انتخابات بی نظارت معنا ندارد
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
جام جم، 16/1/83
موضوع این گفتوگو، انتخابات مجلس شورا در نظام ولایتفقیه است که از دیدگاه اندیشه سیاسی اسلام بررسی شده است. اندیشههای امام خمینی را میتوان به دو دوره قبل و بعد از انقلاب تقسیم کرد. پیوند دقیق میان انتخابات و نظام ولایتفقیه، در دوره پس از انقلاب مطرح شده است. ایشان در نامهای گفتهاند: «همه فقها ولایت دارند؛ ولی حکومت مبتنی بر رأی مردم است»؛ یعنی حتی در اصل حکومت فقیه نیز باید به نظر مردم توجه داشت.
بخش اعظم مسائل جامعه، حکم خاصی در شریعت ندارند و مجلس با همین شرایط به وضع قانون میپردازد. نظارت بر انتخابات، میان همه جوامع مشترک است و در هر جامعهای بر اساس قانون اساسی عمل میشود و از ورود برخی افراد به حکومت جلوگیری میگردد. فقها در قوانین عرفی، تابع مردماند. و ولیفقیه فقط در مواردی دخالت میکند که یا قانونی وضع نشده باشد و یا افرادی درباره آن اختلافنظر داشته باشند.
از آنجا که نهادهای قانونی، ابزارهای ولیفقیه برای کشف مصلحت و مفسدهاند، مصوباتشان همیشه مورد تأیید ولیفقیه نیز میباشد. انتخابات نیز یکی از ابزارهای کشف مصلحت است. قوانینی که مخالف احکام اسلامی نباشند، اعتبار قانونی دارند و ولیفقیه نمیتواند آنها را نقض کند. تغییراتی که در درون نظام انجام میشود، محدود به اصول لایتغیر قانون اساسی است. ولی همین تغییرات نیز موجب سیال شدن نظام میشود. بنابراین، نظام اسلامی شکل ثابتی ندارد؛ همچنان که عقلا و دانشمندان ممکن است بر سر یک موضوع یا بحث به نتایج متفاوتی برسند، برای مثال بعضی از فقهای پیشین، جمهوریت نظام را نمیپذیرفتند. ولی فقیه در نظام اسلامی، از مردم مشروعیت میگیرد و لذا باید تا حد زیادی به مردم اعتماد کرد.
نظارت در این نظام استصوابی است و البته، مردماند، نه حکومت و این، دقیقا دلیل جمهوریت نظام است. هیچ قانونی بینظارت نیست و هیچ حکومتی بدون چارچوب؛ و رأی مردم هم در همین چارچوب اعمال میشود. هر چند ممکن است شکل انتخابات یا نظارت تغییر کند؛ ولی حکومت همچنان اسلامی است.
موضوع این گفتوگو، انتخابات مجلس شورا در نظام ولایتفقیه است که از دیدگاه اندیشه سیاسی اسلام بررسی شده است. اندیشههای امام خمینی را میتوان به دو دوره قبل و بعد از انقلاب تقسیم کرد. پیوند دقیق میان انتخابات و نظام ولایتفقیه، در دوره پس از انقلاب مطرح شده است. ایشان در نامهای گفتهاند: «همه فقها ولایت دارند؛ ولی حکومت مبتنی بر رأی مردم است»؛ یعنی حتی در اصل حکومت فقیه نیز باید به نظر مردم توجه داشت.
بخش اعظم مسائل جامعه، حکم خاصی در شریعت ندارند و مجلس با همین شرایط به وضع قانون میپردازد. نظارت بر انتخابات، میان همه جوامع مشترک است و در هر جامعهای بر اساس قانون اساسی عمل میشود و از ورود برخی افراد به حکومت جلوگیری میگردد. فقها در قوانین عرفی، تابع مردماند. و ولیفقیه فقط در مواردی دخالت میکند که یا قانونی وضع نشده باشد و یا افرادی درباره آن اختلافنظر داشته باشند.
از آنجا که نهادهای قانونی، ابزارهای ولیفقیه برای کشف مصلحت و مفسدهاند، مصوباتشان همیشه مورد تأیید ولیفقیه نیز میباشد. انتخابات نیز یکی از ابزارهای کشف مصلحت است. قوانینی که مخالف احکام اسلامی نباشند، اعتبار قانونی دارند و ولیفقیه نمیتواند آنها را نقض کند. تغییراتی که در درون نظام انجام میشود، محدود به اصول لایتغیر قانون اساسی است. ولی همین تغییرات نیز موجب سیال شدن نظام میشود. بنابراین، نظام اسلامی شکل ثابتی ندارد؛ همچنان که عقلا و دانشمندان ممکن است بر سر یک موضوع یا بحث به نتایج متفاوتی برسند، برای مثال بعضی از فقهای پیشین، جمهوریت نظام را نمیپذیرفتند. ولی فقیه در نظام اسلامی، از مردم مشروعیت میگیرد و لذا باید تا حد زیادی به مردم اعتماد کرد.
نظارت در این نظام استصوابی است و البته، مردماند، نه حکومت و این، دقیقا دلیل جمهوریت نظام است. هیچ قانونی بینظارت نیست و هیچ حکومتی بدون چارچوب؛ و رأی مردم هم در همین چارچوب اعمال میشود. هر چند ممکن است شکل انتخابات یا نظارت تغییر کند؛ ولی حکومت همچنان اسلامی است.