آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

سیاست روز، 22/10/82
هدف این مقاله، بیان جایگاه «روش» در فرهنگ‏سازی و ایجاد تمدن است. فرهنگ و مدنیت محصول روشن اندیشی است. نویسنده، نقش روش را در سه حوزه روش اندیشه، روش عملی ساختن اندیشه و گسترش آن و روش پاسداری از دستاوردهای اندیشه تقسیم‏بندی می‏کند.
در بحث روش اندیشه، توانمندی‏های انسان از راه جست‏وجوی حقیقت شکوفا می‏شود، نه با تملک حقیقت. با نقل‏قول‏هایی از متفکران آغازینِ تمدن جدید غرب، تأکید آنان بر اهمیت روش اندیشه را متذکر می‏گردد. که بیکن، روش اندیشه را تغییر داد و پیش از آنکه به تأملات ذهنی بپردازد برای مشاهدات عینی ارزش قائل شد، بت‏های ذهنی را فرو ریخت و همچون دکارت، به جای یقین، از شک آغاز کرد و همه دانسته‏های پیشینیان را به نقد کشید. ازاین‏رو، تجدد در قرن هفدهم با به کارگیری روش جدید آغاز شد. به همین دلیل، ما نیز باید منطق صوری و ارسطویی و فلسفه خویش را نقد کنیم. اندیشیدن در جامعه ما بی‏روش و بی‏قاعده است و دو عامل سیاست و آرمان‏گرایی نیز بر این نابسامانی افزوده‏اند. سیاست، جامعه ما را دو قطبی کرده است و در این میانه، اندیشه و استدلال نقشی ندارند. با تغییر شرایط سیاسی، اعتبار اندیشه‏ها رو به تنزل می‏گذارد و اندیشه مردم دچار سردرگمی می‏شود. در نتیجه، تحولات اجتماعی در جهت تکامل فرهنگ و مدنیت نیست و آینده فکر و فرهنگ، غیرقابل‏پیش‏بینی و غیرقابل‏هدایت می‏شود. آرمان‏گرایی در مقابل واقع‏گرایی قرار گرفته است و عامل ایجاد نوعی عرفان مبهم در میان مردم شده است.
نویسنده با طرح این پرسش که چه کسی عهده‏دار گسترش و عملی ساختن روشن اندیشی است، تنها جواب رایجی که دولت را وظیفه‏دار می‏کند، به نقد می‏کشد و با استناد به تجربه قرن‏های گذشته و با نقل چند عبارت از متفکران غربی. این نکته تأیید می‏شود که تکیه بر توده مردم و احساسات جوانان و زنان، جامعه را از اندیشه و مدنیت دور می‏سازد. شرائط اساسی برای رشد و توسعه فکری و فرهنگی، صداقت در کار، فضای آرام و محبت‏آمیز و اعتمادآفرین است. راهکارهای مقدماتی برای ایجاد صداقت عبارت‏اند از: جانشین ساختن عقل به جای احساس؛ دعوت همه جانبه به یک تسامح منطقی؛ پالایش تلاش‏های فکری از تلاش‏های مربوط به کسب قدرت؛ پرهیز از ابهام و کلی‏گویی و مسائل انتزاعی؛ توجه به فردیت مثبت و تلاش برای انتقال از فرهنگ شفاهی به کتبی. دو مانع دست‏یابی به صداقت نیز سطحی بودن روشن‏فکران و تبعیت اهل فکر از جو تسخیری جامعه می‏باشد. گام بعدی نویسنده، نقل، توضیح و دفاع از نظر کانت، مبنی بر تفاوت بین کاربرد همگانی عقل و کاربرد خصوصی آن است. بر اساس آن، انسان‏ها باید از قوانین موجود تبعیت کنند، درحالی‏که، همه حق دارند درباره حقانیت و بطلان آنها، آزادانه بیاندیشند. نویسنده ضمن اشاره به تفاوت روش روشن اندیشی در زمان‏ها و مکان‏های مختلف، تأکید می‏کند که هدف از این نوشتار، توجه به لزوم روش و راهکار است. در پایان، سه نکته را مورد عنایت قرار می‏دهد: طرح مباحث در فضای غیرسیاسی؛ عقلانیت اسلام و ترویج تعقل در آن و دینی نشدن علوم در جهان اسلام که نقد و تولید علم را بدون درگیری با علمای دین میسّر می‏سازد.

تبلیغات