی و فهم انقلاب اسلامی است. در واقع، آنها حوزه دین را براساس شناخت سنتی و حوزه دموکراسی را بر پایه شناخت یک جانبه از مدرنیته مورد بحث قرار میدهند. در ایران برخوردهای متفاوتی را در ارتباط با جهانیسازی میتوان مشاهده کرد: اول اینکه گمان کنیم جهانیسازی یک پروژه از پیش تعیین شده از سوی کشورهای غربی است و برای تحقیر ما برنامهریزی شده است. برخورد دوم این است که جهانیسازی را فرآیندی بدانیم که طی سدههای مختلف رشد کرده و به اینجا رسیده است و جوانب مختلفی دارد. جهانیسازی همان گسترش مدرنیته در سطح جهان است.البته دین اسلام با لایههایی از مدرنیته ناسازگار است. راهکاری که امروزه در کشور ما دربرابر موج افراطی جهانیسازی عرضه میشود ، گفتوگوی بینتمدنی و بیندینی است. خوشبختانه این راهکار از نگاه جهانی نیز مورد پذیرش قرار گرفته است.