عدالت و آزادی
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
نسیم صبا، 26/1/83
این مقاله به دو موضوع «عدالت» و «آزادی» و رابطه آنها با دین اشاره شده و از آن نتیجه گرفته شده است که تمام ادیان آسمانی این دو گوهر گرانبها را به انسان هدیه کردهاند؛ لذا هر کس بخواهد این دو را از ادیان جدا سازد، هم به دین و هم به انسان، آزادی و عدالت ستم کرده است.
عدالت و آزادی از اجزای اصلی و قوام دهنده ادیاناند و دینی که نه مدافع آزادی است و نه پرچمدار عدالت، دین نیست. متأسفانه مدافعان متعصب ادیان آسمانی از روی جهل و نادانی (گاهی از روی عمد) با نفی آزادی و عدالت از دین، ضربه مهلکی بر پیکر آن وارد کردهاند. یکی از نمونههای بارز آن، دوران قرون وسطی در اروپاست؛ یعنی دوران حکومت و قدرت پاپها و روحانیون مسیحی. آنها با اینکه آزادی و عدالت را از دین حضرت عیسی علیهالسلام آموختند، اما عملاً با تمسک به برخی عقاید خشک و تنگنظرانه، با این دو به مخالفت پرداختند. از جمله یکی از شعارهای آنها این بود که «هرچه در این دنیا بدبختتر باشی، در آخرت خوشبختتر هستی و هرچه در این جهان ذلیلتر باشی، در عقبی غنیتر خواهد بود».
نویسنده در ادامه با برشمردن برخی صفات و ویژگیهای حضرت عیسی علیهالسلام و دین او، ثابت میکند که دین آن حضرت هزگز اینچنین نبوده است؛ چرا که او از میان بردگان برخاست و همواره به دفاع از بیچارگان مشغول بود و این مختص ایشان نبود؛ بلکه همه انبیاء عظام اینچنین بودند و همگی نسبت به بیعدالتی و ظلم و دیکتاتوری معترض بودند و مردم را به تلاش و کوشش برای معاش و زندگی دنیوی خویش و فراهم آوردن رفاه و راحتی برای خود و خانواده خویش ترغیب و سفارش میکردند. پیامبر صلیاللهعلیهوآله میفرماید: «من لا معاش له، لا معاد له، کسی که معاش ندارد، نمیتواند معاد داشته باشد» و یا میفرماید: «فقر باعث کفر میشود».
به هر حال، پاپها در طول حکومت هزار ساله خود به عنوان دفاع از دین، به اندازهای بر مردم ستم کردند و با آزادیهای انسان درافتادند.
گروه مجبره و جبربودن یک نمونه از جمود و تحجر و خشکمغزی در اسلام اشاره است. آنها به عنوان دفاع از دین، با «عقل و اندیشه»، «آزادی و اختیار» و «قسط و عدل» به مبارزه برخاستند. این در حالی است که بهطور مسلم این اعتقاد نزد امامیه و ائمه شیعه علیهماالسلام ، کاملاً باطل و مخالف نظر صریح اسلام و قرآن و روایات است.
نویسنده در آخر با تمسک به نقل برخی روایات ائمه و با اشاره به برخی سخنان شهید مطهری و مرحوم شریعتی در این باب، نتیجه میگیرند که انسان بدون آزادی و عدالت، نمیتواند به کمال حقیقی برسد. بدین دلیل، فلسفه و مقصود نهایی همه ادیان که کمال نهایی انسان و قرب به خداست، از طریق این دو بال و دو گوهر آزادی و عدالت محقق خواهد شد.
این مقاله به دو موضوع «عدالت» و «آزادی» و رابطه آنها با دین اشاره شده و از آن نتیجه گرفته شده است که تمام ادیان آسمانی این دو گوهر گرانبها را به انسان هدیه کردهاند؛ لذا هر کس بخواهد این دو را از ادیان جدا سازد، هم به دین و هم به انسان، آزادی و عدالت ستم کرده است.
عدالت و آزادی از اجزای اصلی و قوام دهنده ادیاناند و دینی که نه مدافع آزادی است و نه پرچمدار عدالت، دین نیست. متأسفانه مدافعان متعصب ادیان آسمانی از روی جهل و نادانی (گاهی از روی عمد) با نفی آزادی و عدالت از دین، ضربه مهلکی بر پیکر آن وارد کردهاند. یکی از نمونههای بارز آن، دوران قرون وسطی در اروپاست؛ یعنی دوران حکومت و قدرت پاپها و روحانیون مسیحی. آنها با اینکه آزادی و عدالت را از دین حضرت عیسی علیهالسلام آموختند، اما عملاً با تمسک به برخی عقاید خشک و تنگنظرانه، با این دو به مخالفت پرداختند. از جمله یکی از شعارهای آنها این بود که «هرچه در این دنیا بدبختتر باشی، در آخرت خوشبختتر هستی و هرچه در این جهان ذلیلتر باشی، در عقبی غنیتر خواهد بود».
نویسنده در ادامه با برشمردن برخی صفات و ویژگیهای حضرت عیسی علیهالسلام و دین او، ثابت میکند که دین آن حضرت هزگز اینچنین نبوده است؛ چرا که او از میان بردگان برخاست و همواره به دفاع از بیچارگان مشغول بود و این مختص ایشان نبود؛ بلکه همه انبیاء عظام اینچنین بودند و همگی نسبت به بیعدالتی و ظلم و دیکتاتوری معترض بودند و مردم را به تلاش و کوشش برای معاش و زندگی دنیوی خویش و فراهم آوردن رفاه و راحتی برای خود و خانواده خویش ترغیب و سفارش میکردند. پیامبر صلیاللهعلیهوآله میفرماید: «من لا معاش له، لا معاد له، کسی که معاش ندارد، نمیتواند معاد داشته باشد» و یا میفرماید: «فقر باعث کفر میشود».
به هر حال، پاپها در طول حکومت هزار ساله خود به عنوان دفاع از دین، به اندازهای بر مردم ستم کردند و با آزادیهای انسان درافتادند.
گروه مجبره و جبربودن یک نمونه از جمود و تحجر و خشکمغزی در اسلام اشاره است. آنها به عنوان دفاع از دین، با «عقل و اندیشه»، «آزادی و اختیار» و «قسط و عدل» به مبارزه برخاستند. این در حالی است که بهطور مسلم این اعتقاد نزد امامیه و ائمه شیعه علیهماالسلام ، کاملاً باطل و مخالف نظر صریح اسلام و قرآن و روایات است.
نویسنده در آخر با تمسک به نقل برخی روایات ائمه و با اشاره به برخی سخنان شهید مطهری و مرحوم شریعتی در این باب، نتیجه میگیرند که انسان بدون آزادی و عدالت، نمیتواند به کمال حقیقی برسد. بدین دلیل، فلسفه و مقصود نهایی همه ادیان که کمال نهایی انسان و قرب به خداست، از طریق این دو بال و دو گوهر آزادی و عدالت محقق خواهد شد.