نگرش مطهری به سنت و مدرنیته
آرشیو
چکیده
متن
پگاه حوزه، ش 129
نگرش مطهری به رابطه سنت و مدرنیته، تأثیر اساسی در شکلگیری اندیشههای سیاسی ایشان داشته است. میتوان گفت که وی این بحث را، به طور عمده، تحت عنوان «اسلام و مقتضیات زمان» مورد بحث قرار داده است. ایشان معتقد است که انسان به کمک نیروی عقل و ابتکار خود، ابزارها و امکانات اقتصادی و اجتماعی خود را پیوسته ارتقا میدهد و مقتضیات محیط زندگی را در هر زمانی تغییر میبخشد و خود را با آن منطبق میکند. از نظر ایشان، بحث انطباق اسلام با شرایط زمان، بحث انطباق با هر چیز جدیدی نیست؛ بلکه چه بسیار چیزهای جدیدی که انحرافی هستند و باید در مقابل آن ایستاد. از سوی دیگر، این تطبیق به مفهوم نسخ قوانین اسلام هم نیست.ازاینرو، پرهیز از تصادم با مظاهر توسعه علم و تمدن، یکی از جهاتی است که کار این انطباق را آسان کرده است و مانع بزرگ جاوید ماندن را از میان برمیدارد. ایشان یکی از علل گرایش طبقه روشنفکر به ایسمهای غربی را رکود و جمود فکری در اندیشه اسلامی میداند؛ لذا، راز جاودانگی قوانین اسلام را در پیوند دین و عقل در اسلام، جامعیت و توجه اسلام به روح و معنای قوانین به جای شکل ظاهر، در نظر گرفتن قوانین ثابت برای احتیاجات ثابت و قوانین متغیر برای احتیاجات متغیر میداند. ولی میتوان گفت که تمام این راهکارها در برخی موارد، به خصوص در زمینه تطبیق اسلام با یافتههای علوم طبیعی، میتواند مؤثر باشد؛ ولی در تطبیق آن با اندیشههای جدیدی که مقبولیت عام پیدا میکنند، دشواریهایی خواهد داشت. مطهری، در این زمینه و در مورد برخی مصادیق، از جمله آزادی، عدالت، حقوقبشر، دموکراسی، روشنفکری و ... بحثهایی را ارائه میکند و به بررسی آنها میپردازد. نگاه مطهری به آزادی، از موضع حق نیست؛ بلکه از موضع ضرورت است؛ یعنی اساس آزادی در نهاد و فطرت انسان نهفته است. به نظر او، عدل بالاترین معیاری است که همه امور را باید با آن سنجید و به همین دلیل، ایشان عدالت را ملاک شرعی بودن میداند، نه برعکس. تا زمانی که مبانی فلسفی و فکری و دینی حقوقبشر و انطباق آن با اصول و ارزشهای اسلامی به اثبات نرسد، نمیتوان بر اساس تصمیمات سیاسی به پذیرش و یا رد آن اقدام کرد. نگرش مطهری در مورد دموکراسی مثبت است و مراد او بیش از همه، تعهد حکومت در تأمین و احترام به حقوق مردم است. برخورد شهید مطهری با روشنفکران، با خوشبینی و از روی حسن نیت است؛ اما به موقع هم به نقد دیدگاههای آنها میپردازد.
نگرش مطهری به رابطه سنت و مدرنیته، تأثیر اساسی در شکلگیری اندیشههای سیاسی ایشان داشته است. میتوان گفت که وی این بحث را، به طور عمده، تحت عنوان «اسلام و مقتضیات زمان» مورد بحث قرار داده است. ایشان معتقد است که انسان به کمک نیروی عقل و ابتکار خود، ابزارها و امکانات اقتصادی و اجتماعی خود را پیوسته ارتقا میدهد و مقتضیات محیط زندگی را در هر زمانی تغییر میبخشد و خود را با آن منطبق میکند. از نظر ایشان، بحث انطباق اسلام با شرایط زمان، بحث انطباق با هر چیز جدیدی نیست؛ بلکه چه بسیار چیزهای جدیدی که انحرافی هستند و باید در مقابل آن ایستاد. از سوی دیگر، این تطبیق به مفهوم نسخ قوانین اسلام هم نیست.ازاینرو، پرهیز از تصادم با مظاهر توسعه علم و تمدن، یکی از جهاتی است که کار این انطباق را آسان کرده است و مانع بزرگ جاوید ماندن را از میان برمیدارد. ایشان یکی از علل گرایش طبقه روشنفکر به ایسمهای غربی را رکود و جمود فکری در اندیشه اسلامی میداند؛ لذا، راز جاودانگی قوانین اسلام را در پیوند دین و عقل در اسلام، جامعیت و توجه اسلام به روح و معنای قوانین به جای شکل ظاهر، در نظر گرفتن قوانین ثابت برای احتیاجات ثابت و قوانین متغیر برای احتیاجات متغیر میداند. ولی میتوان گفت که تمام این راهکارها در برخی موارد، به خصوص در زمینه تطبیق اسلام با یافتههای علوم طبیعی، میتواند مؤثر باشد؛ ولی در تطبیق آن با اندیشههای جدیدی که مقبولیت عام پیدا میکنند، دشواریهایی خواهد داشت. مطهری، در این زمینه و در مورد برخی مصادیق، از جمله آزادی، عدالت، حقوقبشر، دموکراسی، روشنفکری و ... بحثهایی را ارائه میکند و به بررسی آنها میپردازد. نگاه مطهری به آزادی، از موضع حق نیست؛ بلکه از موضع ضرورت است؛ یعنی اساس آزادی در نهاد و فطرت انسان نهفته است. به نظر او، عدل بالاترین معیاری است که همه امور را باید با آن سنجید و به همین دلیل، ایشان عدالت را ملاک شرعی بودن میداند، نه برعکس. تا زمانی که مبانی فلسفی و فکری و دینی حقوقبشر و انطباق آن با اصول و ارزشهای اسلامی به اثبات نرسد، نمیتوان بر اساس تصمیمات سیاسی به پذیرش و یا رد آن اقدام کرد. نگرش مطهری در مورد دموکراسی مثبت است و مراد او بیش از همه، تعهد حکومت در تأمین و احترام به حقوق مردم است. برخورد شهید مطهری با روشنفکران، با خوشبینی و از روی حسن نیت است؛ اما به موقع هم به نقد دیدگاههای آنها میپردازد.