آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

علوم سیاسی، ش 23
سرنوشت جهان معاصر در نقطه آغاز تجدد و با انفصال سیاست از اخلاق رقم زده شد و پایان آن همان‏گونه که تحولات اخیر در حوزه‏های مختلف معرفتی و عملی دلالت دارد، با پیدایی رابطه تازه میان این دو تعیین خواهد شد. اگر اخلاق و سیاست را در معنای گسترده آن در نظر بگیریم، نوع رویکرد ما به این رابطه تعیین خواهد کرد که ما در کدام جهان زندگی و اندیشه می‏کنیم، جهان سنت یا جهان تجدد؟
از دیدگاه سنت به عنوان یک رویکرد نظری و عملی (نه به معنای جامعه‏شناختی آن)، سیاست ادامه اخلاق یا اخلاق به شکل دیگر است و هیچ جدایی بین این دو نیست. در مقابل، تجدد، اگرچه اخلاق را بر سیاست حاکم می‏کند، ولی این دو حوزه را جدا و بی‏ربط به هم می‏بیند. انواع روابط اخلاق و سیاست را می‏توان چنین بیان کرد: رابطه اول: آیا سیاست به عنوان حوزه عمومی حیات انسانی، می‏تواند یا باید اهداف اخلاقی را در حوزه خصوصی و اعمال فردی دنبال کند. رابطه دوم: در صورت جدایی حوزه اخلاق و سیاست، آیا باید میان اخلاقیات این دو حوزه رابطه‏ای باشد، یا اینکه به اعتبار تمایز آنها، هیچ وجهی برای ایجاد ارتباط میان آن دو نیست.رابطه سوم، درباره ابزارها و روش پی‏گیری سیاست‏ها و اهداف حوزه عمومی است. آیا در سیاست بایستی از روش‏های اخلاقی استفاده کرد.
در ادامه، دیدگاه ارسطو و افلاطون به عنوان نماینده جریان سنت درباره رابطه اخلاق و سیاست بررسی می‏شود. سیاست از نگاه ارسطو، شکل کامل اخلاق است و هیچ‏یک از سه نوع رابطه میان سیاست و اخلاق نباید به گونه‏ای فهم شود که پیوند درونی آنها نادیده گرفته شود. ازاین‏رو، در درکی که او از سیاست دارد، توسل به ابزارهای غیراخلاقی مطرح نمی‏شود. اما جامعه در نگاه افلاطون، چیزی جز همان فرد ولی در مقیاس بزرگ‏تر نیست؛ در نتیجه جایی برای تفکیک اخلاق از سیاست باقی نمی‏ماند.
به عقیده صاحب‏نظران و طراحان طرح تجدد، طرح سنت به اعتبار ماهیت اخلاقی‏اش و اهداف بلندی که دارد، غیرقابل تحقق است. آنها انسان و سیاست را از هر نوع محتوای اخلاقی خالی کرده و به سطح طبیعت و حیوان کشانده‏اند تا بتوانند برخلاف سنت، طرحی ممکن و قابل دسترسی ارائه دهند. طرح تجدد و سنت از حیث عملی بودن و نتایج آن نیز متفاوت است. این طرح گرچه توفیق اجرای کامل در جامعه دارد، اما طرحی شکست خورده است؛ زیرا نسبتی با حقیقت انسان ندارد و به لحاظ نظری نادرست است. سخن نهایی این است که ایجاد پیوند میان اخلاق و سیاست یا تحکیم آن، چه در حوزه نظر و چه در حوزه عمل، ضرورتی حیاتی برای نجات انسان و جامعه انسانی در این برهه از تاریخ است.

تبلیغات